معنی abscess

پزشكی
abscess
دمل ، آبسه ، جمع شدن وضعی چرک در اثر واکنش بافت در برابر عوامل و موجودات چرکزا التهاب موضعی چرکی نسوج در اطراف راس ریشه دندان ‎alveolar a دمل متحرک ، که ازیک مفصل بیمار ناشی میشود ‎arthrifluent a دمل بزولد ، دمل زیر ضریع استخوان شقیقه ‎Bezolds a آبسه برودی ، استئومیلیت مزمن که فاقد مرحله حاد قبلی باشد ‎Brodies a دمل سرد ، آبسه ایکه باهستگی پیشرفت میکند و التهابش کم است و معمولا سلی است ‎cold a دمل منتشره ‎diffuse a دمل ارزنی ‎milliary a دمل پستان که دردوره شیرواری رخ میدهد ‎milk a دمل فلگمونی ، آبسه ای که با التهاب حاد بافت همبند زیر پوستی همراه است ‎phlegmonous a دمل حلقوی ، آبسه حلقوی شکل تراوش کننده چرک در پیرامون قرنیه ‎ring a دمل خنازیری ، تجمع چرک ناشی از استحاله سلی استخوان یا گره های لنفی ‎scrofulous a دملی که به دو حفره تقسیم شده واین دو حفره بوسیله کانالی بیکدیگر متصلند ‎shirt-stud a دمل بخیه ، آبسه ایکه اطراف محل بخیه تولید شود ‎stitch a ‎ strumous a cold a دمل غلافی ، دملی که در ورقه ای از نسج سفید لیفی قرار دارد ‎thecal a دمل سرگردان ، دملی که نسوج را سوراخ کرده از محلی بمحل دیگر می رود ‎wandering a دملی که در بافت همبندی شل و چربی در بیخ انگشتان تشکیل می شود ‎web-space a ، تجمع موضعی چرک در حفره ای که از تخریب بافت ها پدید آمده است
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی abscess

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن