معنی linear transformation

زمين شناسی

linear transformation

تغییر شکلهای خطی ، تبدیل خطی
تغییر شکلی که طی آن نقشهایی از ترکیب خطی بردارها به ترکیب مشابهی از بردارهای تغییر شکل یافته مبدل می شوند ، تبدیل خطی تغییر شکلی که طی آن نقشهایی از ترکیب خطی بردارها به ترکیب مشابهی از بردارهای تغییر شکل یافته مبدل می شوند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی linear transformation

affine transformation

تبدیل مستوی ، تبدیل آفین ، تبدیل همگر
قبل از هر نوع تحلیلی ، ضروری است تا پس از رقومی کردن داده های فضایی ، آنها را از مختصات رقومی کننده به مختصات دنیای واقعی تبدیل نماییم این روش مختصات رقومی گر را از طریق معادلات xa+bx+cy و yd+ex+fy به مختصات کارتزین تبدیل می کند ، تبدیل همگر قبل از هر نوع تحلیلی

geometric transformation

تعدیلهای ایجاد شده در دادههای تصویری به منظور بهبود پیوستگی هندسی برای مقاصدکارتوگرافیک
تغییر شکل دادههای تصویری از سیستم
تنظیم و تعدیل هندسه تصویر رقومی برای مقیاس بندی ، پیچ خوردگی و سایر تحریفهای فضایی ، تعدیلهای ایجاد شده در دادههای تصویری به منظور بهبود پیوستگی هندسی برای مقاصدکارتوگرافیک تغییر شکل دادههای تصویری از سیستم تنظیم و تعدیل هندسه تصویر رقومی برای مقیاس بندی

helmert transformation

مبدل هلمرت
پس از رقومی کردن ضروری است تا داده های فضایی را از مختصات رقومی گر به مختصات دنیای واقعی تبدیل کرد این مبدل هلمرت کار تبدیل مختصات رقومی گر به سیستم مختصات کارتزین را از طریق معادلات xa+cx+dy و yb+dx+cyانجام می دهد که در آن x و y معادل سیستم کارتزین ، x و y معادل مختصات رقومی گر و a ، b ، cوd ضرایب بدست آمده می باشند ، مبدل هلمرت پس از رقومی کردن ضروری است تا داده های فضایی را از مختصات رقومی گر به مختصات دنیای واقعی تبدیل کرد این مبدل هلمرت کار تبدیل مختصات رقومی گر به سیستم مختصات کارتزین را از طریق معادلات xa+cx+dy و yb+dx+cyانجام می دهد که در آن x و y معادل سیستم کارتزین

linear

خطی

linear array

آرایه خطی

linear array sensor

سنجنده آرایه خطی

linear array|linear arrays|linear arrays

آرایه خطی

linear cleavage

کیلواژ خطی ، سطح رخ خطی

linear element

عنصر یا المان خطی

linear flow structure

جریان خطی یا یکنواخت گدازه ، ساخت جریانی خطی

linear leveling

ترازیابی خطی

linear magnification

بزرگنمایی خطی

linear orientation

توجیه امتدادی

linear programming

برنامه ریزی خطی ، طرح ریزی عملیات برحسب خطوط مشخص و معین

linear shrinkage

بهمرفتگی خطی ، انقباض خطی

linear stretch

کشش خطی

linear varation of speed

تغییرات خطی سرعت

linearization

خطی کردن

similarity transformation

تبدیل همانندی

transformation

تغییر شکل ، دگرگونی ، ترادیسی ، تبدیل
تغییر سیستم مختصات که در آن دادههایی از مختصات رقومی شده به صورت نقشه تعریف می شوند ، تبدیل - تغییر سیستم مختصات که در آن دادههایی از مختصات رقومی شده به صورت نقشه تعریف می شوند

variance-ratio transformation

تبدیل نسبت واریانس

variance-stabilizing transformation

تبدیل تثبیت واریانس

z-transformation

تبدیل z

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی linear transformation

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی linear transformation

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما