معادل انگلیسی کشند گسلابی
یک اصطلاح رایج ، اما نامناسب ، که به عنوان مترادف برای جریان بازگشتی استفاده می شو

زمين شناسی
کشند گسلابی
یک اصطلاح رایج ، اما نامناسب ، که به عنوان مترادف برای جریان بازگشتی استفاده می شود این کاربرد اشتباه است ، چون جریان بازگشتی ارتباطی با کشند ندارد
نیز نوشته می شود: riptide
rip tide
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کشند گسلابی
یک اصطلاح رایج ، اما نامناسب ، که به عنوان مترادف برای جریان بازگشتی استفاده می شو
ریپیدولیت
ترکیب شیمیایی :(Mg ، Fe 2+ ، Al)6 [(OH)8|(Al ، Si)4 O10]
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی: سیلیکات
رخ: عالی
جلا:صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلوری ، تجمع توده ای ، فلسی ، دانه ای
ژیزمان : فراوان ; انگلستان ، امریکا ، ماداگاسکار ، زلاندنو و
رنگ کانی : خاکستری ، سبز تیره تا قهوه ای ، سبز
رنگ خاکه:سبز روشن
تشابه کانی شناسی : کلریت
پاراژنز :تیتانیت ، آلبیت ، کوارتز و غیره
منشا تشکیل : دگرگونی ، رگه های تیپ آلپی
شکل بلورها:پهن و کوتاه
محل پیدایش: انگلستان
بلورها به صورت فلسی و قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع است ، با آب مقطر تمیز میشود ، کانی مشابه آن کلریت است که با اشعه X وواکنش های شیمیائی از آن قابل تشخیص می باشد
نام آن از کلمات یونانی rhipis به معنای بادبزن و lithos به مفهوم سنگ گرفته شده است
سختی : 2
چگالی :2 8 - 3 ، ریپیدولیت - ترکیب شیمیایی :(Mg ، Si)4 O10] - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی: سیلیکات - رخ: عالی - جلا:صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، دانه ای - ژیزمان : فراوان ; انگلستان ، زلاندنو و - رنگ کانی : خاکستری ، سبز - رنگ خاکه:سبز روشن - تشابه کانی شناسی : کلریت - پاراژنز :تیتانیت ، کوارتز و غیره - منشا تشکیل : دگرگونی ، رگه های تیپ آلپی - شکل بلورها:پهن و کوتاه - محل پیدایش: انگلستان - بلورها به صورت فلسی و قابل انعطاف ولی غیر قابل ارتجاع است ، کانی مشابه آن کلریت است که با اشعه X وواکنش های شیمیائی از آن قابل تشخیص می باشد - نام آن از کلمات یونانی rhipis به معنای بادبزن و lithos به مفهوم سنگ گرفته شده است - سختی : 2 - چگالی :2 8 - 3
آژنگ ، موجک ، ریپل ، خیزآب ، موج کوچک ، موج بستر ، امواج ریز
در رودخانه ، الف) یک بخش مستقیم و کم عمق آب جاری در رودخانه که توسط بستر ناهموار یا سنگی شکسته شده و با امواج کوچک ناهموار شده است ب) خیزاب ، شانه
*در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی
*در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب
، امواج ریز - در رودخانه ، شانه - *در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی - *در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب -
لامینه ریپلی
یک ساختار رسوبی درونی که در ماسه یا سیلت توسط جریانها یا امواج تشکیل می شود ، که از نظر تشکیل بر روی سطح خارجی ، متفاوت از ریپل مارک است این اصطلاح ، مانند آنچه بطور جمع استفاده می شود ، “شامل دسته هایی از لامینه ها در نیم رخ های ریپلی ناقص و عدسی های منفرد ریپلی ، همچنین سری از لایه های آژیده احتمالی است ” (مک کی 1965) مک کی پیشنهاد می کند: که لامینه ریپلی ریتمیک ، به عنوان یک اصطلاح کلی برای تمام ساختارهای ریپلی که در یک توالی منظم آشکار می شوند ، استفاده گردد و لامینه ریپلی ریتمیک ، استفاده گردد و لامینه ریپلی فازی ، به عنوان اصطلاح کلی برای لامینه های ریپلی استفاده شود که در آنها ، ستیغ های لامینه ها متوالی قائم (مانند آنچه در مقطع ، موازی با جهت جریان یا حرکت موج دیده می شود) مستقیماً بر روی هم قرار دارند
، لامینه ریپلی - یک ساختار رسوبی درونی که در ماسه یا سیلت توسط جریانها یا امواج تشکیل می شود ، موازی با جهت جریان یا حرکت موج دیده می شود) مستقیماً بر روی هم قرار دارند -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن