معنی marginal well

زمين شناسی
marginal well
چاه نیمه تجاری ، چاه نفتی که مخارج استخراج نفت از آن اندکی کمتر از سود حاصل از فروش نفت یا گاز می باشد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی marginal well
absorbing well
چاه آبکش ، چاه جذبی
absorbing.well
زهکش قائم ، چاه جاذب
absorption well
چاه آبکش
access shaft|access well|access well
چاه دستیابی
alluvial well
به چاهی اطلاق میشود که بر روی لایه های آبرفتی حفر شده باشد ، چاه آبرفتی
artesian well
چاه آرتزین
چاهی که در آن سطح آب بالاتر از سطحی که چاه به آب رسیده ، قرار می گیرد ، چاه آرتزین چاهی که در آن سطح آب بالاتر از سطحی که چاه به آب رسیده
boulder well
چاهی که در زمین آبده ضخیمی که از قلوه سنگ ، قطعه سنگ و شن تشکیل یافته است
cased well
چاه پوشش دار
collector well
چاه جمع کننده ، چاه گردآور
confined water well
چاه آرتزین ، چاهی است که آب منحصراً از سفره های محصور تامین می شود ، چاه آرتزین
چاهی است که آب منحصراً از سفره های محصور تامین می شود ، چاه آرتزین چاهی است که آب منحصراً از سفره های محصور تامین می شود
disposal well
چاه فاضلاب ، چاه دفعی
drain well
چاه آبکش ، چاهک تخلیه ، چاهک زهکشی
drilled(abutment)observation well
چاه مشاهده ای روی تکیه گاه
driven well
چاه فشاری ، چاه رانشی- چاه لوله ای
dry well
چاه خشک ، چاه بی آب
dumb well
چاه کور
dust well
غبار چال
یک گودال کوچک بر روی سطح یخ یخچالی یا دریایی که توسط فروروی تدریجی به درون یخ تکه ذرات بادآورده تیره بوجود می آید که پرتوهای خورشیدی را جذب می کنند و باعث ذوب یخ های مجاور با سرعت بیشتری می گردد مقایسه شود با گودال یخ غبار حوضچه غبار گودال نصف النهاری چال غبار ، غبار چال یک گودال کوچک بر روی سطح یخ یخچالی یا دریایی که توسط فروروی تدریجی به درون یخ تکه ذرات بادآورده تیره بوجود می آید که پرتوهای خورشیدی را جذب می کنند و باعث ذوب یخ های مجاور با سرعت بیشتری می گردد مقایسه شود با گودال یخ غبار حوضچه غبار گودال نصف النهاری چال غبار
filter well
چاه زهکش
fire well
چشمه آتشین ، چاه آتشین ، چشمه سریع الاشتعال
flowing artesian well
چاه آرتزین جریانی
نوعی چاه آرتزین است که در آن به دلیل این که میزان سطح فشار بالاتر از سطح زمین است ، آب می تواند آزادانه در سطح زمین جریان یابد
flowing well
چاه فورانی
fully penetrating well
چاه کامل
gravel filter well
چاه با صافی شنی
hand dug well
چاه دستی
inbulk. to swell
متورم شدن ، افزایش حجم
injection well
چاه تزریقی
چاهی که از آن مواد و سیالات لازم برای استخراج را وارد مخازن هیدرو کربنی می کنند
injection well|well|well
چاه تزریقی چاهی که از آن مواد و سیالات لازم برای استخراج را وارد مخازن هیدرو کربنی می کنند
inspection well
چاه بازدید ، چاه بازرسی ، چاه مشاهده ای
intake well
چاه تزریق
jetted well
چاه فورانی
limestone well
چاه سنگ آهک
lined well
چاه پوشش دار
marginal
حاشیه ای ، قرارگیری در نزدیک گوشه ها یا مرز
marginal analysis
تحلیل نهایی
marginal chamberlet
حجره کوچک حاشیه ای بخشی از پوسته یک ریشه پا که در زون حاشیه ای مخزن قرار گرفته و تنها توسط قطعات اصلی پوسته شکل می گیرد (مانند حالت مشاهده شده در اربیتالونیدا)
marginal conglomerate
کنگلومرای حاشیه ای
کنگلومرایی که در امتداد یک ساحل و بر روی حواشی رو به خشکی رسوباتی با جنس های متفاوت شکل می گیرد در مقاطع زمین شناسی ، می توان این نوع کنگلومرا را در سطوح یا اعماق چینه شناسی مختلف مشاهده کرد (گسترش جانبی این نمونه نیز قابل ملاحظه است) و از این رو بازه های زمانی مختلف را به صورت مورب قطع می کند در صورت بالا آمدن سطح آب دریا ، کنگلومرای مزبور به کنگلومرای قاعده ای تبدیل می شود
marginal conglomerate|conglomerate|conglomerate
کنگلومرای حاشیه ای کنگلومرایی که در امتداد یک ساحل و بر روی حواشی رو به خشکی رسوباتی با جنس های متفاوت شکل می گیرد در مقاطع زمین شناسی ، می توان این نوع کنگلومرا را در سطوح یا اعماق چینه شناسی مختلف مشاهده کرد (گسترش جانبی این نمونه نیز قابل ملاحظه است) و از این رو بازه های زمانی مختلف را به صورت مورب قطع می کند در صورت بالا آمدن سطح آب دریا ، کنگلومرای مزبور به کنگلومرای قاعده ای تبدیل می شود
marginal crevasse
یخکاف حاشیه ای
شکاف یخی موجود در نزدیکی حواشی یک توده یخی که معمولاً به صورت مورب و با شیب حدود 45 درجه (در نمای از بالا) از دو طرف به سمت مرکز توده کشیده شده است
مقایسه شود با: splaying crevasse ، transverse crevasse مترادف: lateral crevasse ، یخکاف حاشیه ای شکاف یخی موجود در نزدیکی حواشی یک توده یخی که معمولاً به صورت مورب و با شیب حدود 45 درجه (در نمای از بالا) از دو طرف به سمت مرکز توده کشیده شده است مقایسه شود با: splaying crevasse
marginal gingiva
نوک بافتهای لثه ای
marginal groove
شیار حاشیه ای
شیار موجود بر روی پوسته یک خرچنگ ده پا که در امتداد بخش داخلی کارینای حاشیه ای آن کشیده شده است ، شیار حاشیه ای شیار موجود بر روی پوسته یک خرچنگ ده پا که در امتداد بخش داخلی کارینای حاشیه ای آن کشیده شده است
marginal lagoon
باطلاق حاشیه ای ، کولاب حاشیه ای
marginal lagoon|marginal lagoons|marginal lagoons
باطلاق حاشیه ای ، کولاب حاشیه ای
marginal lagoons
باطلاق های حاشیه ای ، کولاب های حاشیه ای
marginal lake
دریاچه های حاشیه ای ، دریاچه های کم عمقی که در اثر پرشدن گودال های موجود اطراف توده های یخی بوجود می آیند
marginal land
زمین کم بازده
marginal moraine
یخرفت حاشیه ای
عنوانی که پیش از این به صورت مترادف با terminal moraine یا یخرفت انتهایی بکار می رفت ، یخرفت حاشیه ای عنوانی که پیش از این به صورت مترادف با terminal moraine یا یخرفت انتهایی بکار می رفت
marginal plain
دشت های حاشیه ای
marginal plate
صفحه حاشیه ای
یک صفحه بزرگ و طویل که بخشی از لبه مسطح پوسته برخی از سخت پوستان اولیه مانند استیلوفوران ها ، تنوکیستویدها و برخی از ائوکرینویدها را تشکیل می دهد ، صفحه حاشیه ای یک صفحه بزرگ و طویل که بخشی از لبه مسطح پوسته برخی از سخت پوستان اولیه مانند استیلوفوران ها
marginal salt pan
نمکزارهای حاشیه ای
marginal sea
دریای حاشیه‎ای
marginal sea|marginal seas|marginal seas
دریای حاشیه‎ای
marginal seas
دریاهای حاشیه ای ، دریاهای کناری
marginal spine
خار کناری
marginal spine|marginal spines|marginal spines
خار کناری
marginal thrust
راندگی های حاشیه ای ، بالاراندگی های حاشیه ای ، گسلهای فشاری که در حاشیه واطراف یک توده آذرین وجود دارند ومعمولاً شیب آنها به داخل توده آذرین است
marginal trench
ژرفنای حاشیه ای ، ژرفنا (Trench)
marginal trench|trench|trench
ژرفنای حاشیه ای ، ژرفنا (Trench)
marginal zone
تیغه بیرونی ریف مرجانی ، زون حاشیه ای
قسمتهای پیرامونی مخازن ریشه پایان که در آنها ورودیهای مخازن توسط زوائد اولیه و ثانویه به قسمتهایی تقسیم شده اند
، زون حاشیه ای - قسمتهای پیرامونی مخازن ریشه پایان که در آنها ورودیهای مخازن توسط زوائد اولیه و ثانویه به قسمتهایی تقسیم شده اند -
marginalia
زوائد یا خارهای اسفنجی موجود در اطراف یک حاشیه دهانی یا بر روی آن؛ نوشته ها و اطلاعات چاپ شده در حاشیه یک نقشه
maxwell
واحد CgS (سانتی متر ـ گرم ـ ثانیه) شار مغناطیسی یک ماکسول برابر است با 8-10 وبر و یا شار (چگالی خطوط میدان) ایجاد شده توسط میدانی با القای مغناطیسی 1 گوس در سطحی عمود بر آن با مساحت 1 سانتی متر مربع
mouth of a well
دهنه چاه
natural well
چاه طبیعی ، فرورفتگی طبیعی که تا منطقه اشباع ادامه دارد ، چاه طبیعی
فرورفتگی طبیعی که تا منطقه اشباع ادامه دارد ، چاه طبیعی فرورفتگی طبیعی که تا منطقه اشباع ادامه دارد
nonartesian well
چاه غیر آرتزین ، چاهی که سطح آب آن از سطح سفره آب زیرزمینی بالاتر نمی آید ، چاه غیر آرتزین
چاهی که سطح آب آن از سطح سفره آب زیرزمینی بالاتر نمی آید
nonflowing artesian well
چاه آرتزین غیر جریانی
به چاه آرتزینی گفته می شود که آب از آن سرازیر نمی شود ، چون سطح فشار پایین تر از سطح زمین است
oblong well
چاه مستطیل
observation well
چاه مشاهده ای ، سطح آب ، فشار وغیره ، گمانه ، چاه تجسسی ، چاه بازدید ، چاه بازرسی ، چاه بازبینی
oil well
چاه نفت
open end well
چاه ته باز ، چاهی که تمام جدار آن باستثنای قسمت تحتانی که مشبک شده است بوسیله لوله فولادی پوشیده شده باشد ، چاه ته باز
چاهی که تمام جدار آن باستثنای قسمت تحتانی که مشبک شده است بوسیله لوله فولادی پوشیده شده باشد ، چاه ته بازچاهی که تمام جدار آن باستثنای قسمت تحتانی که مشبک شده است بوسیله لوله فولادی پوشیده شده باشد
open well
چاه باز ، چاه دهانه گشاد ، چاهی که قطر آن بیشتر از یک متر بوده ویک نفر بتواند به آسانی در آن حفاری کرده تابسطح آب زیرزمینی برسد ، چاه سرباز
pressure relief well
چاه فشارشکن
producing well
چاه تولید
چاهی که از آن مستقیماًتولید مواد هیدروکربنی صورت می گیرد
producing well|well|well
چاه تولید - چاهی که از آن مستقیماًتولید مواد هیدروکربنی صورت می گیرد
pumping well
چاه برداشت
recharge well
چاه آبدهی ، چاه تغذیه
relief well
چاه آبکشی ، چاه تخلیه ، چاه دشارژ ، چاه بارشکن ، چاه امدادی ، چاه فشار شکن ، چاهک تخلیه
shallow well
چاه کم عمق یا چاه دستی ، چاه دهانه گشاد
swell
برآمدگی ، بالآ آمدگی در اثر سیلاب ، آماسیدن
امواج تولید شده توسط باد که وارد فضای بادهای ضعیف یا منطقه آرام می شود
tubular well
چاه لوله ای
uncased well
چاه بدون پوشش
unconfined well
چاه معمولی ‍(چاه غیر آرتزین)
well
غارهای زیرزمینی ، چاه ، گودال ، سوراخ
well drain|absorbing well|absorbing well
چاه آبکش ، چاه جذبی
wells,well
چاه-چاه ها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن