معادل انگلیسی واحد بنیادی واحدی که مبنای سیستمی از واحدهاست سایر واحدهای سیستم از مجموعه ای از واحدهای بنیاد

مهندسی برق
واحد بنیادی واحدی که مبنای سیستمی از واحدهاست سایر واحدهای سیستم از مجموعه ای از واحدهای بنیادی استخراج می شوند همچنین ابعاد ( دیمانسیون ) هر کمیت فیزیکی بر حسب ترکیبی از واحدهای بنیادی بیان می شود ، واحدهای اصلی
fundamental unit
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی واحد بنیادی واحدی که مبنای سیستمی از واحدهاست سایر واحدهای سیستم از مجموعه ای از واحدهای بنیاد
واحد با مالکیت مشترک
(JOT(Jointly Owned unit
واحد مطلق واحدی که بر اساس واحدهای بنیادی جرم ، طول زمان ، بار تعریف شده است مانند واحدهای الکتروستاتیکی و الکترومعناطیسی سانتیمتر گرم - ثانیه و واحجدهای الکترومعناطیسی متر - کیلوگرم - ثانیه -آمپر ، واحد مطلق ، واحدی که بر اساس واحدهای بنیادی جرم
absolute unit
واحد بلور شکاف-هوا واحد بلوری که الکترودهای آن صفحه های فلزی جداگانه اند که به دقت و به میزان اندکی بیشتر از ضخامت صفحه ی کوارتز از هم جدا شده اند
air-gap crystal unit
واحد آنگسترم
angestroem unit
واحد آنگستروم
angstrom unit
دستگاه محاسبه ، واحد محاسباتی
arithmetic unit
واحد انعکاس مصنوعی
artificial echo unit
واحد توان کمکی
assistance power unit
واحد نجومی
astronomic unit
واحد اختر شناختی فاصله ی میانگین از زمین تا خورشید تقریبا 93 میلیون مایل یا 149 میلیون کیلومتر
astronomical unit
واحد جرم اتمی
atomic mass unit
واحد پاسخ شنیداری نوعی سیستم ضبط مغناطیسی یا رقمی که به پرسش های یک پایانه ی متصل به رایانه از طریق خط ارسال داده ها پاسخ شنداری میدهد پاسخ صوتی مناسب از بین کلماتصحبت که قبلا روی دیسک مغناطیسی یا انواع دیگر حافظه ضبط شده است ، انتخاب می شود نمونه ی کاربرد آن ، خدمات خودکار استعلام بهای سهام از طریق تلفن است که طی آن رمز سهام مورد نظر از طریق شکاره گیری پانچ داده می شود
audio response unit
واحد قدرت کمکی
Auxiliary Power Unit
جوشن متعادل
balanced armature unit
واحد گرمایی بریتانیا
british thermal unit
واحد محاسبه
calculating unit
واحد پردازنده مرکزی [ سی پی یو] قلب هر سیستم کامپیوتری که دستورالعملهای برنامه ریزی شده را اجرا می کند سی پی یو دارای واحد حساب و منطق [ ای ال یو] برای انجام عملیات ریاضی و منطقی ، واحد کنترل برای ترجمه و اجرای دستورالعملها ، و حافظه داخلی برای ذخیره موقت متغیرهای برنامه و سایر عملیات است
central processor unit
واحد مرکزی
central unit
واحد کنترل
control unit
واحد تداخل ارتباطی ( سی یو ) معیاری از تزویج بین دو مدار عدد تداخل ارتباطی در یک نقطه از ضرب یک میلیون در نسبت جریان یا ولتاژ آن نقظه به جریان یا ولتاژ در مبدا سیگنال تداخلی به دست می آید امپدانس این نقاط مساوی فرض می شود
crosstalkunit
واحد رمز بندی داده ها ( دی ای یو ) وسیله ی جانبی در رایانه ها که بلوکهای متنی را با استفاده از کلید خاص به صرت رمزی در می آورد عکس این عمل برای رمز گشایی استفاده می شود
data - encryption unit
واحد تولید پراکنده
DG unit
واحد «ای» روشی برای مشخص کردن نسبت سیگنال -به -نویز رادار: 1-E یا نسبت 1 به 1 ، به زحمت محسوس؛ 2-E یا نسبت 2 به 1 ، ضعیف ؛ 3-E یا نسبت 4 به 1 ، خوب؛ 4-E یا نسبت 8 به 1 ، قوی؛ 5-E یا 16 به 1 ، بسیار قوی یا اشباع رونده
e unit
واحد موثر
effective unit
واحدهای الکتریکی
electric unit
واحد الکترومغناطیسی [ ای ام یو] واحدی در سیستم « سی جی اس» که به شدت هر یک از دو قطب مغناطیسی مشابه یکدیگر را با نیروی 1 دین در فاصله ی یک سانتیمتری در خلأ دفع می کنند ، عدد یک را اختصاص می دهد
electromagnetic unit
واحد الکتروستاتیکی واحدی در دستگاه « سی جی اس » بر اساس واحد باری که نیروی 1 دین به واحد بار دیگر در فاصله ی 1 سانتیمتری در خلأ وارد می کند
electrostatic unit
واحد انرژی
energy unit
واحد ارتباط تجهیز
Equipment interface unit
واحد دیده بان زیر قرمز[فلیر] نوعی سیستم آشکار سازی زیر قرمز فعال که در ارتش آمریکا استفاده می شود و با به کار گیری لیزرهای فرستنده و گیرنده و آشکار سازی تابشهای گسیل شده از هدف ، فاصله و سمت آن را تعیین می کند سیستمهای فلیر با استفاده از آرایه ای از آشکارسازهای مجزا فضای جسم را پویش و سیگنال تصویری تولید می کنند یک پردازنده این سیگنالهای الکتریکی را تقویت و به صورت اطلاعات رمز شده به نمایشگر می فرستد برای نیل به بیشترین کارایی در آشکارسازهای ژرمانیمی با ناخلصی جیوه (Ge:Hg) لازم است که دمای کار آنها به روشهای زمزاییکی تا حدود 30 درجه ی کلوین پایین آورده شود
forawrd-looking infraed unit
پایه ، اساسی ، اصلی
fundamental
ذره ی میدانی بنیادی ذره ی بنیادی یک میدان که در اثر کوانتش آن به وجود می آید
fundamental field particel
فرکانس پایه ، بسامد بنیادی 1 کوچکترین بسامد موجود در یک سیگنال الکتریکی ، صدا یا ارتعاش مختلط بسامد بنیادی اساس تحلیل هماهنگی یک موج و برابر با عکس زمان تناوب آن است هماهنگ اول ، بنیادی ، و مؤلفه ی بنیادی نیز نامیده می شود بسامد هماهنگ دوم دو برابر بسامد بنیادی است 2 پایین ترن بسامد یا بسامد مرتبه ی اول مد ارتعاشی یک صفحه ی کوارتز یاسایر اجسام مرتعش مد بنیادی نیز نامیده می شود
fundamental frequency
مدوله ساز مغناطیسی بسامد- بنیادی نوعی مدله سازی مغناطیسی که خروجی آن در بسامد بنیادی تغذیه کار می کند
fundamental- frequency magnetic modulator
حلقه اصلی
fundamental loop
مد بنیادی 1 مدی از موجبر که پایین ترین بسامد بحرانی رادارد مد غالب یا مد اصلی نیز نام دارد 2 fu Fre
fundamental mode
مدهای پایه
fundamental modes
زمان تناوب اصلی
fundamental period
توالی مثبت مولفه اصلی
fundamental positive sequence
سیستم اصلی راه حل ها
fundamental system of solutions
طنین بنیادی طنین با کوچکترین گام موسیقی در طنین مختلط
fundamental tone
طول موج بنیادی طول موج متناظر با بسامد بنیادی
fundamental wavelength
واحد تولید
generating unit
واحد تولید
generation unit
سازه گرمساز
heating unit
واحد بلور با درز بندی بی منفذ یک واحد بلور (مجموعه ای از بلورها) که معمولاً به روش لحیم کاری در محفظه ی فلزی یا شیشه ای خود درز بندی می شود و در مقابل عوامل بیرونی به جز ارتعاش و دما حفاظت می شود
hermetically sealed crystal unit
واحد اطلاعات
information unit
واحد ورودی
input unit
واحد بین المللی واحد پذیرفته شده ی بین المللی به عنوان استاندارد مجاز در فاصله ی بین سالهای 1908 تا 1950
international unit
واحد قابل تعویض در خط
Line Replaceable Unit
واحد دستیابی قطعه ( ال ای یو ) در شبکه ی محلی حلقوی ( local area network ) به وسیله ای گفته می شود که اجازه ی اتصال ایستگاههای کاری اضافی را به یک قطعه ( lobe ) منفرد در شبکه می دهد
lobe access unit
واحد منطقی
logical unit
واحد نوار مغناطیسی واحد جانیبی کامپیوتر که از قسمتهای انتقال نوار ف هدهای ضبط و خواندن و تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی مربوط به آن تشکیل شده است
magnetic - tape unit
یکای مغناطیسی یکای مورد استفاده در اندازه گیر یکمیتهای مغناطیسی یکا های مغناطیسی SI عبارت اند از : آمپر - دور ، آمپر بر متر ، تسلا و ویر ، واحد مغناطیسی
magnetic unit
واحد اصلی
main unit
واحد پایش بازار
market monitoring unit
واحد اصلی
master unit
واحد حداکثر انتقال
maximum transfer unit
واحد سیار کامیون یا وسیله نقلیه دیگری که مجهز به تجهیزات استودیو تلویزیون برای دریافت تلویزیونی در مکانهای دوردست است سیگنالهای تصویر و صوت معمولاً با استفاده از فرستنده و آنتن ریز موج در کامیون به فرستنده اصلی ارسال می شوند
mobile unit
واحد دسترسی چند ایستگاهی رسانای سیمی در شبکه های محلی ( LAN ) حلقه - توکن ، که تا هشت ایستگاه به آن متصل می شود
multistation access unit
غیرواحد
non-unit
واحد خط نوری
optical line unit
واحد بلور فرانواخت و واحد بلور حالت هماهنگ واحد بلوری که در آن صفلحه کوارتز در مرتبه ای بالاتر از بسامد اصلی عمل می کند
overtone crystal unit , harmonic - mode ecrystal unit
پریونیت
per unit
واحد اندازه گیری فازور
phasor measurement unit
دستگاه فلاش منبع نور الکترونیکی قابل حمل برای عکاسی این واحد از منبع توان خازنی تخلیه شونده ، لامپ فلاش ، باتری برای پر کردن خازن و در بعضی موارد مولد پالس ولتاژ بالا فرمان به فلاش تشکیل می شود
photoflash unit
واحد فیزیکی
physical unit
واحد جازدنی جزء یا دستگاه جانبی که دارای اتصالهای داخل شونده اس ، طوری که همه اتصالها به طور هممان با فشار دادن واحد به داخل سوکت مناسب برقرار می شوند
plug-in unit
واحد آماده‌سازی توان
Power conditioning unit
واحدهای عملی
practical unit
واحد رنگ اصلی ناحیه ای داخل سلول رنگی در لامپ تصویر رنگی که با یکی از رنگهای اصلی اشغال شده است
primary - color unit
واحد نسبی شده واحدی در سیستم اندازه گیری که برای به حداقل رساندن ایجاد ثابت 4 پی در معادله ها طراحی شده است
rationalized unit
واحد تثبیت کننده
regulating unit
واحد ارسال مجدد واحد کنترلی که ایستگاه واسطه ای برای تغذیه خودکار یک واحد فرستنده - گیرنده رادیویی ، به واحد فرستنه گیرنده دیگری برای مخابرات دو طرفه است
retransmission unit
واحد باز آوایی مداری که به طور مصنوعی در سیستم صوتی ، باز آوایی ایجاد می کند در نوعی از آن انرژِ سیگنال صوتی با راه انداز معناطیسی به حرکت پیچشی فنرهای پیچک تبدیل می شود پیکاپ مغناطیسی در طرف دیگر هنر حرکت را مجدداً پس از یک تاخیر زمانی به سیگنال صوتی بتدیل می کند تا اثر شنیدن در تالار دارای باز اوایی را ایجاد کند
reverberation unit
واحد S واحد دلخواه شدت سیگنال که می توان از آن همراه با دسیبل روی صفحه شدت سیگنال سنج استفاده کرد
s unit
واحد بلور درز گرفته واخد بلوری که صفحه کوارتز ان در پایه نگهدرانده اش درزگیری شده است این درزگیری معمولاً با استفاده از واشر تحت فشار و برای حفاظت در برابررطوبت با اتمسفر الوده انجام می شود
sealed crystal unit
واحد انتقال
shift unit
واحد تولید تصادفی
stochastic generating unit
واحد بلوری کنترل شده ی دما واحد بلوری که علاوه بر صفحه یا صفحات بلور کوارتز دارای گرم کننده ای است که دمای صفحه کواتز را در محدوده معینی نگه می دارد
temperatare - controlled crystal unit
واحد حرارتی
Thermal unit
واحد ارسال واحد سطح سیگنال قدیمی که امروزه دسیبل نامیده می شود
transmission unit
واحد جهت حقیقی مدار اضافه شده به دستگاه رادار که صفحه نمایش PPI را طوری می چرخاند که شمال حقیقی همواره در بالای آن باشد
true-bearing unit
واحد 1 دستگاه یا قطعه ای که به طور مستقل قادر به عمل کخردن است مانند گیرنده رادیویی ، اسیلوسکوپ پرتو - کاتدی یا جانبی کامپیوتری که وظیفه ای مانند چاپ را انجام می دهد 2 کمیتی که به عنوان استاندارد اندازه گیری تعیین شده است ، واحد ، یکا ، یکه
unit
واحد شناسایی صدا مدار جانبی کامپیوتر که تعداد محدودی از لغات بیان شده را می شناسد و آنها را به سیگنالهای دیجیتال معادلی تبدیل می کند که می تواند به صورت ورودی به کامپیوتر داده شوند یا عملیات مورد نظر دیگری را آغاز کنند
voice recognition unit
وحد حجم صدا واحدی برای تعیین سطح توان بسامد- صوتی بر حسب دسیبل در بالاتر از سطح مرجع 1mWیا ( 0/001W) که با نشانگر حجم صدای استاندارد اندازه گیری می شود یک واحد حجم صدا برابر است با یک دسیبل فقط هنگامی که تغییراتی در توان وجود دارد یا فقط هنگامی که مقدار دسیبل دارای همین سطح مرجع است تعیین سطح مرجع به هنگام اندازه گیری بر حسب واحد حجم صدا ضروری است زیرا سطح توان بخشی از این تعریف است ، واحد بلندی صدا
volume unit
واحد X واحد طول موج معادل با 0/001A یا 10 به توان 11-cm از این واحد می توان درتعریف طول موجهای پرتو های X و تابش دارای نفوذ بالای دیگر استفاده کرد
x unit

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن