معادل انگلیسی طول فعال مسافت پیموده شده توسط الکترون در یک ترانز یستور از امیتر یا سورس تاکلکتور یا درین

مهندسی برق
طول فعال مسافت پیموده شده توسط الکترون در یک ترانز یستور از امیتر یا سورس تاکلکتور یا درین
active length
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی طول فعال مسافت پیموده شده توسط الکترون در یک ترانز یستور از امیتر یا سورس تاکلکتور یا درین
طول موج صوتی
acoustic.wavelength
فعال موثر بر انرژی سیگنال ، نظیر ترانزیستورها ، لامپهای الکترونی ، تکرار کننده ها ، و دیگر فطعات و سیستمها تقویت کننده - رادیواکتیو ، فعال ، موثر ، مؤثر ، ثابت
active
نمایشگر ماتریس - فعال نمایشگر تصویری از جنس بلور - مایع که برای رایانه های کتابی ساخته شده است و می تواند متن و تصویر رنگی را نمایش دهد این نمایشگر به منظور جانشینی با نمایشگر لامپ - پرتو - کاتدی ساخته شده و جانشین گران قیمت تر صفحه ی ماتریس - غیر فعال است روشنایی و سایه - روشن آن بیشتر ار صفحه غیر فعال است زیرا در محل هر نقطه ی تصویری یک ترانزیستور وجود دارد که حالت روشن یا خاموش ان نقطه را ذخیره می کند نقاط واقع در قابهای ماتریس - فعال یا نشانی دهی آنها از سوی حافظه ی رایانه روشن و خاموش می شوند به عنوان نمونه می توان از نمایشگر بلور - مایع یا ترانزیستور پوسه - نازک ( ای ام ای سی دی ) نام برد ابعاد صفحه در حدود 10 تا 12 اینچ بر حسب قطر آن است
active - matrix display
مدوله سازی کلیدی- فعال وسیله ای برای پالس دهی به کاتد مگسترون رادار که می تواند در محدوده ی انرژی ذخیره شده در منبع تغذیه ی ولتاژ- بالا ، پهنای پالس متغیر تولید کند اگر این مدوله سازی دارای لامپ خلابی گاز با قابلیت عبور جریان زیاد و تحمل ولتاژبالاباشد ، به این مدوله ساز لامپ سخت می گویند
active - switch modulator
پالایه ی قیاسی فعال پالایه ای شامل یک تقویت کننده ی عملیاتی و تعدادی مقاومت و خازن بیرونی که امکان کار پالایه بدون نیاز به القا گر را فراهم می کنند این پالایه می تواند سیگنال ورودی را تقویت کند یا دارای بهره باشد ، اما بر خلاف یک پالا یه غیر فعال ( پسیو فایل ) نیازمند منبع تغذیه است امروزه پالایه های فعال قیاسی به صورت ناقص روی تک تراشه سیلیسیمی ساخته می شوند ، اما مقاومتها و ظرفیتهای مورد نیاز به منظور دستیابی به دقت لازم بیرون از تراشه قرار می گیرند
active analog filter
تشعشع کننده مؤثر ، تشعشع کننده ثابت
active antenna
ناحیه ی فعال بخشی از پیوندگاه یک یکسو ساز فلزی که جریان مستقیم را عبور می دهد ، میدان مؤثر
active area
ردپای سطح فعال
active area footprint
نشانه هاي فعال
Active Beacons
سهم موثر ، بردار مؤثر ، قسمت موثر ، مولفه موثر
active component
عنصر فعال ، وسیله ی فعال عنصری با توانایی کنترل ولتاژیا جریان برای تولید بهره یا کلیدزنی در مدار نمونه های آن عبارت اند از : دیودها ، لامپهای الکترونی ، ترانزیستورها ، و مدارهای مجتمع
active component , active device
قسمت مؤثر جریان ، جریان مؤثر
active component of current
سهم مؤثر ولتاژ ، ولتاژ مؤثر
active component of voltage
سیم برق دار
active conductor
سطح مقطع مؤثر هسته
active cross section of core
جریان مؤثر ، جریان مورد استفاده ، شدت موثر
active current
سیستم بازدارندۀ فعال
Active Denial System
نمایشگر فعال نمایشگری با توانایی پاسخ سریع به موضوع مورد نمایش ( گرافیک یا نویسه های الفبا - عددی ) که معمولاً تحت کنترل الکترونیکی است به عنوان نمونه می توان از لامپهای پرتو کاتدی ( سی آر تی ) ، بلور مایع ماتریسی فعال ، و تابلوهای پلاسما با نور افشانی الکتریکی نام برد که برای نمایش گرافیک و نویسه ها در گیرنده های تلویزیونی ، رایانه ها ، و سیستمهای رادار استفاده می شوند
active display
شبکۀ توزیع فعال
Active distribution grid
شبکه توزیع فعال
Active distribution network
شبکه‌های توزیع فعال
active distribution networks
سیستم توزیع فعال
Active Distribution System
شبکه توزیع فعال
Active DN
جنگ الکترونیکی فعال کارهایی که برای خنثی سازی یا از بین بردن جستجو یا رادار کنترل آتش دشمن انجام می شود به کمک فرستنده های رادیو یی پهن باند و پرقدرت می توان سیگنالهای راداری را مختل کرد یا با پرتاب موشک های جستجو گر سیگنال رادیویی ، فرستنده ها و آنتهای دشمن را شناسایی و نابود کرد
active electronic countermeasures
آرایۀ اسکن الکترونیکی فعال
Active Electronically Scanned Array
مولفه موثر
active element
نیروی برق رانی موثر
active emf
فیدبک فعال
Active feedback
فیلتر اکتیو
active filter
فیلترهای اکتیو
active filters
شبکه فعال
active grid
هدایت فعال فرایند یافتن محل و برخورد با هدق یا شی ء به منظور آسیب رساندن یا تخریب آن ، به کمک رادار ، سونار ، یا لادار (لدار)فعال که داخل موشک یا اسلحه ی دیگری نصب شده است در هدایت غیر فعال گسیل انرژی توسط یک گیرنده مناسب کشف و سپس هدایت اسلحه ی حساس انجام می گیرد
active homing
سلف فعال
active inductor
آشکار سازی زیر قرمز فعال محل یابی و ردگیری هدف یا شی ء با فر ستنده ی زیر قرمز فعال ( ای آر ) ( مثلاً ، لیزر ( ای آر ) گسیل شده از گیرنده ، این روش در شرایطی که ( ای آر ) گسیل شده از سوی هدف برای آشکار سازی و یافتن موقعیت آن کافی نباشد ، به کار می رود بخش فعال فاصله و جهت تعیین می کند و بخش غیر فعال وظیفه اشکار سازی ، تشخیص و شناسایی هدف را انجام می دهد
active infrared detection system
اخلال فعال تداخل عمدی در کر ارسال و دریافت بسامدهای رادیویی یا راداری از طریق ارسال نویز رادیوییپهن - باند که مانع از ارسال و ردریافت سیگنالهای هوشمند یا ردیابی و هدایت موشکها ، هواپیماها ، کشتیهای خودی به وسیله ی دشمن می شود معمولاً فر ستنده ی اخلالگر در روی کشتی یا هواپیما در فضای خودی نصب می شود
active jamming
سطح مؤثر ، شبکه مفید
active lattice
خط فعال خطی افقی در تلویزیون که اطلاعات تصویر را در بر دارد بر خلاف خطوط برگشتی که در طی برگشت افقی و عمودی خالی هستند
active line
خطهای فعال
active lines
ماده ی فعال مدار منطقی که شامل اجزای فعال برای انجام کارهایی نظیر بازسازی سطوح منطقی ، شکل دهی پالس ، وارونسازی پالس ، و بهره توان است
active logic
راه انداز فعال پایین
active low driver
ماده ی فعال 1 مادهی فلوئو رسانی که در صفحه ی نمایش لامپای پرتوکاتدی استفاده می شود مانند تنگستات کلسیم ، فسفات روی ، وسیلیکات روی 2 اکسید سرب یا سایر مواد ذخیره کننده ی انرژی که در ساخت صفحه های باتری به کار می روند ، ماده موثر
active material
فراماده‌ی فعال
Active Metamaterial
حالت اکتیو
active mode
شبکه فعال شبکه ای که خروجی آن علاوه بر توان سیگنال ورودی به منبع انرژی وابسته است
active network
مدیریت فعال شبکه
Active network management
دو قطبی ثابت ، شبکه دو قطبی
active one-port network
صفحه موثر
active plate
توان اکتیو ، توان موثر ، قدرت مؤثر ، قدرت مفید
active power
فیلتر قدرت فعال
Active power filter
تلفات توان اکتیو
active power loss
چهار پل مؤثر
active qadripole
ناحیه فعال ناحیه ای در یک قطعه ی نیمر سانا که در ان تقویت ، یکسو سازی ، گسیل نور یا سایر عملیات پویا روی می دهد
active region
مقاومت مؤثر ، مقاومت اهم ها
active resistance
تضفیف یا تخفیف صدای منعکسه
active return loss
سطح مؤثر ، مقطع مؤثر
active section
سونار فعال تجهیزات سونار زیر دریایی که رگبارهایی از امواج فراصوتی تولید می کند و پژواک بازتابیده از زیر دریاییها ، ماهیها و دیگر اشیای غوطه ور در گستره ی امواج را دریافت می کند این دستگاه توانایی تعیین فاصله و جهت اشیای آشکارشده را هم دارد می توان هدفها را روی نشانگر نقشه موقعیت ( پی پی آی ) نمنایش داد
active sonar
سطح مؤثر ، قسمت ثابت ، مقطع یا برش ثابت
active surface
سوئیچ فعال
active switch
تراد پسنده ی فعال تراد پسنده ای که دارای یک منبع انرژی است ، سیستم ثابت انتقال
active transducer
ولتاژ مؤثر
active voltage
حوزه ( میدان ) موثر
active.area
مولفه فعال ، جزء فعال
active.component
جریان موثر
active.current
عنصر فعال
active.element
فیلتر فعال
active.filter
فیلتر نردبانی فعال
active.ladder filter
بار فعال
active.load
محیط فعال
active.medium
برنامه فعال
active.program
بالابر فعال
active.pull up
ناحیه فعال
active.region
ولتاژ موثر
active.voltage
اوج‌دهنده‌ی سلف فعال
active-inductor peaking
ترانزیستور پوسه -نارک ماتریس - فعال ( ای ام تی اف تی ) ماتریس نماسشگری که برای قطع و وصل پیکسلهای تصویر از هزاران ترانزیستور پوسه - نازک ، نوعاًسیلسیم بی شکل ، استفاده می کند
active-matrix thin-film transistor
طول آنتن
antenna length
طول موج آنتن
antenna wavelength
طول قوس
arc length
طول آرمیچر
armature length
طول بیت
bitlength
طول موج براگ،
Bragg wavelength
طول موج مکمل طول موجی از نور که در صورت ترکیب بانسبت معین با رنگ خاص ، یک نور مرجع استاندارد تولید می کند رنگهای ارغوانی که هیچگونه طول موج غالبی ندارند ، شامل بنفش غیر طیفی ، ارغوانی ، سرخابی ، و رنگهای قرمز غیر طیفی ، با استفاده از طول موجهای مکمل خود مشخص می شوند
complementary wavelength
طول موج جذب بحرانی طول موج مربوط به سطح معینی از انرژی الکترون در اتم یک عنصر مشخص که در آن نا پیوستگی جذب رخ می دهد
critical absorption wavelength
طول موج بحرانی طول موج فضای آزاد که متناظر با بسامد بحرانی است
critical wavelength
طول موج قطع 1 نسبت سرعت امواج الکترومغناطیسی در فضای آزاد به بسامد قطع موجبر 2 طول موج متناظر با بسامد قطع
cutoff wavelength
طول موج قطع
cut-off wavelength
طول موج دوبروی طول موج با اندازه حرکت معین در نظریه ی مکانیک کوانتومی یا موجی این طول موج برابر با ثابت پالنک تقسیم بر اندازه حرکت ذره است
de broglie wavelength
طول دیبای مسافتی که در آن ذره ی پلاسمای مخفی توسط ذرات مثبت احاطه و حفاظت می شود
debye length
طول نفوذ مسافت میانگین طی شده توسط باربرهای اقلیت در فاصله ی بین تولید و باز ترکیب در یک نیمرسانای همگن
diffusion length
طول موج غالب طول موجی از نور که اگر با نسبت مناسبی با نور استاندارد مرجع ترکیب شود ، رنگ معینی را تولید می کند
dominant wavelength
طول رانش
drift length
طول موثر آنتن طول الکتریکی آنتن که متمایز از طول فیزیکی است
effective antenna length
طول موج مؤثر طول موج پرتو - ایکس تکرنگی که حد تضعیف آن توسط پالایه ی خاص به همان اندازه ی باریکه ی پرتو - ایکس در دست بررسی است
effective wavelength
طول الکتریکی
electrical length
طول موج تحریک
excitation wavelength
طول کلمه ی ثابت طول یک کلمه ی رایانه ای که همواره شامل تعداد ثابتی رقم یا نویسه است
fixed word length
فاصله ی کانونی فاصله ی بین مرکز نوری عدسی تا صفحه ی دوربین تلویزیونی یا فیلم دوربین عکاسی هنگامی که دوربین روی جسم یا موضوع متمرکز شده باشد
focal length
طول پیشانی
front length
طول موج بنیادی طول موج متناظر با بسامد بنیادی
fundamental wavelength
طول شکاف فاصله فیزیکی بین سطوح مجاور قطبهای هد ضبط مغناطیسی طولی
gap length
درازای گیت فاصله ی بین سورس و درین یک ترانزیستور ماس که روی صفحه ی ماسک نوری آن اندازه گیری می شود درازای ترسیم شده یا طرح شده نیز نامیده می شود اگر این مقدار از روی مشخصه های ترانزیستور واقعی تعیین شود به آن طول مؤثر گیت ( effective gate length ) می گویند
gate length
طول موج هدایت شده طول موج در موجبر
guided wavelength
نیم طول موج مسافت متناظر با طول الکتریکی نصف یک طول موج در بسامد کاری یک خط انتقال ، آنتن ، یا وسایل دیگر
half-wavelength
طول ، درازا 1 آن تعداد از واحد های داده ، معمولا رقم یا نویسه ، که به صورت همزمان در رایان قابل ذخیره یا پردازش است 2 تاخیر زمانی داده ها در هنگام ارسال که معمولاً بر حسب میرو ثانیه بیان می شود بنابر این طول یک خط تاخیر بر حسب میکرو ثانیه بیان می شود بنابر این طول یک خط تاخیر بر حسب میکرو ثانیه بر آورد می شود
length
قطر بزرگ
major length
قطر کوچک
minor length
عمق نفوذ حاملها اقلیت مسافت متوسطی که هر حامل اقلیت ، معمولاً حفره ، قبل از ترکیب ، با هر حامل اکثریت ، معمولاً الکترون در داخل ماده جامد طی میکند
minority -carrier diffusion length
طول نفوذ حامل اقلیت
Minority carrier diffusion length
طول موج طبیعی طول موج متناظر با بسامد طبیعی آنتن یا مدار
natural wavelength
طول مسیر طول خط شار مغناطیسی در هسته
path length
ربع - طول موج فاصله ای که متناظر با طول الکتریکی برابر با یک چهارم طول موج در بسامد کار خط انتقال یا جزء آنتنی است
quarter- wavelength
طول رادیان فاصله بین نقاط در موج سینوسی که 1 رادیان اختلاف فاز داشته باشند یک طول رادیان برابر با طول موج تقسیم بر 2 رادیان است
radian length
طول تابش طول مسیر متوسط لازم برای کاهش انرژِ ذرات باردار نسبیتی با ضریب یک بر e یا 0/368 به هنگام عبور از ماده طول تابش الکترونهای نسبیتی در هوا 0/5 سانتی متر رو به جلو است
radiation length
طول رکورد
record length
طول ثبات تعداد نویسه هایی که می توانند در رجیستری از کامپیوتر ذخیره شوند
register length
طول رکورد تعداد نویسه های لازم برای همه اطلاعات هر رکورد
rexord length
طول موج زیر میلیمتری طول موج کوتاهتر از 1 میلی متر متناظر با بسامدهای بالای 300 گیگا هرتز
submillimeter wavelength
طول موج استانه طول موج انرژی تابشی التهابی که بالاتر از گسیل فوتونی موثری وجود ندارد
threlhod wavelength
طول موج آستانه
threshold wavelength
طول موج
wave length
طول موج قطع موجبر طول موجی که متناظر با بسامد قطع موجبر است فراتر از این بسامد تضعیف به سرعت افزایش می یابد
waveguide cutoff wavelength
طول موج موجبر فاصله ای در طول موجبر یکنواخت ، در بسامد معین و به ازای مد معین ، بین نقاط مشابهی که در آنها فاز مؤلفه سیگنال 2 پی رادیان اختلاف دارد
waveguide wavelength
طول موج
wavelength

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن