معادل انگلیسی چیزی که مقاوم وپایدار بوده وسنگینی جسمی را تحمل می کند ، گودال وچاله ای که در دشت قرار دارد

زمين شناسی

چیزی که مقاوم وپایدار بوده وسنگینی جسمی را تحمل می کند ، گودال وچاله ای که در دشت قرار دارد

base

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی چیزی که مقاوم وپایدار بوده وسنگینی جسمی را تحمل می کند ، گودال وچاله ای که در دشت قرار دارد

اراضی تورب زاری که محیط آن نسبتاً سالم تر از نواحی زمین های مرتفع است وجهت کشت های جالیزی وصیفی کاری مورد بهره برداری قرار می گیرد

base earth

اشباع بازی

base saturation

بار پایه
کمینه بار در طول یک مدت زمان معین ، بار پایه کمینه بار در طول یک مدت زمان معین

base load

بررسی رسوب پایه

base sedimentation survey

پی سنگ
مجموعه ای تفکیک نیافته از سنگهایی که در زیر سنگهای قابل مشاهده (نهشته های رسوبی) قرار گرفته اند و از پایین تا ناپیوستگی موهورویچ ادامه دارد

basement

پی سنگ مجموعه ای تفکیک نیافته از سنگهایی که در زیر سنگهای قابل مشاهده (نهشته های رسوبی) قرار گرفته اند و از پایین تا ناپیوستگی موهورویچ ادامه دارد

basement|fundamental complex|fundamental complex|basal complex|basement rock

جریان پایه ، آب پایه
مقدار جریان آبی که رودخانه در حالت غیر سیلابی دارد ، آب پایه مقدار جریان آبی که رودخانه در حالت غیر سیلابی دارد

base flow

جریان‌پایه ، رواناب پایه
این جریان بیشتر از آب زیرزمینی برون ریز تشکیل شده است ولی از رواناب تاخیری بوسیله گذر آرام از درون دریاچه ها و مردابها هم بوجود می آید و این اصطلاح به جریان طبیعی یک رود اشاره دارد که توسط عمل انسان متاثر نشده است مقایسه شود با : Base flow جریان حد/پایه/ بنیادی Direct runoff رواناب مستقیم
مترادف : fair-weather runoff Sustained runoff رواناب پایدار
، رواناب پایه - این جریان بیشتر از آب زیرزمینی برون ریز تشکیل شده است ولی از رواناب تاخیری بوسیله گذر آرام از درون دریاچه ها و مردابها هم بوجود می آید و این اصطلاح به جریان طبیعی یک رود اشاره دارد که توسط عمل انسان متاثر نشده است مقایسه شود با : Base flow جریان حد/پایه/ بنیادی Direct runoff رواناب مستقیم - مترادف : fair-weather runoff Sustained runoff رواناب پایدار -

base runoff

خط پایه-اثر جزر ومد در ساحل دریا ، خط مبنا

base line

دال پی ، تاوه پی ، تاوه کف

base slab

درجه اشباع بازی خاک

base saturation of soil

درصد اشباع بازی

base saturation percentage

سطح اساس ، سطح مبنا

پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم
الف) حدی فرضی که در آن حد ، فرسایش زمین به طور پیوسته و بسیار اندک ادامه پیدا می کند و زیر آن حد عوامل فرسایشی نظیر رودخانه ها نمی توانند بسترشان را فرسوده کنند سطح اساس نهایی و عمومی برای سطح زمین ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد

ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست

ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل
، سطح مبنا - - پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم - الف) حدی فرضی که در آن حد ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد - - ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست - - ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل -

base-level

سطح مبنا

base level

سطح مبنای فرسایش ، پست ترین سطح هر منطقه که عوارضی مانند رودخانه وجویبار در آن جاری باشد

base level of erosion

شبکه قاعده مرکزدار
نوعی از شبکه مرکزدار که در یک جفت از طرف های (001) ، (0 1) یا (100) نصب شده است ، شبکه قاعده مرکزدار نوعی از شبکه مرکزدار که در یک جفت از طرف های (001)

base-centered lattice

صفحه زیرستون ، صفحه ستون ، صفحه پایه ، صفحه اساس

base plate|shroud|shroud

صفحه زیرستون ، صفحه ستون ، صفحه پایه ، صفحه اساس

base plate

طوفان قاعده ای
ابری حلقه شکل از گاز و ذرات جامد معلق که شعاع وار و به صورت جریان متراکمی با سرعت زیاد از قاعده ستون انفجاری قایم به اطراف پخش می شود و همراه با فوران آتشفشان یا تشکیل کراتر به علت انفجار یا برخورد شدید می باشد ، طوفان قاعده ای ابری حلقه شکل از گاز و ذرات جامد معلق که شعاع وار و به صورت جریان متراکمی با سرعت زیاد از قاعده ستون انفجاری قایم به اطراف پخش می شود و همراه با فوران آتشفشان یا تشکیل کراتر به علت انفجار یا برخورد شدید می باشد

base surge

عرض پنجه پشتبند

base thickness of buttress

قاعده رانه
یک ناپیوستگی سرعت لرزه ای که معمولاً بین مواد نهشته یخچالی و سازند مقاوم در زیر برخورد می کند و در کل ، هر ناپیوستگی مشابه که بین لایه ای در زیر هوازدگی و لایه مقاوم سازند بالایی وجود داشته باشد ، قاعده رانه یک ناپیوستگی سرعت لرزه ای که معمولاً بین مواد نهشته یخچالی و سازند مقاوم در زیر برخورد می کند و در کل

base of drift

کوارتزیت پایه

base quartzite

گسل پی سنگی

basement fault

لایه اساس ، أستر راه

basecourse-base

لایه پایه
یک لایه قاعده ای گراول درشت یا سنگ خورد شده با خصوصیات و ضخامت تعریف شده که بر روی یک بستر و یا زیر قاعده یک بزرگراه یا ساختمان ، به منظور نگه داشتن ساختارهایی جهت متراکم نمودن وزن ، فراهم کردن زهکشی و کم کردن اثر یخ ساخته می شود مترادف: Base (مهندسی) ، لایه پایه یک لایه قاعده ای گراول درشت یا سنگ خورد شده با خصوصیات و ضخامت تعریف شده که بر روی یک بستر و یا زیر قاعده یک بزرگراه یا ساختمان

base course

مبنا
سنجش زمینه طبیعی یا سطح عنصر/ماده در محیط برخی افراد نیز اظهار داشته اند که مبنا همان زمینه جاری است که شامل زمینه طبیعی و انسانی می باشد ، مبنا سنجش زمینه طبیعی یا سطح عنصر/ماده در محیط برخی افراد نیز اظهار داشته اند که مبنا همان زمینه جاری است که شامل زمینه طبیعی و انسانی می باشد

baseline

ناهمسازی قاعده
اصطلاحی که در چینه شناسی لرزه ای و برای اشاره به کمبود توازی بین یک سکانس چینه ای و مرز پایینی وابسته به آن استفاده می‌شود (mitchum ، 1977)
مقایسه شود با: top-discordance ، ناهمسازی قاعده اصطلاحی که در چینه شناسی لرزه ای و برای اشاره به کمبود توازی بین یک سکانس چینه ای و مرز پایینی وابسته به آن استفاده می‌شود (mitchum ، 1977) مقایسه شود با: top-discordance

base discordance

نسبت قاعده - ارتفاع
نسبت عکسبرداری پایه هوایی و ارتفاع پرواز جفت استریوسکوپی عکس های هوایی می باشد ، نسبت قاعده - ارتفاع نسبت عکسبرداری پایه هوایی و ارتفاع پرواز جفت استریوسکوپی عکس های هوایی می باشد

base height ratio

نقشه مبنا ، نقشه پایگاه
نقشهای نشان دهنده اطلاعات مرجع زمینه که بر روی آن سایر اطلاعات جای میگیرند
نقشههای مبنا بهطور معمول محل و گسترش عوارض سطحی و طبیعی زمین را نشان می دهند ، نقشه پایگاه نقشهای نشان دهنده اطلاعات مرجع زمینه که بر روی آن سایر اطلاعات جای میگیرند نقشههای مبنا بهطور معمول محل و گسترش عوارض سطحی و طبیعی زمین را نشان می دهند

base map

نیروگاه بار پایه
نیروگاهی است که بطور عمده برای عرضه بار پایه به خدمت گرفته می شود ، نیروگاه بار پایه نیروگاهی است که بطور عمده برای عرضه بار پایه به خدمت گرفته می شود

base load power station

دیاباز اشبد نوعی سنگ آذرین که شیبه کنگومرا به نظرمیرسد ولی در واقع یک سنگ نفوذی بادامی شکل تخت و روباره ای است که مواد ماسه ای را به هم پیوسته و یکی کرده است استفاده از این واژه توصیه نمی شود

ashbed diabase|diabase|diabase

نفت خام آسفالتی نفت خامی که حاوی درصد بالایی از هیدروکربن های نفتنی و آسفالتی می باشد مقایسه شود با: mixed-base crude / paraffin-base crude مترادف: naphtene-base crude

asphalt base crude|asphalt base|asphalt base|mixed base|naphtene base

اساس قیری
این قشر می‌تواند به عنوان اولین قشر روسازی آسفالتی مستقیماً روی بستر روسازی آماده شده راه و یا قشر اساس شکسته قرار گیرد حداکثر اندازه سنگدانه‌ها برای این قشر معمولاً تا 50 میلیمتر و در مواردی نیز تا 75 میلیمتر قابل اجرا است از اساس قیری با دانه‌بندی باز به عنوان یک لایه زهکش به منظور تسریع در تخلیه آبهای نفوذی به سیستم روسازی ، که نوع مشابه آن در نقش لایه جاذب تنش و به منظور جلوگیری از بازگشت ترکها در بهسازی ها ، با حداکثر اندازه سنگدانه‌های 5/37 تا 75 میلیمتر ، متشکل از مصالح 100 درصد شکسته ، استفاده می‌کنند دانه‌بندی چنین مصالحی بر حسب مورد عملکرد باید در مشخصات فنی خصوصی قید شود ، اساس قیری این قشر می‌تواند به عنوان اولین قشر روسازی آسفالتی مستقیماً روی بستر روسازی آماده شده راه و یا قشر اساس شکسته قرار گیرد حداکثر اندازه سنگدانه‌ها برای این قشر معمولاً تا 50 میلیمتر و در مواردی نیز تا 75 میلیمتر قابل اجرا است از اساس قیری با دانه‌بندی باز به عنوان یک لایه زهکش به منظور تسریع در تخلیه آبهای نفوذی به سیستم روسازی

asphalt treated base

سیستم کشت های نواری پهن را گویند

broad base

پای ستون ، صفحه تقسیم فشار پای ستون ، زیر ستون

column base

پایگاه دادههای رقومی

continuous data base

قائده رانی یا ساقی
بخشی از اندام نگهدارنده براکیا در یک براکیوپد که با یک صفحه لولایی یکی شده و صفحات لولایی درونی و بیرونی را اگر حاضر باشد از هم جدا می کند ، قائده رانی یا ساقی بخشی از اندام نگهدارنده براکیا در یک براکیوپد که با یک صفحه لولایی یکی شده و صفحات لولایی درونی و بیرونی را اگر حاضر باشد از هم جدا می کند

crural base

پایگاه داده ها ، مجموعهای سازمان یافته از اطلاعات

data base

دیاباز ، دیاباز
سنگ درونی تیره رنگی که به صورت دایک یا سیل یافت می شود و عمدتا از فلدسپار ، پیروکسن ویا الیوین تشکیل شده است معادل درونی و کم عمق بازالت و گابرو می باشد ، دیاباز - سنگ درونی تیره رنگی که به صورت دایک یا سیل یافت می شود و عمدتا از فلدسپار

diabase

پایگاه دادهها که در آن قسمتهای مختلف بر روی گرههای مختلف شبکه رایانهای قرار دارند

distributed data base

اپی دیاباز
نام پیشنهادی به جای epidiorite

epidiabase

مبادله قلیایی

exchangeable base

نوع بازی که احتمالا در خاکهای هوموس دار وجود دارد

humic base

هیستروباز
دیابازی متشکل از پلاژیوکلاز ، کوارتز ، بیوتیت ، و هورنبلند قهوه‌ای که محصول تغییر ساختار اوژیت است ، واژه‌ای نامتداول ، هیستروباز دیابازی متشکل از پلاژیوکلاز

hysterobase

پایگاه دانش ، پایگاه دادههای رایانهای ذخیره کننده دانش

knowledge base

خط مبناء ، خط ماخذ

line base

نفت خام آمیخته پایه نفت خامی که هیدروکربنهای پارافینی و نفتنی با مقادیر تقریباً مساوی در آن حضور دارند مقایسه شود با: asphalt-base crude ، paraffin-base crude

mixed-base crude|mixed base|mixed base

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Hg2N(Cl ، SO4 ، MoO4 ، CO3)•(H2O) - وجه تسمیه : از نام Alfred J Moses (1859-1920)

mosesite|millon's base|millon's base

پایگاه اطلاعات نقشه برداری ملی

national topographic data base

گل نفت پایه یک گل حفاری که ذرات رس آن در عوض مخلوط شدن با آب ، با نفت مخلوط شده و در آن معلق اند

oil-base mud|oil-base|oil-base|oil base

نام دیگر کانی Tetrahedrite

panabase

پایگاه داده ذخیره کننده اطلاعات فضایی در قالب رستری

raster data base

پایگاه داده ای رابطه ای
مجموعه ای از روابط که ساختارش توسط طرح جدول مشخص می شود 2-به طور معمول پایگاه دادههایی که در آن اطلاعات به صورت جدولهایی مرتب می شود

relational data base

پایگاه داده ای رابطه ای - مجموعه ای از روابط که ساختارش توسط طرح جدول مشخص می شود 2-به طور معمول پایگاه دادههایی که در آن اطلاعات به صورت جدولهایی مرتب می شود

relational data base|relational database|relational database

اساس راه

road base

پایگاه داده یکپارچه

seamless database

پایگاه داده یکپارچه

seamless database|seamless data base|seamless data base

پایگاه داده های دارای اطلاعات شاخص شده از نظر موقعیت در فضا

spatial data base

زیر ستون

stanchion base

لایه سنگ زیر پی

stone base

زیر اساس (راه) ، زیربنا ، بنیاد

subbase

پایگاه داده ها با اطلاعات مشخص شده از نظر زمانی

temporal data base

مبدا زمانی ، زمان پایه

time base

پایگاه دادگان ارتفاعی
مجموعه سازمان یافته ای از داده های مرتبط با عوارض فیزیکی و مرزهای روی سطح زمین ، شامل داده هایی که قبلاً روی نقشه های توپولوژیکی نمایش داده شده است ، می باشد ، پایگاه دادگان ارتفاعی - مجموعه سازمان یافته ای از داده های مرتبط با عوارض فیزیکی و مرزهای روی سطح زمین

topographical database

سیستم مدیریت پایگاه دادهها که از کنترل تراکنش پشتیبانی میکند

transctional data base

دیاباز اورالیتی (اورالیتیت)

uralite diabase|diabase|diabase

عمق موج ، پایه موج
عمقی که در آن ، عمل امواج دیگر باعث متلاطم شدن رسوبات نمی شود این ارتفاع معمولاً حدود 10 متر است مقایسه شود با: پایه خیزاب مترادف: عمق موج ، پایه موج - عمقی که در آن

wave base

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی چیزی که مقاوم وپایدار بوده وسنگینی جسمی را تحمل می کند ، گودال وچاله ای که در دشت قرار دارد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی چیزی که مقاوم وپایدار بوده وسنگینی جسمی را تحمل می کند ، گودال وچاله ای که در دشت قرار دارد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما