معادل انگلیسی ظرفیت مزرعه ، ظرفیت آبداری زمین ، ظرفیت نگهداری ، گنجایش

مقدار آب نگهداری شده در خاک یا سنگ

زمين شناسی
ظرفیت مزرعه ، ظرفیت آبداری زمین ، ظرفیت نگهداری ، گنجایش

مقدار آب نگهداری شده در خاک یا سنگ به رغم کشش نیروی گرانی را گویند این مقدار برخی اوقات به زمان زهکشی خاصی محدود می شود و بدین طریق آن را از نگهداشت مخصوص متمایز می کند که بوسیله زمان محدود نشده است
مترادف: ظرفیت نگهداری رطوبت ظرفیت رطوبت عادی
، گنجایش - - مقدار آب نگهداری شده در خاک یا سنگ به رغم کشش نیروی گرانی را گویند این مقدار برخی اوقات به زمان زهکشی خاصی محدود می شود و بدین طریق آن را از نگهداشت مخصوص متمایز می کند که بوسیله زمان محدود نشده است - مترادف: ظرفیت نگهداری رطوبت ظرفیت رطوبت عادی -
field capacity
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ظرفیت مزرعه ، ظرفیت آبداری زمین ، ظرفیت نگهداری ، گنجایش

مقدار آب نگهداری شده در خاک یا سنگ
دشت ، میدان ، صحرا
در زمین شناسی: یک اصطلاح گسترده برای ناحیه ای ، دور از آزمایشگاه و خصوصاً بیرون شهر که در آن ، یک زمین شناسی مشاهدات دست اول را انجام می دهد و به جمع آوری ، داده ها ، سنگها نمونه های کانی و فسیل می پردازد

در زمین‌فیزیک: فضایی که در آن ، یک اثر ، مثلاً گرانی یا مغناطیس ، ظاهر می‌شود و قابل اندازه گیری می باشد این فضا توسط یوستگی تشخیص داده می شود که عبارتست از وجود یک مقدار مرتبط با هر محل درون این فضا
الف) میدان یخ
ب) یک فلوبیسار بزرگ یا سایر نواحی سالم یخ دریا

در زمین شناسی اقتصادی: منطقه یا ناحیه ای که دارای یک ذخیره ویژه معدنی ، مانند طلا یا زغال سنگ می باشد و بدین وسیله تشخیص داده می شود

در سنجش از دور: مجموعه تاثیرات (الکتریکی ، مغناطیسی و گراویتی) که در سراسر فضا گسترش پیدا می کنند ، صحرا - در زمین شناسی: یک اصطلاح گسترده برای ناحیه ای ، سنگها نمونه های کانی و فسیل می پردازد - - در زمین‌فیزیک: فضایی که در آن ، ظاهر می‌شود و قابل اندازه گیری می باشد این فضا توسط یوستگی تشخیص داده می شود که عبارتست از وجود یک مقدار مرتبط با هر محل درون این فضا - الف) میدان یخ - ب) یک فلوبیسار بزرگ یا سایر نواحی سالم یخ دریا - - در زمین شناسی اقتصادی: منطقه یا ناحیه ای که دارای یک ذخیره ویژه معدنی ، مانند طلا یا زغال سنگ می باشد و بدین وسیله تشخیص داده می شود - - در سنجش از دور: مجموعه تاثیرات (الکتریکی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن