معنی mobile station

مهندسی برق
mobile station
ایستگاه سیار ایستگاه رادیویی برای عملکرد در مواقعی که وسیله نقلیه کشی یا هواپیمایی دارای تلفن سیار در حال حرکت یا توقف در نقاط نا معین است ، فرستنده متحرک
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی mobile station
a station ; master station
ایستگاه ای ؛ ایستگاه اصلی ایستگاه « لوران» که سیگنال آن همواره پیش از سیگنال ایستگاه پیرو یا بی و در فاصله ی زمانی بیشتر از نصف یک تناوب تکرار ارسال می شود
aircraft station
ایستگاه هواپیمایی
airport radio station
فرستنده رادیویی ایستگاه هواپیما
amateur radio station
ایستگاه رادیو آماتوری
amateur station
فرستنده تفننی
amplifier station
محل تقویت کننده ، ایستگاه تقویت کننده
atomic power station
کارخانه با انرژی اتمی
attented station
ایستگاه ناظر
authoritative station
ایستگاه معتبر
auxiliary station
ایستگاه کمکی
b station; slave station
ایستگاه بی ؛ ایستگاه ب؛ ایستگاه پیرو یک ایستگاه لوران که سیگنال آن همواره به مدت بیش از نصف زمان تناوب بعد از سیگنال ایستگاه اصلی یا ایستگاه آ ( الف) ارسال می شود
base station
ایستگاه پایه ایستگاه زمینی ثابت که خدمات ارتباط رادیویی با ایستگاههای سیار و سایر ایستگاههای ثابت را انجام می دهد
broadcast station
ایستگاه پخش ایستگاه رادیویی یا تلویزیونی که برای عموم برنامه هایی را ارسال می کند ، ایستگاه فرستنده
cell site; land station
پایگاه سلولی مجموعه آنتنها و تجهیزات ارسال و دریافت رادیویی برای ارتباط بین تلفنهای همراه سلولی و مرکز راهگزینی تلفن همراه ( mobile telephone switching office) در سیسم تلفن همراه سلولی
central station
نیروگاه مرکزی
direction-finding station
ایستگاه جهت یاب ایستگاهی رادیویی که دارای تجهیزاتی برای تعیین جهت امواج رادیویی دریافتی است دو یا چند ایستگاه جهت یاب به کمک هم و با استفاده از روش مثلث می توانند محل فرستنده را تعیین کنند
distribution station
پست توزیع
Distribution substation
پست توزیع، ایستگاه توزیع
disturbance station
ایستگاه اغتشاش
earth station
ایستگاه زمینی
fixed station
ایستگاه ثابت ایستگاه زمینی دائمی که به عنوان پایگاه در مخابرات ماهواره ای استفاده می شود
Gas Insulated Substation
پست های گازی
home mobile station
ایستگاه تلفن همراه محلی ایستگاه تلفن همراهی mobile station ( تلفن سلولی ) که دارای ارتباط محلی با سیستم تلفن همراه مرکزی است
hydroelectric power station
ایستگاه برق آبی
loran station
ایستگاه لورن ترکیبی از سه ایستگاه لورن که یکی از آنها با هر کدام از ایستگاههای دیگر یک زوج را تشکیل می دهد
management station
ایستگاه مدیریت
master station
ایستگاه اصلی ایستگاه مرجع گروهی از ایستگاههای رادیویی همزمان که ارسال ایستگاههای دیگر گروه به آن معطوف می شود در یسک سیستم لورن ایستگاه A یا اصلی است ، ایستگاه داخلی
mobile
همراه ، سیار ، متحرک
Mobile Ad-hoc Cognitive Radio Networks
شبکه‌های ادهاک متحرک رادیو شناختی
mobile camera
دوربین سیار
mobile communication
مخابرات مویایل
mobile phone
تلفن همراه
mobile phone , car phone
تلفن سیار ، تلفن خودرو تلفنی که به طور موقت داخل وسیله نقلیه نصب می شود و از باتری وسیله نقلیه برای تغذیه استفاده می کند
mobile radio communication
مخابرات رادیویی سیار
Mobile robot
روبات متحرک
mobile telephone service
خدمات تلفن سیار خدماتی که مخابرات رادیویی - تلفنی را وسیله نقلیه سیار به سیستم تلفن معمولی با وسیله نقلیه تلفن دار دیگر برقرار می کند
mobile telephone switching office
مرکز راهگزینی تلفن همراه ایستگاهی که راهگزیینی سیگنالها را از تلفن همراه سلولی به خط زیمینی یا تلفن همراه سلولی دیگر انجام می دهد این ایستگاه بر اساس اتصال مرکز تلفن به یکدیگر عمل می کندو نحوه ی اتصالهای داخلی ان شبیه به مرکز تلفن خصوصی ( PBX ) است
mobile transmitter
فرستنده سیار فرستنده رادیویی طراحی شده برای نصب در کشتی ، هواپیما یا وسیله نقلیه که به طور معمول در حال حرکت کار می کند
mobile unit
واحد سیار کامیون یا وسیله نقلیه دیگری که مجهز به تجهیزات استودیو تلویزیون برای دریافت تلویزیونی در مکانهای دوردست است سیگنالهای تصویر و صوت معمولاً با استفاده از فرستنده و آنتن ریز موج در کامیون به فرستنده اصلی ارسال می شوند
mobile unit substations
پست های واحد سیار
mobile video film system
سیستم ویدیو فیلم ساز
monitor station
ایستگاه ناظر
power station
نیروگاه
radaar station
ایستگاه رادار مکان زمینی ، هوایی یا دریایی سیستم راداری که سیگنالها را ارسال یا دریافت می کند
radio station
ایستگاه رادیویی ایستگاه مجهز شده برای مخابرات رادیویی یا پخش رادیویی
realy broadcast station
ایستگاه رله پخش ایستگاه اختصاص یافته برای ارسال برنانه ها از نقاطی که امکانات سیمی در آنجا در دسترس نیست ، با یک یا چند ایستگاه پخش
receiving station
ایستگاه دریافت ایستگاهی که سیگنالها یا پیامهای رادیویی را دریاقت می کند
reference station
ایستگاه مرجع
repeater station; relay station
ایستگاه تکرار کننده ؛ ایستگاه رله ایستگاهی که شامل یک یا چند تکرار کننده است
slave station
ایستگاه تابع ایستگاه ناوبری که بعضی مشخصه های گسیل آن تحت کنترل ایستگاه اصلی است مانند ایستگاه B در لورن
station
ایستگاه ، ایستگاه 1 خط سر هم کردن یا مکان ماشین موناژی که در آن شاسی یا برد سیم بندی برای قرار دادن یک یا چند قطعه متوقف می شود 2 مکانی که تجهیزات رادیویی ، تلویزیونی ، رادار و دستگاههای الکترونیکی دیگر نصب می شوند 3 ایستگاه پخش
substation
پست
sub-station
پست فرعی
superpower station
ایستگاه فوق توان ایستگاهی که با توان بسیار بالایی ، معمولاً بیش از 1 مگاوات ، پخش می کند ، پست توان بسیار بالا
switching station
مرکز کلید زنی
telemetry tracking and control station
ایستگاه ردیابی و کنترل دور سنجی ساختمان یا سر پناهی که سیستم دور سنجی در آن قرار دارد
television station
ایستگاه تلویزیونی
tracking station
ایستگاه ردیابی ایستگاه رادیویی ، رادار یا ایستگاه دیگر که برای ردیابی جسم در حال حرکت در اتمسفر یا فضا سازمان دهی شده است
transformer station
پست ترانسفورمر
transformer substation
پست مبدل
transmitter station
ایستگاه فرستنده
wireless station
ایستگاه بیسیم
workstation
ایستگاه کاری رایانه ای ، ایستگاه کاری کامپیوتر رومیزی بهینه شده برای استفاده از برنامه های طراحی به کمک کامپیوتر (CAD ) برای کاربردهای مهندسی ایستگاه کاری معمولاً دارای صفحه نمایش با لامپ پرتو کاتدی چند رنگ ؛با قدرت تفکیک بالا (1000خط یا بیشتر ) است تا بتواند نقشه های مدارهای مجتمع پیچیده را با وضوح بالا نشان دهد تصاویر سه بعدی چند رنگی را می توان روی صفحه نمایش ایستگاه کاری بوجود آورد تا تصویر را از زوایای مختلف دید انجام وظایف چندگانه ( از طریق سیستم عامل چند کاره) که امکان عملیات مستقل را در مکانهای مختلف صفحه نمایشی فراهم می آورد و شبکه شدن برای انجام محاسبات پراکنده - پذیرش کار با کامپیوترهای دیگر -از ویژکی های دیگر ایستگاههای کاری است
zone station
پست منطقه ای

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن