معنی multi path fading

مهندسی برق

multi path fading

محو شدن ناشی از چند مسیرگی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی multi path fading

absorption fading

محو شدگی جذبی تغییرات تدریجی در قدرت سیگنال رادیویی در یافتی عمدتا به دلیل تغییرات آهسته جذب جوی در مسیر سیگنال ، محو شدگی جذبی ، تغییرات تدریجی در قدرت سیگنال رادیویی در یافتی عمدتا به دلیل تغییرات آهسته جذب جوی در مسیر سیگنال

amplitude fading

محو دامنه نوعی محو شدگی که در آن دامنه ی تمام مؤلفه های بسامدی سیگنال مدوله شده ی حامل به صورت یکنواخت تضعیف می شود

antifading

ضد ازبین رفتن میزان ، تنظیم اتوماتیک صوت

automatic anti fading

تعادل کننده خودکار افت دستگاه

fading

محو شدگی ، محو شدگی تغییر تدریجی شدت میدان یک سیگنال رادیویی در اثر تغییر و تحول در محیط انتقال ، محو شدن ، نوسان صدا

multi

چند گانه

multi agent system

سیستم چند عامله

multi cable

کابل چند تایی

multi carrier

چند حامله

multi chip module

مدول چند تراشه ای

multi conductor

هادی های چند گانه

multi coupler

چند تزویجگر قطعه ای که گیرنده های متعددی را به یک آنتن متصل می کند و امپدانس گیرنده ها را به طور مناسب با آنتن تطبیق می دهد

multi hop

چندپرشی

multi input multi output

چندورودی چند خروجی

multi layer growth

رشد چند لایه ای

Multi Layer Perceptron

پرسپترون چندلایه ای

multi level signal

سیگنال چند سطحی

multi meter

مولتی متر

multi mode fiber

فیبر چند حالته

multi objective

چند هدفه

multiagent

چندعامله

multiagent systems

سیستم های چند عاملی

multianode tube

لامپ چند آندی لامپ الکترونی که دو یا چند آند اصلی و یک کاتد دارد از این واژه بیشتر برای لامپهای کاتد حوضچه ای استفاده می شود

multiaperture device

قطعه چند دهانه هسته ی مغناطیسی که دو یا چند شکاف دارد که سیم پیچها از داخل آنها می گحذرند در یکی از آرایشها که به عنوان عغنصر تطبیقی با بهره متغیر به کار برده می شود شار می تواند در اطراف دهانه های کوچکم بدون تاثیر بر شار اطراف دهانه اصلی قطع و وصل می شود

multiarea

چندناحیه ای

multi-area

چندناحیه ای

multiarea power system

سیستم قدرت چندناحیه ای

multiband antenna

آنتن پند باندی آنتنی که یک یا چند باند بسامدی را به خوبی دریافت می کند

Multicarrier

چندحاملی

multi-carrier

چند حامله

multi-carrier energy system

سیستم انرژی چندحامل

multi-carrier system

سیستم چند-حاملی

multicasting

چند بخشی

multicasting channel

کانال چند بخشی

Multi-cell

چندسلولی

Multi-cell/multicast Coordination Entity

1. نهاد هماهنگی چندسلولی/ چندپخشی

multicellular horn

شیپور چند دهانه قطاعی از آنتن شیپوری که دهانه هایی دارد که در سطح مشترکی قرار گرفته اند این شیپور ها از دهانه های باز روی سطح موجبر مشترک تغذیه میشوند که به اندازه یک طول موج از یکدیگر فاصله دارند تا الگوی تابش جهتا دار مطلوب را برای انرژی تابش شده ایجاد کند 2 ترکیبی از بلندگوهای شیپوری مجزا که واحدهای راه انداز مستقل دارند یا به صورت گروههایی به یک واحد راه انداز مشترک وصل می شوند تقسیم کردن شیپور بزرگح به شیپورهای کوچکتر کنترل فشار و فاز امواج آکوستیکی را د دهانه ی شیپورها آسانتر می کند

Multi-channel BSS Locate

تعیین محل BSS چند کاناله

Multichannel Mass Service System

سیستم خدمات جمعی چندکاناله

multichannel multipoint distribution

توزیع چند کاناله ی چند قطعه ای سیستم توزیع سیگنال بسامد ریز موج مدوله شده امنه بر کوتاه که از برج فر ستنده پای پخش می شود که قادر به حمل 33 کانال برای آنتهای شاخه ای پشت بامها است نتنها ی گیرنده باید در خط دید مستقیم فرستنده باشد گگ

multichip module

قطعه چند تراشه ای 1 مدارهای مجتمع چند گانه بر روی یک برد مدار چاپی کوچک ترکیب این مدارهای مجتمع و زیر ساخت در پلاستیک قالب گیری می شود بعضی از محصولات در بسته های پلاستیکی مربعی با ابعاد استاندارد در دسترس هستند که پایه هایی برای نصب روی برد مدار چاپی دارند 2 برد مدار چاپی کوچکی که یک یا چند مدار مجتمع با بسته بندی DIP روی آن نصب شده است و به عنوان برد دختر برای جازدن در برد مادر و افزودن مدار های اضافه به آن مانند حافظه به کاربرد می شود

multicolorgraphics array

آرایه گرافیکی چند رنگ قطعه نمایشی مانند صفحه نمایش بلور مایع ( LCD ) صفحه پلاسما یا لامپ پرتو کاتدی ( CRT) که یک صفحه نمایش گرافیکی چند رنگ را به وجود می آورد

multicomputer

چند کامپیوتری

multiconnected network

شبکه چند اتصالی

multicore

چند هسته ای

multicurrent - range diode

دیود چند مقدار جریانی دیودی که ضریب تقریباً ثابتی در محدوده گسترده ای از شرایط کاری دارد مانند دیود سلیسیمی رونشانی مسطح

multi-cycle resonance-based voltage boosting rectifier

یکسوساز تقویت‌کنندۀ ولتاژ چند چرخه ای مبتنی بر رزونانس

multidestination routing

مسیر یابی با مقصدهای چندگانه

multidimensional

چند بعدی

multidrop line

خط چند افقی مدار مخابراتی تکی که بسیاری از ایستگاهها را که هر کدام شامل قطعات پایانه ای هستند به یکدیگر متصل می کند

multielectrode tube

لامپ چند الکترودی لامپ الکترونی که شامل بیش از سه الکترود مربوط به یک جریان الکترونی است

multi-electrode valve (or tube)

لامپ چند قطبی

multifreqnency transmitter

فرستنده چند بسامدی فرستنده رادیویی که قادر به عمل کردن روی دو یا چند بسامد قا بل انتخاب است و با تنظیمهای از پیش تعیین دشه در هر لحظه روی یک بسامد عمل می کند

multifunction array radar

رادار با آرایه چند کاره سیستم راداری که ترکیب از کار جستجو و ردیابی را با یکدیگر انجام می دهد این رادار معمولاً شامل یک آنتن آرایه فازی شده با انتقال دهنده های فاز RF توان - بالای تحت کنترل پردازشگرهای سییگنال دیجیتال است اگر یک بسامد میانه بین حالت بهینه جستجو و حالت بهینه ردیابی تعیین شود پویش سریع باریکه آنتن می تواند هر دو کار را انجام دهد

multigrid tube

لامپ چند شبکه ای لامپ الکترونی که بیش از یک شبکه الکترونی دارد

multigun tube

لامپ چند تفنگی لامپ پرتو کاتدی که بیش از یک تفنگ الکترونی دارد

multihole coupler

تزویجگر چند سوراخی تزویجگر جهت داری که دو سطز سوراخ با قطر های تدریجی دارد که با یک چهارم طول موج فاصله از یکدیگر روی سطح موجبر تزویجگر قرار دارند توان در یک جهت در موجبر اولیه جاری می شود و از طریق سوراخها و امواج تحریک تنها در یک جهت در موجبر ثانویه تزویج می شود به دلیل فاصله بین سوراخها امواجی که در جهت معکوس حرکت می کنند فاز درست ندارند و خنثی می شوند

multijunction cell

پیل چند پیوندی پیل فتوولتایی که در آن دو یا چند ماده مختلف روی یکدیگر قرار می گیرند تا یک واحد نیمرسانایی را تشکیل دهند

Multi-junction solar cell

سلول خورشیدی چندپیوندی

multilayer dielectic reflector

بازتابنده دی الکتریک چند لایه ترتیبی از لایه های نازک مواد شفاف با ضخامت و ضریب شکست کنترل شده که در طول موجهای معینی با تداخل سازنده بازتابشهای فرنل از سطوح مشترک دی الکتریک خاصیت بازتابش بالایی پیدا میکند این بازتابنده ها کاواک نوری لیزر را می سازند

multilayer printed -circuit bard , multilayer printed -wining board

برد مدار چاپی چند لایه ، برد سیم بندی چاپی چند لایه برد مدار چاپی که با روی هم گذاشتن و ساخت مناسب دو یا چند برد مداری با شیارهای مسی و چسباندن آنها به یکدیگر تحت فشار و حرارت ساخته می شود محل پایه ها در هر برد به طور عمودی و در راستای یکدیگر تنظیم مشوند تا امکان سوراخ کاری در حین فرایند ساخت وجود داشته باشند این برد امکان تراکم قطعات را در حجم کم بخصوص در مدارهای نطامی و هواپیمایی فراهم می کند

multilayer structure

ساختارچندلایه

Multilayered microstrip transmission line

خط انتقال مایکرواستریپ چند لایه

multilevel

چندسطحی

Multi-Level

چند سطحی

multilevel converter

مبدل چند سطحی

multimachine

چندماشینه

multimedia

چند رسانه ای واژه ای برای بسیاری از انواع رسانه ها که می توانند برای نمایش شنیدن و بعضی برای ارتباط متقابل در کامپیوترهای شخصی ساخته شوند این رسانه ها شامل تصویر گرافیکهای دو بعدو سه بعدی صدا فکس / مودم ، تلفن و یدیوفون می شوند

multimeter

چند سنجنده 1- سنجه ای که چند کار اندازه گیری را معمولاً با محدوده مقیاسهای متعدد برای هر اندازه گیری انجام می دهد 2 ولت - آمپر - میلی اهم سنج ، مولتی متر

multi-meter

سنجه چند کاره

Multi-microgrid

چندمیکروگریدی

multimodal

چند مودی

Multimodal benchmark functions

توابع محک چندنمایی

multimode

چندمدی ، چند حالتی قابلیت کابل تار نوری خط انتقال یا موجبر در انتشار سیگنالهای در دو یا چند حالت

multimode fiber

فیبر چند حالته

multimode graded fiber

تار چند حالته تدریجی تار نوری که هسته ای با ضریب شکست تدریجی دارد که بیش از یک حالت ارسال را پشتیبانی می کند

multimode radar

رادار چند حالته راداری که دو یا چند کار را مانند تصویر سازی همزمان زمین دنبال کردن عوارض زمینی در طول حمله ی هوایی و شناسایی ردیابی و پیدا کردن برد هدفهای ثابت و متحرک انجام می دهد

Multimode resonator

تشدیدگر چندمدی

multimode step - index fiber

تار چند حالته با ضریب شکست پله ای تار نوری که هسته ای با ضریب شکست پله ای دارد و بیش از یک حالت ارسال نوری را پشتیبانی می کند

multimode waveguide

موجبر چند حالته موجبری که بیش از یک حالت را به عنوان بسامد کاری خود منتشر می کند

multi-model

چندمدلی

multi-objectiv

چند هدفه

Multiobjective

چندهدفه

multi-objective model

مدل چند هدفه

Multi-objective optimization

بهینه سازی چند منظوره

multi-objective optimization problem

مسأله بهینه سازی چند هدفی

multipath

چندمسیرگی

multipath cancellation

حذف چند مسیره حذف کامل سیگنالهای رادیوی به دلیل اختلاف فاز و دامنه نسبی مولفه های دریافت شده از مسیرهای مختلف

multipath propagation

انتشار چند مسیری

multipath reception

دریافت چند مسیره ردیافتی که در آن سیگنالهای فرستنده از دو یا چند مسیر به آنتن گیرنده می رسند یکی به طور مستقیم و بقیه باز تابیده از ساختمانهایا موانع دیگحر یکی از نتایج آن ایجاد سایه در تصویرهای تلویزیونی است

multipath routing

مسیریابی چندمسیره

multipathtransmission , multipath

ارسال چند مسیره ، چند مسیره پدیده ی انتشاری که سبی می شود تا سیگنالها از دو یا چند مسیر به آنتن گیرنده رادیویی برسند و در اعوجاجی در رادیو و تصاویر سایه ای در تفویزیون به وجود آید حد اقل یکی از مسیرها شامل بازتابشی از یک جسم است

multiphase

چند فاز

Multiphase fault-tolerant drive

درایو تحمل پذیر خطا چند فازی

multiple

چند تایی ، چندگانه ، مکرر

multiple - accesscommunications satellite

ماهواره مخابراتی با دسترسی چند گانه نوع ازمایشی از ماهواره های مخابراتی قرار گرفته در مدار زمین پایین ( LEO )

multiple - address code

رمز با دسترسی چندگانه رمز دستورالعمل کامپیوتری که بیش از یک نشانی یا مکان ذخیره سازی را معین می کند این دستورالعمل می تواند مکان عملگرها ، مقصد نتایج به دست آمده و مکان دستورالعمل بعدی را نشان دهد

multiple - beam klystron

کلایسترون چند باریکه ای کلایسترونی که تعدادی تفنگ ارکترونی دارد که هر کدام باریکه خود را تولید می کنند و با ترتیب شکافهای RT خود واکنش نشان می دهند تمام باریکه ها در انتها روی یک کلکتور مشترک از بین می روند در نتیجه هر بخش از باریکه مانند یک کلایسترون معمولی عمل می کند و باریکه ها با فاز قفل شده هر کدام در توان خروجی سهم دارند به طوری که با استفاده از کلایسترونهای جداگانه به راحتی نمی توان به چنین توانی دست یافت

multiple - break contacts

اتصالهای چند قطعی اتصالهای منظم شده به گونه ای که با باز شدن آنها مدار به دو یا چند قسمت تقسیم می شود

multiple - carrier time - divisionmultiaccess

تقسیم زمانی حامل - چند گانهخ با دسترسی چند گانه سیستم مخابراتی که ازحاملهای TDMA با سرعت - شلیکخ پایین به طور اشتراکی استفاده میکند این سیستم راه حل میانه ای بین TDMA تک حامل با عیب توان قله و FDMA با عیب عدم انعطاف پذیری مدیریت ترافیک است

multiple - unit tube

لامپ چند واحدی لامپ الکترونی که در داخل پوشش دو یا چند گروه الکترودهای مربوط به هم با جریانهای الکترونی مستقل دارد مانند دئودیود ، دئوترود ، دیود - پنتود ، دئودیودتریود دئودیود - پنتود و تیود - پنتود

multiple (arc)

اتصال چندگانه

multiple 7-segment led

چند لامپ LED هفت قسمتی

multiple access interference

تداخل دسترسی چندگانه

multiple arc lamp

لامپ قوسی با اتصال چند گانه

multiple circuit

مدار چند گانه مداری که در آن دو یا چند مدار مجزا یا مختلف به طور موازی به منبع سیگنال یا توان مشترک متصل می شوند

multiple conductor

هادی چند تایی

multiple contingencies

پیشامدهای چندتائی

multiple course

رشته چند گانه یکی از خانواده خطوط موقعیت تعریف شده در سیستم ناوبری که هر کدام از آنها را می توان به عنوان یک رشته خط انتخاب کرد

multiple criteria decision-making

تصمیم گیری چند معیاری

multiple drum winding

سیم پیچ استوانه ای چندگانه

multiple electron- beam lithography

لیتوگرافی باریکه الکترونی چند گانه شکل پیشرفته ای از لیتوگرافی باریکه الکترونی که در آن یک باریکه الکترونی به صدها باریکه تقسیم می شود به طوری که سیستم می تواند به طور همزمان عمل زدودن مدار بندی تمام مدارهای مجتمع روی یک پولک را انجام دهد باریکه تک وقتی که به یک صفحه فلزی با سوراخهای زیاد می رسد تقسیم می شود و هر سوراخ مانند یک عدسی جداگانه برای جهت دادن جریان الکترونی به سوی پولک زیر آن عمل می کند

multiple images

تصاویر چندگانه

Multiple Input Multiple Output (MIMO)

سیستم چند ورودی چند خروجی

multiple ionization

یونش مکرر

multiple key

کلید چند راه

multiple layer

چند لایه ای

multiple model variable rate particle filtering algorithm

الگوریتم فیلترذره ای با نرخ متغیر و مدل چندگانه

multiple modulation

مدوله کردن چند گحانه مدوله کردنی که در آن موج مدوله شده از یک فر ایند به موج مدوله کننده برای فرایند بعدی تبدیل می شود در نتیجه در یک سیستم مدوله کردن پالس - موقعیت مدوله شده دامنه یک یا چند سیگنال موقعیت زیر حاملهای پالسی مربوط به خود را مدوله می کنند که با فاصله زمانی از یکدیگر قرار دارند و برای مدوله کردن دامنه حامل به کار می روند

multiple objective

چند هدفه

multiple plug

قطعه ای که داخل پریز دیواری قرار می گیرد تا برای چند خروجی استفاده شود

multiple reignitions

بازگیرانش‌های چندگانه

multiple response

چندپاسخی

multiple scattering

پراکندگی چند گانه پراکندگی که در آن جابجایی نهایی برابر با جمع برداری تعداد زیادی جابجایی کوچک است پراکندگی چندگانه بیشتر از پراکندگی تک یا مجموع است

multiple series

مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه

multiple series condenser

خازن متغیر چند اتصالی

multiple sound track

شیار صدا چند گانه گروهی از شیارهای صدای چاپ شده در مجاورت یکدیگحر روی پایه مشترک که مشخصات مستقل اما رابطه زمانی مشترکی دارند مانند ضبط صدای استریوفونیک

Multiple supply voltages

ولتاژهای تغذیه‌ی چندگانه

multiple telegraphy

تلگراف چندگانه

multiple transformer

مبدل با اتصال موازی

multiple -trip echo , second -trip echo

پژواک چند برگشتی ، پژواک دومین برگشت پژواک بازگشته از هدف با فاصله ای که زمان لازم برای رسیدن پالس رادار تا هدفل و برگشت آن به گیرنده طولانی تر از فاصله زمانی بین دو پالس متوالی است این پژواکها در بردهای غلط آشکار می شوند زیار با تغییر سرعت تکرار پالس تغییر می کنند وقتی که پژواک بین پالسهای دوم و سوم می رسد

multiple tube counts

شمارش لامپ چند تایی شمارش غیر واقعی که در نتیجه شمارش قبلی در لامپ شمارنده تابش القا می شوند

multiple -tuned antenna

آنتن چند تنظیمی آتنن الکترونی پایینی که یک بخش افقی متصل شده به چند ین بخش تنظیم شده عمودی دارد

multiple voltage system

روش چند ولتی

Multiple-Antecedent Rule

قانون چند مقدم

multiple-conductor cable

کابل چند لایی

multiple-input multiple-output

چند ورودی چند خروجی

multiple-unit valve (or tube)

لامپ مرکب

multiplex

مالتی پلکس

multiplex channel

کانال تسهیم کانال خاملی که به طور همزمان در دو یا چند جهت مشابه یا متقابل عمل می کند

multiplex radio transmission

ارسال رادیویی تسهیمی ارسال همزمان دو یا چند سیگنال رادیویی با استفاده ازموج حامل مشترک

multiplex telegraphy

تلگراف چند جهتی

multiplex wave winding

سیم پیچ موجدار چند راهه

multiplexer

تسهیم گر مداری در سیستم ارسال سیگنال که کانال را با تقسیم باند بسامدبه باندهای باریکتر ( تسهیم تقسیم بسامدی ( FDM یا اخصاص دادن یک کانال مشترک در هر زمان به یکی از فرستنده های متعدد ( تسهیم تقسیم زمانی ( TDM به دو یا چند زیر کانال تقسیم می کند

multiplexing

مالتی پلکس

multiplexing gain

بهرۀ مالتی پلکسی

Multiplexing Systems

سیستم‌های مالتی پلکسینگ

multiplication

ضرب افزایش جریان عبوری از نیمرسانا در اثر افزایش فعالیت حاملها ، چند برابر سازی

multiplication factor

ضریب تقویت

multiplication point

نقطه ضرب شدن نقطه مخلوط شدن در سیستم کنترل پسخورد دار که خروجی آن از ضرب ورودیهای آن به دست می آید

multiplicative circuits

مدارات ضربي

multiplicative noise removal

حذف نویز ضربی

multiplier

ضرب کننده

multiplier accumulator

انباره ضرب کننده مدار اختصاص یافته به ضرب کردن و جمع اعداد واحد های خیلی سریع معمولاً قادر به ضرب دو عدد و جمع حاصلضرب قبلی با نتیجه آن در زمان تناوب یک پالس ساعت است

multiply

ضرب

multiplying factor

عامل ضرب عددی که عدد خوانده شده با سنجه ی معین باید در آن ضرب شود تا مقدار حقیقی به دست آید

multipoint line

خط چند نقطه ای خط یا مدار مخابراتی که ایستگاههای متعددی را به یکدیگر متصل می کند و به طور معمول از روش فراخوانی برای نشانی دهی هر کدام از پایانه های متصل استفاده می کند

multipolar

چند قطبی ویژگی دارا بودن بیش از یک زوج قطب مغناطیسی

multipole

چند قطبی

multipole moment

گشتاور چند قطبی اندازه ای از بار ، جریان و توزیع مغناطیسی سیستمی از ذرات

multipopulation algorithm

الگوریتم چند جمعیتی

multiport

چند دریچه ای

multiport network

شبکه چند درگاهی شبکه ی دارای بیش از یک درگاه

multipositon action

حرکت چند وضعی عملکرد کنترل خوکاری که در آن عنصر کنترل نهایی به یکی از سه یا چند موقعیت از پیش تعیین شده حرکت می کند که هر موقعیت متناظر با مقدار معین محدوده ای از مقادیر متغیر کنترل شده است

multiprocessing

پردازش چند گانه محاسبه همزمان یا با فاصله دو یا چند برنامه با یک کامپیوتر

multiprocessor commuications

تبادل اطلاعات در سیستم های مالتی پروسسوری

multiprogramming

برنامه نویسی چند گانه برنامه نویسی که امکان انجام دو یا چند عملیات حسابی یا منطقی را با یک کامپیوتر به طور همزمان یا بر اساس اشتراک زمانی فراهم می کند -

multiprotocol router

مسیر یاب چند پروتکلی

MULTI-PULSE

چندپالسی

multipurpose

چند منظوره

multiquantum- well structure

ساختار چاه - چند کوانتومی قطعه ساخته شده به صورت پشته ای از لایه های چاه کوانتومی که هرکدام از کوانتومهای آن به طور مکانیکی الکترونها و حفره ها را به نام دام می اندازد این ساختار چندلایه معمولاًَ از لایه های بسیار نازک ( کمتر از 20 ) گالیم آرسنید ( GaAS ) و آلومینیم گالیم آرسنید ( AIGaAs ) متوالی تشکیل می شود ساختارهای MQW در لیزرهای حالت جامد و FET های پیوند ناهمگون مانند HEMT , SDHT , TEGFET, MODFET به کار برده می شود

multirange

چند محدوده ای

multirange test meter

سنجه آزمون چند محدوده ای

Multi-Resolution Analysis

تحلیل چندتفکیکی

multi-scroll

چندپیچکی

multisection

چند بخشی

multisegment magnetron

مکنترون چند قسمتی مگنترونی که آند آن با شیارهایی موازی محو آن به بیش از دو قسمت تقسیم شده باشد

multi-segment magnetron

ماگنترون با آند چند تیغه ای

multi-solid model

مدل چند جامدی

multi-speed motor

موتور چند سرعتی

multistage

چندسطحی

multistage amplifier

تقویت کننده چند طبقه

multistage multiplier

ضرب کننده چند طبقه

Multistage path

مسیر چند طبقه

multistation access unit

واحد دسترسی چند ایستگاهی رسانای سیمی در شبکه های محلی ( LAN ) حلقه - توکن ، که تا هشت ایستگاه به آن متصل می شود

multistep

چند پله ای

multitasking

چندین وظیفه ای

multi-temporal

چند زمانی

multitester

سنجه چند کاره

multithreaded processor

پرادشگر چند قسمتی پردازشگر کامپیوتری که به تعداد زیادی پرداشگر مجازی تقسیم می شود که هر کدام می توانند وظایفی را به طور همزمان با درخواست داده های جدید در حین انتظار برای دریافت داده ها قبلی انجام دهند بعد از درخواست داده های لازم برای تکمیل آن وظیفه اول خود را کنار میگذارد و مشغول انجام وظیفه دوم میشود و دومین درخوات داده را ارسال می کند این پردازش تاوقتی که تمام داده های درخواست شده دریاففت شوند ادامه می یابد سپس پردازشگحر به وظیفه قبلی خود بر می گرددو از اطلاعات استفاده می کند

multitone

چند نوایی

multitone modulation

مدوله سازی چند نوایی

multitrace oscilloscope

اسیلوسکوپ چند کاناله اسیلوسکوپی که یک لامپ پرتوکاتدی تک باریکه ای دارد که دو یا چند سیگنال ورودی به صورت اشتراک زمانی از آن استفاده می کنند

multitrack recording system

سیستم ضبط چند شیاری سیستم ضبطی که دو یا چند مسیر ضبط را روی یک محیط ایجاد می کند که حامل اطلاعات ضبط مرتبط با غیر مرتبطی با رابطه زمانی مشترک هستند

multiturn coil

سیم پیچ چند حلقه ای

multiturn potentiometer

پتانسیومتر چند دور پتانسیومتر دقیقی با پیچک سیمی که عنصر مقاومتی آن به شکل مارپیچی معمولاً از 2 تا 10 دور ساخته می شود محور تحریک باید به تعداد دور معینی گردانده شود تا تمام محدوده مقاومتی را پوشش دهد بازوی تماس بر روی محور می لغزد و نقطه ی تماس آن در طول مارپیچ حرکت می کند

multiuser

چندین کاربر

multivariable

چند متغیره

multivibrator

لرزه گر مرکب

multivibrator , eccles - jordan circuit

چند ارتعاشگر ، مدارالکس - جردن مدار نوسان ساز relaxation که دارای دو ترانزیستور یا عناصر فعال تزویج شده دیگری است که وقتی یکی از آنها در حالت قطع است دیگری در حالت هدایت قرار می گیرد چند ارتعاشگر تاپایابه طور آزاد نوسان می کند بسامد حالت گذاری خود به خود بین دو وضعیت با ثابت زمانی عناصر تزویج شده و بعضی مواقع با یک ولتاژ خارجی تعیین می شود ارتعاشگر تک پایا به سیگنال تحریکی برای هدایت مدار به وضعیت نا پایدار نیاز دارد و ثابت زمانی مدار زمان برگشت آن را به وضعیت پایدار تعیین می کند سومین نوع اصلی چند ارتعاشگر فلیپ فلاپ یا دوپایا است که برای هر تغییر وضعیت به یک سیگنال تحریک خارجی نیاز دارد

multiways branch

پرش یا انشعاب چند مسیری

multi-winding transformer

ترانسفورماتور چند سیم پیچی

multiwire

چند سیمه

multiwire line

خط چند سیمه

multiwire system

سیستم چند سیمه

rayleigh fading

محو شدگی رایلی

selective fading

محو شدگی انتخاب محو شدگی متقاوت در بسامدهای مختلف باند بسامدی اشغال شده به وسیله موج مدوله شده که سبب اعوجاجی می شود که لحظه به لحظه تغییر می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی multi path fading

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی multi path fading

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما