معادل انگلیسی منبع نقطه ای منبع تابشی که ابعاد آن در مقایسه با فاصله ای که تابش از آن مورد استفاده قرار می گیر

مهندسی برق
منبع نقطه ای منبع تابشی که ابعاد آن در مقایسه با فاصله ای که تابش از آن مورد استفاده قرار می گیرد ، کوچک است
point source
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی منبع نقطه ای منبع تابشی که ابعاد آن در مقایسه با فاصله ای که تابش از آن مورد استفاده قرار می گیر
منبع صوت
acoustic.source
منبع متناوب
alternating current.source
اینورتر منبع ولتاژ آبشاری
Cascaded voltage source
سورس مشترک
common source
منبع جریان مرکب
composite current source
منبع کنترل شده
controlled source
منبع جريان
Current source
منبع جریان
current source
منبع داده ها وسیله ای که سیگنالهای ورودی به سیستم ارسال داده ها را فراهم می کند
data source
منبع وابسته
dependent source
منبع جریان ( ولتاژ ) مستقیم
direct current source
منابع انرژی پراکنده
Distributed Energy Resource
منابع تولید پراکنده
Distributed generation source
منبع اغتشاش
disturbance source
منبع موثر
effective source
منبع انرژی
energy source
منبع هم ، انرژی منبع نوری که آهنگ زمانی گسیل انرژی آن در واحد طول موج در سراسر طیف مرئی ثابت است
equal-energy source
منبع تحریک
excitation source
منبع رادیویی فراکهکشانی نبع تولید سیگنالهای رادیویی در خارج از کهکشانها یا کوازارهای شناخته شده تاکنون بیش از 10000 مورد از این منابع با بسامدهای بین 10MHZ تا100GHZ توسط تلسکوپهای رادیویی کشف شده اند
extragalactic radio source
منبع پرتو گاما مقداری ماده پرتوزا که تابش گاما گسیل می کند و برای عکسبرداری رادیویی (رادیولوژی) مناسب است
gamma-ray source
منبع حرارت
heat source
منبع ولتاژ مستقل
independent voltage source
منبع وقفه
interrupt source
منبع نور
light source
ریزمنبع
microsource
ریزمنبع
micro-source
منبع نویز قطعه ای که سیگنال نویز تصادفی برای آزمایش ، تولید می کند منابع نویز رایج دیودهای محدود شده دمایی عمل کننده در حالت اشباع کاتدی ، ضرب کننده های الکترونی دیودهای بلوری بابایاس مثبت ، کلایسترون بازتابش غیر نوسانی و منگترون غیر نوسانی هستند
noise source
منابع فوتوولتاییک
photovoltaic source
نقطه
point
بار نقطه ای
point charge
اتصال نقطه ای اتصال فشاری بین قطعه نیمرسانا و قطعه فلزی
point contact
تخمین نقطه ای
point estimate
جرم نقطه ای
point mass
نقطه دسترسی
point of access
آزمون مراقبتی در بالین بیمار
point of care testing
نقطۀ اتصال مشترک
point of common coupling
نقطه مرجع
point of reference
ویژگی های نقطه ای
point singularities
مخابرات نقطه به نقطه مخابره رادیویی بین دو ایستگاه ثابت
point- to - point communication
نقطه به نقطه
point to point
سیم بندی نقطه به نقطه روشی برای سرهم کردن مدارها روی تخته مدار سوراخدار برای ساخت مدارهای موقت ، معمولاً سیمهای اتصال خاص لحیم می شوند تا برای کامل شدن مدار به پایه های فعال و غیر فعال قطعات متصل شوند این روش جانشین ارزانتر اما آزمایشگاهی تر به جای ساختن مدار چاپی ( PCB) است
point- to- point wiring
نقطه ای
point wise
نقطه ؛ نقطه مبنا ؛ نقطه radix نویسه یافاصله ای که قسمتهای صحیح و کسیری یک عبارت عددی را در سیستم عدد نویسی مکانی جدا می کند مانند ممیز دودویی در عددنویسی دودویی و ممیز اعشاری در عدد نویسی ده دهی آن را نقطه مبنا یا نقطه radix نیز می نامند
point; base point; radix point
دیود اتصال - نقطه ای دیود نیمرسانایی که عمل یکسوسازی را با اتصال نقطه ای انجام می دهد این دیود می تواند در مدارهای RFو ریزموج به صورت آشکارساز عمل کند دیود شاتکی نمونه ای از این نوع است
point-contact diode
یکسوساز اتصال - نقطه ای دیودی که خاطن پراکنده آن با استفاده از یک اتصال نقطه ای به عنوان پیوند به حداقل می رسد به طوری که جاری شدن جریان به صورت شعاعی از پیوند دور می شود کاربرد آن در موارد بسامد بالاست ، یکسو کننده نقطه ای
point-contact rectifier
ترانزیستور اتصال نقطه ای ترانزیستوری که دارای یک الکترود بیس و دو یا چند اتصال نقطه ای نزدیک به هم در سطح نیمرسانای نوع N است فشار این نقاط حجم کوچکی از ماده نیمرسانای نوع P را درزیر هر نقطه ایجاد می کند تا پیوندهای لازم را برای ترانزیستور PNP به وجود آورند این فناوری منسوخ شده است
point-contact transistor
عقربه علامت سوزنی شکلی که روی درجه بندی سنجه دارای پیچک متحرک حرکت می کند ، اشاره گر
pointer
پایانه محل فروش جایگزینی برای پرداخت نقدی در معادلات کوچک که عملکرد خرید نقدی را با پایانه داده دائمی که قارد به انجام محاسبات الکترونیکی و انجام نقل و انتقال از کارت اعتباری است ، ترکیب می کند داده ها از پایانه به کامپیوتر مرکزی ارسال می شوند تا اطلاعات خرید پیوسته روزآمد باشد
point-of-sale terminal
منبع توان
power source
منبع اولیه
primary source
منبع رادیویی منطقه ای در آسمان که تجهیزات ستاره شناسی رادیویی از آن امواج رادیویی دریافت می کند
radio source
منبع پرتوزا هر کمیتی از ماده پرتوزا که به عنوان منبع تابش یونیده ساز به کار می رود
radioactice source
منبع
resource
منبع نور خود نورتاب منبع نوری که از هسته های رادیو اکتیوی مانند تریتیم تشکیل شده است که در ماده ای جامد و یا مواد غیر فعال دیگر یا در حباب محافظ ر زگیر شده ای قرار دارند که توانایی افی را برای جلو گیری از نشت مواد رادیو اکتیو به فضای بیرون دارد مواد هسته ای همراه فسفر یا احاطه شده در آن هستند که به طور مداوم در حضور تابش رادیو اکتیو ، نور میدهد
self - luminous light source
منبع سیگنال
signal source
منبع صدای ساده مبنعی که صدای یکنواختی را ر همه جهت ها تحت شرایط میدان - آزاد تابش می کند 2 حس صدایی که مشخصه آن تک ارتفاعی است آن را تون خالص نیز می نامند
simple sound source
منبع صوت
sound source
منبع ، چشمه ، پایه سورس در FET ، منبع ؛سورس 1 بیشینه ی توانی که منبع تغذیه ره راه اندازی می کند 2 یکی از سه پایه ترانزیستور اثر میدان حاملهای اکثریت (الکترونها در N FET کانال یا حفره ها در P FET کانال ) در سورس تولید می شوند و در نتیجه میدان الکتریکی اعمال شده بین درین و سورس در طول کانال به سوی درین جاری می شوند سورس قابل مقایسه با کاتد امپ خلأ و امیتر ترانزیستور پیوندی دو قطبی است ، منبع - برنامه اصلی ، منبع برق
source
منبع استاندار منبع نوری که شامل قسمتی از دی اکسید توریم ذوب شده است که در محفظه ای از پلاتین قالب گیری شده غوطه ور است وقتی که پلاتین به نقطه ذوب خود می رسد نور گسیل شده از محفظه تقریبی از تابش جسم سیاه است
standard source
منبع ذخیره انرژی
storage energy resource
منبع تغذیه
supply source
منبع نور تریتیم لامپ خود نور تاب پر شده با تریتیم پرتو زا که زرات بتا پر ارزشی ، در طول فروپاشی خود تابش می کند ( الکترونها دارای حداکثر انرژی 18/6 kev هستند ، ) این الکترونها بر انگیختگی لازم را برای پوشش فسفری داخل حباب شیشه ای فراهم می کنند تا منبع نوری را به وجود آورند که نیازی به منبع تغذیه ندارد نیم عمر نورتابی آن حدود 8 سال است
tritium light source
منبع ولتاژ
voltage source
منبع گردابی
vortex source

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن