معادل انگلیسی خطّ رئوس ، محور اطول ، مسیر ، قطر اطول مسیر ، خط رئوس ، خط اوج و حضیض ، قطر اطول یا اقصر مدار سیاره

ریاضی و آمار
خطّ رئوس ، محور اطول ، مسیر ، قطر اطول مسیر ، خط رئوس ، خط اوج و حضیض ، قطر اطول یا اقصر مدار سیاره ، محور بزرگ مسیر
apse line
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی خطّ رئوس ، محور اطول ، مسیر ، قطر اطول مسیر ، خط رئوس ، خط اوج و حضیض ، قطر اطول یا اقصر مدار سیاره
خطّ مستوی ، خط مستوی
affine line
قلیائی
alkaline
دروه ی ظاهری ، دوره ی ظاهری
apparent outline
نقطه ی اوج یک منحنی ، نقطه ی نهایی
apse of a curve
خط همگذاری ، خط تولید ، مسیر مونتاژ ، خط مونتاژ ، خط زنجیر مونتاژ
assembly line
خم مجانبی
asymptotic line
خط صفر ، خط مبنا ، خط اصلی ، خط کور
base line
خطّ راست ، اقصر فاصله ، خط راست
bee line
بهترین خطّ پیش بینی ، بهترین خط پیش بینی
best prediction line
خط مرزی
border line
خطّ مرزی ، مرز ، دوره ، خط مرزی
boundary line
خطّ شکسته ، خطّ منکسر ، خط شکسته ، خط منکسر
broken line
خطّ مرکز ، خط مرکز
center line
اسپلاین درجه ی سه ی مقید
clamped cubic spline
خط شکسته ی بسته
closed broken line
خطّ بسته ، خطّ مسدود ، خط بسته ، خط مسدود
closed line
مارپیچ مخروطی
conic screw line
منحنی تراز ، خط پیرامنی ، خط تراز
contour line
مختصات روی خط
coordinates on the line
منحنی ، خم ، خطّ خمیده ، خطّ منحنی ، ‌ خط منحنی ، خط خمیده
crooked line
خطّ انحنا ، خط انحنا
curvature line
خطّ منحنی ، منحنی ، خط منحنی
curved line
خطّ غیر مستقیم پیش بینی ، خط غیر مستقیم پیش بینی
curved prediction line
سررسید ، موعد
deadline
کاهش ، تنزّل ، نقصان ؛ سرازیر شدن ، شیب پیدا کردن ، شیب دادن ، سرازیر شدن ، تنزل ، نقصان
decline
خط ژرفا
depth line
خطّ جهت دار ، خطّ راستا دار ، خط سو دار ، خط راستا دار ، خط جهت دار
directed line
نظم (آمار) ؛ رشته علمی ، نظم ، انضباط ، نظام ، مجازات
discipline
خطّ D ، خط D
d-line
خطّ نقطه چین
dotted line
مرور دادن یک خطّ ، مرور دادن یک خط ، رسم یک خط
draw a line
خطّ زمین ، خط زمین ، خط ارض
earth line
خط اقلیدسی
eculidean line
خطّ مختوم ، خط مختوم
ended line
خطّ رگرسیون تخمینی ، خط رگرسیون تخمینی
estimated regression line
خطّ اقلیدسی ، خط اقلیدسی
euclidean line
خط اقلیدسی
euclid's line
خط حقیقی مختوم ، خط حقیقی گسترش یافته
extended real line
خط رویت ، خط نما
fiducial line
خط افقی
first principal line
خط قائم
first projecting line
خط برازیده
fitted line
خط شار
fluxed line
خط کسری
fraction line
خط جبهه ، خط مقدم
front line
خط جبهی
frontal line
خط ذوب
fusion line
خط مولد
generating line
کوتاه ترین خط ، خط ژئودزیک ، خط مساحی
geodesic line
شیب خط
gradient of a line
ضریب زاویه ی خط راست
gradient of a stright line
شیب ، ضریب زاویه
gradient of stright line
خط الارض
ground line
نیم خط ، خط شعاعی ، نیمخط ، پرتو
half line
نیم خط
halfline
تقسیم توافقی یک خط
harmonic division of a line
سرمقاله ، تیتر
head line
خطّ افقی ، خط افقی
horizontal line
خطّ ایده آل ، خط آرمانی ، خط بی نهایت ، خط ایده آل
ideal line
خط موهومی
imaginary line
میل خط راست
inclination of straight line
متمایل کردن ، منحرف شدن ، شیب دادن
incline
قطع یک خط
intercept of a line
خط کمترین مربعات
least squares line
خط متمایل به سمت چپ ، متمایل به سمت پایین
left downward slanted line
خط مماس چپ
left hand tangent line
منحنی تراز ، خط تراز
level line
حرفه ، کار ، شغل ، صف ، سطر ، خط ، خط راست ، خط مستقیم
line
سطر به سطر
line by line
خط اندر خط زدن
line x line
خط رگرسیون میانه
median regression line
خط واصل اوساط ، دو ساق ذوزنقه ، خط میانه
mid line
خط مختلط
mixed line
حرکت مستقیم الخط ، حرکت روی یک خط راست
motion in a straight line
اسپلاین درجه ی سه ی طبیعی
natural cubic spline
خط نویمان
neumann line
خط گرهی
nodal line
اسپلاین درجه ی سه ی نامتناوب
nonperiodic cubic spline
معادله ی متعارف خط راست
normal equation of a straight line
خط نرمال (قائم)
normal line
معادله ی نرمال خط
normalized equation of line
خط اعداد ، محور حقیقی
number line
خط عددی
numerical line
خط مایل
oblique line
بدون ارتباط مستقیم ، خارج از خط ، خط خاموش ، قطع ، برون خطی
off line
واخط
offline
در یک خط
on a line
ارتباط مستقیم ، با ارتباط مستقیم ، در خط ، در مدار ، درون خطی ، روی خط
on line
روی خط
one line
برخط
online
ترتیب روی محور اعداد
order of the number line
خط مماس جهت دار
oriented tangent line
طرح ، توضیح دادن ، گرداگرد ، شرح دادن ، طرح کردن ، پیرامون ، رئوس مطالب ، زمینه ، مرز
outline
خط متوازی
parallel line
خط پائی
pedal line
خط عمود ، خط قائم
perpendicular line
مختصات خطی برداری
plucker coordinates of a line
خط شکسته
polygonal line
نظم با حق تقدّم
preemptive discipline
امتداد دادن یک خط
produce a line
خط تولید ، زنجیر تولید
production line
خط نیمرخ
profile line
خط تصویری
projective line
امتداد دادن یک خط
prolong a line
نظم صف
queue discipline
نظام صف بندی ، نظام صف‌بندی
queuing discipline
خطّ گویا ، خط گویا ، خط منطق
rational line
خطّ حقیقی ، خط حقیقی
real line
تقارن نسبت به خط
reflection in a line
خطّ رگرسیون ، خطّ برگشت ، خط رگرسیون ، خط برگشت
regression line
rhomb line loxodrome
rhomb line
خط متمایل به سمت راست متمایل به سمت پایین
right downward slanted line
خط مماس راست
right hand tangent line
خط استوار-مقاوم
robust-resistant line
پیچ ، مارپیچ ، حلزونی ، منحنی
screw line
خط متقاطع ، قاطع ، خط قاطع ، خط بُرّا
secant line
خط جبهی
second principl line
خطّ جبهی[جبهیه]
second principle line
خط منتصب
second projecting line
خط منتصب
second projection line
پاره خط
segment of a line
جهت یک خط
sense of a line
پاره خط
shortline
خطّ کسری ، خطّ موّرب ، خط کسری ، خط مورب
slant line
خط کسری مایل
slanting fraction line
ضریب زاویه ی یک خطّ ، شیب یک خطّ ، شیب یک خط ، ضریب زاویه ی یک خط
slope of a line
خط پر
solid line
محور خارخور ، هزار خار ، خارجو
spline
صف و ستاد
staff and line
خط استوکس
stockes line
خط استوکس
stokes line
خطّ راست ، خطّ مستقیم ، خط مستقیم
straight line
خط مایل مستقیم
straight oblique line
خط جریان
stream line
خطّ روان ، خطّ سیلان ، خطّ جریان ، خط روان ، ‌ خط سیلان ، خط جریان
streamline
نظم سیستم
system discipline
خط عطفی مماس
tangent inflectional line
خط مماس
tangent line
خط درجه ی حرارت ثابت ، تای لاین
tie line
رَدنگاشت
trace line
رَدنگاشت
traceline
تبدیل یک خط
transform of a line
خط توکی
tukey's line
صورت دو نقطه ای معادله ی خط
two point form of the equation of a line
خط عمود(ی) ، خط قائم
vertical line
خط مماس قائم
vertical tangent line
خط قائم عمودی
verticall line
صف ، در صف گذاشتن ، خط انتظار
waiting line
خط هشدار
warning line

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی ریاضی و آمار از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI ریاضی و آمار رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن