معادل انگلیسی چرخه نقطه پالس علامت به همراه پالس فاصله هم اندازه با آن در دستگاههای تله تایپ

مهندسی برق

چرخه نقطه پالس علامت به همراه پالس فاصله هم اندازه با آن در دستگاههای تله تایپ

dot cycle

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی چرخه نقطه پالس علامت به همراه پالس فاصله هم اندازه با آن در دستگاههای تله تایپ

تناوب کار ، متناوب عمل و اثر

action cycle

سیکل شارژ

charge cycle

دوره ، چرخه ، سیکل 1 توالی کاملی از مقادیری که هر کمیت متناوب به خود می گیرد و شامل رسیدن به اوج ردر یک جهت بازگشت به صفر ، رفتن به اوج در جهت مخالف ، و بازگشت به صفر است تعداد چرخه ها در یک ثانیه بسامد نامیده می شود 2 مجموعه ای از عملیات که متناوباً تکرار می شود 3 اجرای ماشین در یک سیکل کاری

cycle

سیکل طراحی

development cycle

نقطه

dot

مولد نقطه ، نقطه ساز نوعی مولد سیگنال که الگویی نقطه ای را در صفحه لامپ تصویر رنگی سه تفنگی به منظور تنظیم همگرایی ایجاد می کند در صورت تنظیم نبودن همگرایی ، این نقاط در گروهههای سه تایی ظاهر می شوند که هر یک نشانه یکی از رنگهای اولیه است در صورت درست بودن همگرایی ، سه نقطه هر گروه ، یک نقطه سفید را به وجود می آورند ، مولد خال گذار

dot generator

ماتریس نقطه ای روش تولید نویسه ها با استفاده از ماتریسی از نقطه ها

dot matrix

چاپگر ماتریس - نقطه ای ، چاپگر ماتریس نوعی چاپگر که هد آن دارای یک ردیف عمودر از پنج یا هفت سیم سخت است که تحت کنترل سیملوله های مستقل در مقابل نوار جوهری قرار می گیرد و نقاطی را روی کاغذ به وجود می آورند با حرکت افقی سیمها و انرژیدار کدرن آنها م یتوان الگوی ماتریس - نقطه ای 5ضربدر هفت یا 7 ضربدر 9 از تمام نویسه های ( ایسکی ) را ایجاد کرد در چاپکر ماتریس - گرمایی ، نقاط نویسه - ساز به جای ضربه توسط گرما تولید می شوند

dot- matrix printer , materix printer

تلویزیون رنگی نقطه - ترتیبی نوعی سیستم تلویزیون رنگی که در آن نقاط مربوط به رنگهای اولیه قرمز ، آبی و سبز به سرعت پشت سر هم در امتداد هر خط پویش تشکیل می شوند

dot- sequential color television

نماد ده دهی نقطه دار

dotted decimal notation

چرخه رانندگی

driving cycle

نسبت وظیفه ، چرخه ی کار نسبت پهنای پالس به تناوب ( زمان به زمان کل) برحسب درصد (percntage) مشابه با ضریب کار ( duty factory ) است با این تفاوت که ضریب کار بر حسب دهدهی ( decimal ) بیان می شود ، زمان کار ، سیکل کار ، سیکل کاری ، ضریب کار ، دوره کار

duty cycle

چرخه واکشی

Fetch-Execute Cycle

گیگاسیکل یک هزار مگاسیکل در ثانیه ( 10 به توان 9 یا 1 ، 000 ، 000 سیکل در ثانیه ) قبلاً کیلومگاسیکل نامیده می شد و در حال حاضر گیگاهرتز نام دارد

gigacycle

نیم سیکل

half cycle

نیم چرخه؛نیم سیکل فاصله زمانی متناظر با نصف یک چرخه یا 180 درجه در بسامد کار مدار یا قطعه

half-cycle

چرخه گرمایش

heating cycle

حلقه پسماند

hysteresis cycle

کیلو سیکل [به اختصار Kc] اصطلاح منسوخ برای یکهزار چرخه (سیکل) در ثانیه در حال حاضر از کیلوهرتز (kilohertz) با علامت اختصاری KHz به جای آن استفاده می شود

kilocycle

سیکل حدی

limit cycle

دوره مغناطیسی

magnetic cycle

مگاسیکل یک میلیون چرخه بر ثانیه اکنون مگا هرتز ، با علامت اختصاری MHZ نامیده می شود

megacycle

سیکل کوچک زمان لازم برای ارسال یا انتقال یک لغت ماشین به انضمام فاصله ی بین لغتها در کامپیوتر دیجیتالی که از ارسال سریال استفاده می کند

minor cycle

مونوسیکل

monocycle

چرخه ری لای چرخه ی مغناطیس شدگی که تا قسمتهای شورع منحنی مغناطیس شدگی ، بین صفر و خم رو به بالا ، گسترش نمی یابد در این ناحیه تراوایی مغناطیسی کم است و پسماند کمی وجود دارد

rayleigh cycle

چرخه بازنویسی بسامد بازنویسی سلولهای حافظه ی خازنی RAM دینامیک ( DRAM) برای حفظ حالت منطقی آنها با جبران سازی نشت بار دائمی ، نرخ بازنویسی تعداد دفعاتی که اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش غیر دائمی ، در هر ثانیه دوباره نویسی می شود مانند تعداد که تصویر لامپ پرتو کاتدی باید بازنویسی شود تا قابل دیدن و بدون چشمک زدن باشد

refresh cycle

چرخه لکه خورشیدی ؛ چرخه خورشیدی زمان تناوبی در حدود 11 سال که در آن تعداد و مدت زمان لکه های خورشیدی از چرخه تشکیل می گذرد و به بیشترین مقدار می رسد ، سپس به کمترین مقدار افت می کند

sunspot cycle; solar cycle

سیکل کلیدزنی

switching cycle

تراسیکل یک میلیون مگا سیکل یا 10 به توان 12 سیکل بر ثانیه ، امروزه تراهرتز یا THZ نامیده می شود

teracycle

چرخه کاری

working cycle

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی چرخه نقطه پالس علامت به همراه پالس فاصله هم اندازه با آن در دستگاههای تله تایپ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی چرخه نقطه پالس علامت به همراه پالس فاصله هم اندازه با آن در دستگاههای تله تایپ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما