معادل انگلیسی باتری پر کن؛ شارژ مدار یکسو کننده ای که برای پر کردن باتری انباره توان ای سی را به توان دی سی تبدی

مهندسی برق

باتری پر کن؛ شارژ مدار یکسو کننده ای که برای پر کردن باتری انباره توان ای سی را به توان دی سی تبدیل کرد

battery charger ; charger

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی باتری پر کن؛ شارژ مدار یکسو کننده ای که برای پر کردن باتری انباره توان ای سی را به توان دی سی تبدی

باتری

battery

سلامت باتری

battery health

اسید باتری

battery acid

آمپرسنج باتری

battery ammeter

تحلیلگر باتری مدار آزماینده ای که با استفاده از مدارهای منطقی ، زماندهی و کلید زنی مناسب به صورت خودکار ظرفیت شارژ _تخلیه ی باتری ثانویه را تحلیل می کند

battery analyzer

باتری پشتیبان 1 سیستم فرعی تغذیه ی تجهیزات الکترونیکی در شرایط افت توان خط 2 باتری یا مجموعه پیل واقع بر روی تخته مدار که مانع از دست رفتن اطلاعات حافظه های پاک شدنی ( ال دی رم ها) در شرایط قطع یا نقض تغذیه می شود

battery back up

جعبه باتری

battery box

ظرفیت باتری

battery capacity

زغال باتری

battery carbon

شاسی باتری

battery carrier

جعبه باتری

battery case

پیل باتری

battery cell

باتری پر کن

battery charger

کابل باتری پر کن

battery charging cable

دو شاخه باتری پر کن

battery charging plug

باتری پر کن

battery charging rectifier

رئوستای باتری پر کن

battery charging rheostat

رابط پیل باتری

battery connector

مس باتری

battery copper

کلاف باتری

battery cradle

برق باتری

battery current

استهلاک باتری

battery degradation

باتری خالی کن

battery discharger

الکترود باتری

battery electrode

الکترولیت باتری

battery electrolyte

ذخیره سازی انرژی باتری

battery energy storage

سیستم ذخیره ساز انرژی باتری

Battery energy storage system

سیستم های ذخیره کننده انرژی باتری

battery energy storage systems

سرنگ باتری

battery filler

میانگیردار باتری

battery hold-down

چگالی سنج باتری

battery hydrometer

عایق باتری ، میانگیر باتری

battery insulator

لایی باتری

battery isolator

ظرف باتری

battery jar

لایی ظرف باتری

battery jar spacer

مایع باتری ، الکترولیت باتری

battery liquid

سیستم مدیریت باتری

battery management system

پایه باتری

battery mounting

مولدهای ردیفی

battery of generators

کوره باتری

battery oven

رنگ باتری

battery paint

صفحه باتری

battery plate

قطبش باتری

battery polarization

رادیو باتری

battery receiver

مقدار مقاومت باتری

battery resistance

محلول باتری

battery solution

حالت شارژ باتری

battery state of charge

کوره باتری بخاری

battery steamer

دیگ تقطیر باتری

battery still

سرنگ باتری

battery syringe

قطب باتری

battery terminal

آزمایشگر باطری

battery tester

میز باتری

battery turntable

شارژ کننده باطری

battery vharger

گیره باتری

battery vise

ولتاژ باطری ، ولتاژ باتری

battery voltage

آب باتری

battery water

بانک های باتری

Battery Banks

سیستم های مدیریت باتری

battery management systems

شارژر

charger

شارژکن مغناطیسی شارژکنی که شدت میدان آهنربای دائمی را ، با اعمال میدان مغناطیسی قوی ناشی از عبور ناگهانی جریان مستقیم از آهنربای الکتریکی ، باز سازی یا تثبیت می کند ، مغناطیسگر

magnet charger

بازپر کننده منبع تغذیه DC که باتریهای نیکل -کادمیم یا انواع پرشدنی دیگر را برای استفاده در ماشین حسابها ، دستگاههای قابل جا به جایی ابزار ها و دستگاههای دیگرکه با تری کار می کنند دوباره پر می کند

recharger

تخلیه گر گردان

rotary discharger

پر کننده ی تدیجی وسیله ای که باتری را با سرعت آهسته و به طور پیوسته پر می کند تا ان را کاملاً پر نگهدارد

trickle charger

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی باتری پر کن؛ شارژ مدار یکسو کننده ای که برای پر کردن باتری انباره توان ای سی را به توان دی سی تبدی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی باتری پر کن؛ شارژ مدار یکسو کننده ای که برای پر کردن باتری انباره توان ای سی را به توان دی سی تبدی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما