معنی accrued expense

حسابداری

accrued expense

هزینه تحقق یافته اما ثبت نشده (پرداخت نشده) هزینه معوق

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی accrued expense

accrued expenses

هزینه های تحقق یافته اما پرداخت نشده

accrual of tax expense

شناسائی هزینه مالیات در دوره جاری

accrued benefits

مزایای تحقق یافته

accrued estimated warranty costs

هزینه های معوق برآوردی تضمین محصول

accrued interest

(بهره معوق بهره تحقق یافته اما ثبت نشده (پرداخت نشده

accrued interest on note payable

بهره معوق (تحقق یافته) سند پرداختی

accrued items

اقلام تحقق یافته که موعد دریافت یا پرداخت آنها فرا نرسیده است

accrued liabilities

بدی های معوق بدهی های تحقق یافته اما پرداخت نشده ، بدهیهای ناشی از هزینه های تحقق یافته

accrued liability

بدهی پرداخت نشده بدهی معوق

accrued payroll

حقوق و دستمزد تحقق یافته اما پرداخت نشده

accrued payroll expenses

هزینه های معوق حقوق و دستمزد

accrued revenue

درآمد معوق درآمد تحقق یافته اما دریافت نشده

accrued revenues

درآمدهای دریافتنی

annual insurance expense

هزینه بیمه سالانه

bad debt expense

هزینه مطالبات سوخت شده ، هزینه مطالبات مشکوک الوصول

bad debts expense

هزینه مطالبات سوخت شده

band interest expense

هزینه بهره اوراق قرضه

cleaning expense

هزینه پاکسازی (ت حسابداری)

commercial expense

هزینه تجاری

compensation expense

هزینه تخفیف تشویقی هزینه حقوق و مزایا

deferral of tax expense

انتقال هزینه مالیات به دوره های بعد

depreciation expense

هزینه استهلاک ، هزینه استهلاک

disaggregation of income tax expense

تفکیک هزینه مالیات بردرآمد

expense

هزینه

idle facility expense

هزینه تسهیلات بلااستفاده

indirect expense

هزینه های غیر مستقیم

indirect expenses,indirect expense

هزینه های غیر مستقیم

interest expense

هزينه بهره

operational expense

هزینه عملیات عادی واحد تجاری

periodic expense

هزینه دوره

prepaid expense

پیش پرداخت هزینه ، پیش پرداخت هزینه ها

purchase return and allowances expense

هزینه برگشت از خرید وتخفیفات (ت حسابداری)

research and development expense

هزینه تحقیق و توسعه

segment expense

هزینه قسمت

selling expense

هزینه های فروش (ت حسابداری)

tax expense

هزینه مالیات

uncollectible account expense

هزینه حسابهای غیر قابل وصول

warranty expense

هزینه تضمین محصول

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حسابداری از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی accrued expense

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی accrued expense

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما