معادل انگلیسی تزویج گر آکوستیکی \n وسیله ای بین مودم رایانه و خط تلفن استاندارد که ارسال داده های رقمی را در هر

مهندسی برق
تزویج گر آکوستیکی \n وسیله ای بین مودم رایانه و خط تلفن استاندارد که ارسال داده های رقمی را در هر جهت بدون بر قراری اتصال مستقیم ممکن میسازد موقعی که گوشی در تزویجگر قرار داده میشود یک بلند گو پالسهای خروجی بلند گور ا برای میکروفون گوشی به صدا تبدیل میکند به همین ترتیب یک میکروفون در این تزویج گر تن داده های برگشتی رایانه را به سیگنالهای جهت تقویت تا سطح قابل قبول مودم تبدیل میکند ، تزویج گر آکوستیکی وسیله ای بین مودم رایانه و خط تلفن استاندارد که ارسال داده های رقمی را در هر جهت بدون بر قراری اتصال مستقیم ممکن میسازد موقعی که گوشی در تزویجگر قرار داده میشود یک بلند گو پالسهای خروجی بلند گور ا برای میکروفون گوشی به صدا تبدیل میکند به همین ترتیب یک میکروفون در این تزویج گر تن داده های برگشتی رایانه را به سیگنالهای جهت تقویت تا سطح قابل قبول مودم تبدیل میکند
acoustic coupler
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تزویج گر آکوستیکی \n وسیله ای بین مودم رایانه و خط تلفن استاندارد که ارسال داده های رقمی را در هر
آکوستیک در بر دارنده ، تولید کننده نشئت گرفته ، تحریک شده ، مرتبط یا وابسته به صدا این صفت وقتی به کار میرود که بخواهیم ویژگی ها ، ابعاد یا مخصات فیزیکی وابسته به امواج صوتی را بیان کنیم ، آکوستیک \n در بر دارنده
acoustic
اتلاف جذب آکوستیکی انرژی تلف شده به صورت گرما یا شکلهای دیگر درموقع عبور یا بازتاب صوت از محیط ، اتلاف جذب آکوستیکی \n انرژی تلف شده به صورت گرما یا شکلهای دیگر درموقع عبور یا بازتاب صوت از محیط
acoustic absorption loss
تقویت کننده آکوستیکی : تقویت کننده آکوستوالکتریکی تقویت کننده ای که قدرت یک موج آکوستیکی سطحی یا حجمی را افزایش میدهد اساس کار آن انتقال انرژی از طریق برهم کنش میدان های الکتریکی پیشرونده است که توسط امواج آکوستیکی در / یا روی یک نیمرسانای پیز و الکتریکی تولیدمیشوند ، اگر میدان رانشی برای بیشترین تقویت تنظیم شده باشد باربرهای تولید شده در موقع شارش دسته ای سرعت خود را از دست میدهند و انرژی جنبشی اضافی را به موج آکوستیکی منتقل میکنند
acoustic amplifier ; acoustoelectric amplifier
جبران ساز آکوستیکی وسیله ای که طول مسیرهای آکوستیکی را در تجهیزات صوتی استریوفونیکی یا دو سویه شنو تطبیق میدهد ، جبران ساز آکوستیکی \n وسیله ای که طول مسیرهای آکوستیکی را در تجهیزات صوتی استریوفونیکی یا دو سویه شنو تطبیق میدهد
acoustic compensator
تندهی آکوستیکی وسیله ای که طول مسیرهای آکوستیکی را در تجهیزات صوتی استریو فونیکی یا دو سویه شنو تطبیق میدهد ، تندهی آکوستیکی \n وسیله ای که طول مسیرهای آکوستیکی را در تجهیزات صوتی استریو فونیکی یا دو سویه شنو تطبیق میدهد
acoustic compliance
خط تاخیر آکوستیکی وسیله ای که با چرخاندن پالس های صوتی در محیط مایع یا جامد در انتقال آنها تاخیر ایجاد میکند ، خط تاخیر آکوستیکی \n وسیله ای که با چرخاندن پالس های صوتی در محیط مایع یا جامد در انتقال آنها تاخیر ایجاد میکند
acoustic delay line
پاشیدگی آکوستیکی تجزیه یک موج صوتی پیچیده به مولفه های بسامدی آ« معمولا به دلیل تغییر سرعت موج محیط با بسامد ایجاد میشود آهنگ تغییر سرعت با بسامد معیاری از پاشیدگی است ، پاشیدگی آکوستیکی \n تجزیه یک موج صوتی پیچیده به مولفه های بسامدی آ« معمولا به دلیل تغییر سرعت موج محیط با بسامد ایجاد میشود آهنگ تغییر سرعت با بسامد معیاری از پاشیدگی است
acoustic dispersion
ویژگی‌های صوتی
acoustic features
واخوراند صوت
acoustic feedback
پسخورد آکوستیکی پسخورد امواج صوتی از یک بلند گو به بخشهای قبلی سیستم صوتی نظیر میکروفون به منظور کمک یا تقویت ورودی وقتی پسخورد بیش از حد باشد صدای جیغ ماننده از بلند گو شنیده میشود
acoustic feedback; howling
پلایه ی آکوستیکی وسیله ی حذف صدا که به صورت گزینشی بسامدهای صوتی معینی را حذف می کند
acoustic filter
مولد آکوستیکی ترادیسنده ای که انرژی الکتریکی ، مکانیکی یادیگر شکلهای انرژی را به صدا تبدیل می کند زنگ هدفون ، و بلندگو نمونه های آن هستند
acoustic generator
دنبالگری آکوستیکی ردیابی و رهگیری یک هدف یا شئ ، معمولاّ در زیر آب ، با انرژی صوتی برای این کار می توان از یک فرستنده-گیرندهآکوستیکی که روی سکوی جستجوی هدف نصب شسده است استفاده کرد ، یا اینکه ردیابی هدف را فقط از طریق شنود انجام داد جهت هدف را می توان به کمک هیدروفون آموزش پذیر (غیر فعال ) تعیین کرد ، اما برای تعیین فاصله تا هدف یک فرستنده صوتی فعال لازم است
acoustic homing
تصویر برداری آکوستیکی ؛ تصویر برداری فراصوتی تولید تصاویر بلادرنگ از ساختار داخل یک جسم کدر فلزی یا غیر فلزی در نوع پراش -براگ ، جسم در آب غوطه ور می شود و امواج تخت فراصوتی به آب تابانده می شوند امواج پراکنده شده ، یک باریکه ی لیزری با پراش براگ تولید می کنند که تصویر نوری را پدید می آورد
acoustic imaging; ultrasonic imaging
امپدانس آکوستیکی فشار صوتی بر واحد سطح تقسیم بر شار صوتی گذرنده از سطح که بر حسب اهم آکوستیکی بیان می شود مؤلفه ی حقیقی امپدانس آکوستیکی ، مقاومت آکوستیکی و مؤلفه ی موهومی آن را کتانس آکوستیکی است دو نوع رآکتانس عبارت اند از تن دهی آکوستیکی و جرم آکوستیکی ، مقاومت ظاهری صوتی
acoustic impedance
ورودی صوتی
acoustic inlet
مقاومت خازنی ظاهری
acoustic interance
نیروی صوتی ، استحکام صوت
acoustic interia
مارپیچ آکوستیک دیوار صوتی که دارای یک لوله ی دراز یا پوشش جاذب و پیچیده شده در یک اتاقک و با بلندگویی در انتهای آن است انتهای دیگر آن در جلو یا زیر اتاقک در معرض هواست برای تقویت پاسخ بم و جلوگیری از تشدید کاواکی به کار می رود
acoustic labryinth
عدسی آکوستیکی آرایه ای از موانع که امواج صوتی را نظیر امواج نور در یک عدسی نوری ، می شکند ابعاد موانع در قیاس با طول موج صداهای کانونی شونده ، کوچک است
acoustic lens
هدایت صوتی
acoustic line
پوشش صوتی
acoustic lining
مکان یابی صوتی
Acoustic localization
جرم آکوستیکی ، لختی آکوستیکی کمیتی که اگر در 2اهم برابر بسامد ضرب شود ، راکتانس اکوستیکی مربوط به انرژی جنبشی محیط را می دهد واحد آن گرم بر سانتیمتر به توان چهار است
acoustic mass , acoustic inerfance
حافظه ی آکوستیک حافظه ای رایانه ای که در واقع خط تاخیر آکوتسکی است که در آن قطاری از پالسها در محیطی مانند جیوه یا کوارتز حرکت می کنند
acoustic memory
سراب آکوستیکی اعوجاج جبهه ی موج صوتی در اثر شیب زیاد دما ، در هوا یا آب که تصور وجود دو منبع صوتی را ایجاد می کند
acoustic mirage
مد آکوستیکی نوعی ارتعاش گرمایی در شبکه بلوری که در آن نقط مجاور شبکه تقریباً با یک آهنگ حرکت می کنند
acoustic mode
جریان اقیانوس سنج آکوستیکی ابزاری برای سنجش شار جریان در رود خانه ها و اقیانوسها از طریق ارسال پالسهای آکوستیکی در جهتهای مخالف و موازی با شار و سپس اندازه گیری اختلاف زمان حرکت پالسها بین زوجهای فرستنده - گیرنده
acoustic ocean-current meter
اهم صوتی
acoustic ohm
نوسانات صوتی
acoustic oscillation
بر گیر آکوستیکی بر گیری که مدوله سازیهای شیار ضبط گرامافون را مستقیماً به صدا تبدیل می کند سوزن گرامافون به صورت مکانیکی به یک دیافراگم انعطاف پذیر متصل شده است
acoustic pick up
سیستم ارجاع موقعیت آکوستیکی سیستم آکوستیکی مورد استفاده در حفاریهای ساحلی ، اکتشافهای اقیانوس شناختی ، یا عملیات نجات به منظور کمک به حفظ کشتی در موقعیت مشخص در اقیانوس یک ترادیسنده ی سونار فعال در روی کشتی به صورت پیاپی سه یا چند تراپاسخگر آکوستیکی را که در مکانهای مشخص در اطراف ناحیه ی مورد نظر قرار گرفته اند ، بررسی می کند با دانستن این فواصل کشتی موی تواند مسیر حرکت خود را اصلاح و موقعیتش را نسبت به مختصات اقیانوسی مورد نظر حفظ کند
acoustic position reference system
قدرت صوتی
acoustic power
فشار صوتی
acoustic pressure
فشار تابش آکوستیکی فشار یکسویه ی پایدار که موج صوتی به یک سطح وارد می کند
acoustic radiation pressure
تابشگر آکوستیکی سطح مرتعشی که امواج صوتی تولید می کند ، مانند مخروط بلندگو یا صفحه ی نازک گوشی
acoustic radiator
تابش سنج آکوستیکی وسیله ای که شدت صوت را با تعیین فشار پایدار یکسویه ی حاصل از بازتاب یا جذب موج صوتی در یک سطح مرزی ، اندازه می گیرد
acoustic radiometer
راکتانس آکوستیکی قسمت موه می اپدانس آکوستیکی ، واحد آن اهم آکوستیکی است ، مقاومت ظاهری صوتی
acoustic reactance
شکست آکوستیکی خمش امواج صوتی در اثر عبور مورب آنها از محیطی به محیط دیگر که طی آن سرعت عبور صوت از آب گرم به آب سرد در اقیانوس یا از هوای گرم به هوای سرد تغییر میکند
acoustic refraction
مقاومت آکوستیکی قسمت حقیقی امپدانس آکوستیکی واحد آن اهم آکوستیکی است ، مقاومت صوتی
acoustic resistance
دستگاه همنوایی صوتی
acoustic resonance device
مشدد آکوستیکی مشددی به شکل یک محفظه که در بسامد معینی از انرژی آکوستیکی تولید تشدید میکند
acoustic resonator
پراکندگی آکوستیکی بازتاب ، شکست ، یا پراش نامنظم و پراکنده ی صوت در جهتهای مختلف
acoustic scattering
محافظ ضربه ای صوتی ، محافظ یا جذب کننده صوتی
acoustic shock absorber
علامت صوتی
acoustic signal
عمق سنجی آکوستیکی 1 استفاده از امواجر صوتی برای تعیین عمق آب ار طریق اندازره گیری زمان لازم برای رفت و برگشت پالس صوتی 2 استفاده از امواج صوتب برای مطالعه ی لایه های پایینی جو به روشی مشابه با عمق سنجی آکوستیکی آب
acoustic sounding
طیف نگار آکوستیکی نوع طیف نگار که با استفاده ار امواج صوتی با بسامدهای مختلف ویژگیهای انتقال و بازتاب لایه های گرمایی در اقیانوس و زندگی ابزیان را مورد مطالعه قرار می دهد
acoustic spectrograph
سفتی آکوستیکی کمیتی که اگر بر 2 الاندا برابر بسامد تقسیم شود و راکتانس آکوستیکی مرتبط با انرژی پتانسیل یک محیط صوتی را نتیجه می دهد واحد آن دین بر سانتیمتر به توان پنج است وارون سفتی آکوستیکی ، تن دهی اکوستیکی است
acoustic stiffness
شنود آکوستیکی کاربرد ابزارهای بر گیری ، تقویت ، ویا ارسال صوت به منظور کسب اطلاعات از منابع صوتی دشمن
acoustic surveillance
کنترل صوتی
acoustic survey
همزمان ساز صوتی
acoustic synchronizer
صنعت صوت ، صنعت ابزار صوتی
acoustic technique
سیستم ارسال آکوستیکی مجموعه ای از اجزای طراحی شده برای ارسال صوت
acoustic transmission system
ترمیم آکوستیکی استفاده از مواد جذب کننده صوت برای حذف یا کاهش پژواک و طنین اندازی در یک محیط بسته
acoustic treafment
نوسانات صوتی
acoustic vibration
موج صوتی
acoustic wave
موج آکوستیکی ، موج کشسان موج کشسان غیر الکترومغناطیسی که بسامد ان در گستره ی گیگاهرتز است یک نوع آن موج آکوستیکی سطحی است که روی سطح مشترک بین دو محیط ( نظیر یک بلور پیزوالکتریک و هوا ) حرکت می کند نوع دیگر ، موج آکوستیکی حجمی یا کپه ای است که در درون ماده سیر میکند ( نظیر خط تاخیر کوارتز )
acoustic wave , elastic wave
تقویت کننده ی موج آکوستیکی تقویت کننده ای شامل یک قطعه ی نیمرسانا که باربرهای ان با موج آکوستیکی منتشر شده در ماده ی پیزو الکتریک تزویج می شوند و عمل تقویت را انجام می دهند
acoustic wave amplifier
بررسی آکوستیکی چاه استفاده از امواج صوتی برای تعیین عمق و سایر ویژگیهای چاه یا سطح مایع در چاه
acoustic well logging
صدا خفه کن
acoustic.absorbent silencer
آشکار ساز صوتی
acoustic.detector
جهت یابی صوتی
acoustic.direction finder
فرکانس صوتی
acoustic.frequency
بهره صوت
acoustic.gain
مولد ( منبع ) صوت
acoustic.generator
شدت صوت
acoustic.intensity
نوسان صوت
acoustic.oscillation
توان صوت
acoustic.power
فشار صوت
acoustic.pressure
بازتاب صوت
acoustic.reflection
مقاومت صوت
acoustic.resistance
پراکندگی صوت
acoustic.scattering
سیگنال صوتی
acoustic.signal
سیگنال صوتی
acoustic.sihnal
منبع صوت
acoustic.source
سرعت صوت
acoustic.velocity
ارتعاش صوت
acoustic.vibration
موج صوتی
acoustic.wave
طول موج صوتی
acoustic.wavelength
آکوستیکی در بردارنده : تولید کننده نشات گرفته ، تحریک شده ، مرتبط یا وابسته به صدا این صفت وقتی به کار میرود که عبارت توصیف شده صریحا چیزی را که دارای ویژگی ها ، ابعاد ، یا مشخصات فیزیکی وابسته به امواج صوتی باشد معرفی نکند ، مربوط به صوت ، آکوستیکی \n در بردارنده : تولید کننده نشات گرفته ، صوتی
acoustical
ثابت تضعیف آکوستیکی بخش حقیقی ثابت انتشار آکوستیکی ، واحد متداول آن نیز بر مقطع یا بر واحد فاصله است ، ثابت تضعیف آکوستیکی \n بخش حقیقی ثابت انتشار آکوستیکی
acoustical attenuation constant
صافی صوتی
acoustical horn
مقاومت صوتی
acoustical impedance
اهم آکوستیکی واحد مقاومت آکوستیکی ، را کتانس آکوستیکی ، یا امپدانس آکوستیکی 1 اهم آکوستیکی وقتی است که فشار صوتی 1 دی وای د / سانیتمتر مربع سرعت حجمی 1 سانتی متر مکعب بر ثانیه را تولید کند ، اهم آکوستیکی \n واحد مقاومت آکوستیکی
acoustical ohm
ثابت فاز آکوستیکی بخش موهومی ثابت انتشار آکوستیکی واحد متداول آن رادیان بر مقطع یا بر واحد فاصله است ، ثابت فاز آکوستیکی \n بخش موهومی ثابت انتشار آکوستیکی واحد متداول آن رادیان بر مقطع یا بر واحد فاصله است
acoustical phase constant
ثابت انتشار آکوستیکی \n حد مجاز کاری برای محیط صوتی لگارتیم طبیعی نسبت سرعت ذره ، سرعت حجم یا فشار در دو نقطه از مسیر موج صوتی نسبت با تقسیم مقدار در نقطه نزدیک تر به منبع صوتی به مقدار در نقطه دورتر محاسبه میشود قسمت حقیقی این ثابت را ثابت تضعیف آکوستیکی و قسمت موهومی آن را ثابت فاز آکوستیکی تشکیل میدهد ، ثابت انتشار آکوستیکی حد مجاز کاری برای محیط صوتی لگارتیم طبیعی نسبت سرعت ذره
acoustical propagetion constant
قضیه دوجانبگی آکوستیکی قضیه ای در مورد سیستم آکوستیکی که میگوید : اگر یک منبع صوتی ساده واقع در نقطه آ یک فشار صوتی را در نقطه ب تولید کند با قرار دادن این منبع در نقطه ب همان فشار به نقطه آ وارد میشود ، قضیه دوجانبگی آکوستیکی \n قضیه ای در مورد سیستم آکوستیکی که میگوید : اگر یک منبع صوتی ساده واقع در نقطه آ یک فشار صوتی را در نقطه ب تولید کند با قرار دادن این منبع در نقطه ب همان فشار به نقطه آ وارد میشود
acoustical reciprocity theorem
تداخل سنج آکوستیکی ابزاری که سرعت امواج صوتی در مایع یا گاز را اندازه می گیرد تغییرات فشار صوتی در محیط بین منبع صدا و بازتابنده یا تغییر بسامد بررسی می شود تداخل بین امواج مستقیم و بازتاینده امواج ایستایی را تولید می کند که به سرعت صوت در محیط وابسته اند
acousticinterferometer
آکوستیک 1 دانش مربوط به تولید ، ارسال ، و آثار صوت نظیر جذب ، بازتاب ، شکست ، پراش ، و تداخل 2 ویژگیهای یک اتاق یا مکان که بر بازتاب امواج صوتی اثر می گذارد و در نتیجه مخصات صداهای شنیده شده در آن مکان را تعیین می کند
acoustics
پالایه ی موج آکوستیکی پایایه ای که امواج صوتی با بسامدهای مختلف را جدا می کند
acoustic-wave filter
تزویجگر آنتن ترانسفورمر آر- اف خط تنظیم شده ، یا هر مداری که انرژی را به نحو مؤثری از فرستنده به خط انتقال و یا از خط انتقال به گیرنده منتقل کند ، بوبین کوپل آنتن
antenna coupler
تزویجگر خلبان خودکار سیستم تزویجی که خروجی گیرنده ی سیستم ناوبر را به خلبان خودکار هواپیما متصل می کند
autopllot coupler
تزویجگر جهتی روزنه ای نوعی تزویجگر جهتی در سیستمهای ریزموج که امکان متوازن شدن تزویج میدان الکتریکی و مغناطیسی بین دو موجبر را می دهد در این حالت یکی از موجبرها حول یک روزنه مشترک در سطح پهن دو قسمت روبروی هم موجبرها ، چرخانده می شود
bethe hole directional coupler
تزویجگر دوسویه وسیله ای در یک مدار ریز موج که توان مستقیم و بازتابیده را اندازه می گیرد دارای یک بخش مستقیم موجبر به همراه بخش محصوری است که در هر طرف در امتداد بع باریک آن متصل شده است هر بخش دارای کاوه ی بر گیر RF ( RF PICKUP PRobe) در یک سر و پایاندهی امپدانسی در سر دیگر است انرژی ریز موج موجبر اصلی از سه روزنه ، که مراکز آنها در فواصل یک چهارم طول موج از هم قرار دارد عبور می کند کاروه یRF که در دورترین نقطه از فرستنده قرار دارد توان مستقیم را اندازه می گیرد و نزدیکترین کاوه توان باز تابیده را می سنجد
bidirectional coupler
تزویجگر جهتی - خازنی نوعی تزویجگر جهت دار که در ازای اتصال تزویج آن ، هنگامی که در جهت طولی در موجبر قرار گیرد ، کوتاهتر از ربع طول موج هواهد بود
capacitance-loop directional coupler
تزویج گر ، تزویجگر وسیله ای که انرژی را از مداری به مدار دیگر منتقل می کند ، جفتگر
coupler
دگوپلر
decoupler
تزویجگر گوشی نوعی کاواک که برای آزمایش گویشها تغییر شکل داده شده است با نصب میکروفون در داخل کاواک فشار آن اندازه گیری می شود
earphon coupler
تزویجگر الکترونی نوعی لامپ قویت کننده ی ریزموج که در آن یک باریکه ی الکترونی موازی با میدان مغناطیسی و تحت تأثیر میدان الکتریکی عرضی تولید شده از مولد سیگنال ، اکترونها را به صورت دسته دسته در میآورد باریکه ی الکترونی هم زمان با چرخش حول محور مرکزی خود با بسامد مولد سیگنال ، سطح مخروطی شکل را می پیماید تزویجگر دیگری موسوم به تزویجگر خروجی ، توان را از حرکت مارپیچی الکترونها می گیرد و به بازار خروجی تحویل می دهد
electron coupler; cuccia coupler
تزویجگر لامپ الکترونی تزویجگری که اختصاصاً برای قرارگیری بین یک لامپ الکترونی نظیر مگنترون و مدار ورودی یا خروجی مانند خط انتقال طراحی شده است
electron-tube coupler
تزویجگر مستقیم نوعی تزویجگر جهتی که از توان برخوردی نمونه می گیرد
forward coupler
تزویجگر ژیرومغناطیسی نوعی تزویجگر که دارای مشدد تک - بلوری YIG است و تزویج بین مدار مشدد خط نواری متقاطع را در سطوح سیگنال پایین انجام می دهد از آن در محدود سازهای سیگنال و فیلتر های تنظیم شونده ی الکترونیکی استفاده می شود
gyromagnetic coupler
جفتگر لولایی
hinge coupler
تزویجگر هیبرید
hybrid coupler
تزویج کننده ، ریز نواری انگشتی
interdigitated microstrip coupler
تزویج کننده لانج
lange coupler
چند تزویجگر قطعه ای که گیرنده های متعددی را به یک آنتن متصل می کند و امپدانس گیرنده ها را به طور مناسب با آنتن تطبیق می دهد
multi coupler
تزویجگر چند سوراخی تزویجگر جهت داری که دو سطز سوراخ با قطر های تدریجی دارد که با یک چهارم طول موج فاصله از یکدیگر روی سطح موجبر تزویجگر قرار دارند توان در یک جهت در موجبر اولیه جاری می شود و از طریق سوراخها و امواج تحریک تنها در یک جهت در موجبر ثانویه تزویج می شود به دلیل فاصله بین سوراخها امواجی که در جهت معکوس حرکت می کنند فاز درست ندارند و خنثی می شوند
multihole coupler
تزويج کننده نوري
optocoupler
تزویج کننده نوری
optocoupler
تزویجگر معکوس تزویجگر جهت داری که از توانهای بازتابیده نمونه برداری می کند
reverse coupler
تزویجگر خط انتقال تزویجگری که امکان عبور انرژی الکتریکی را در هر دو جهت بین خطوط انتقال متعادل و نامتعادل فراهم می کند
transmission- line coupler
تزویج کننده جهت دار دو حفره ای
two hole directional coupler
تزویجگر جهت دار دو سوراخه تزویجگر جهت دار تشکیل شده از دو خط هم محور موازی که با سوراخها یا شیارهایی در داخل دیواره های اتصالی در دو نقطه با فاصله ی یک چهارم طول موج با یکدیگر در تماس هستند به این ترتیب امکان خارج شدن مقداری از انرژی RF عبوری در یک جهت از طریق خط اصلی فراهم می شود در حالی که انرژی حرکت کننده در جهت مخالف نمی تواند عبور کند یک سر خط ثانویه باید به امپدانس مشخصه ی آن ختم شود
two-hole directional coupler
تزویجگر تک جهته تزویجگر جهت داری که تنها در یک جهت انتقال عمل می کند
unidirectional coupler
تزویجگر موجبر ایریس - متغیر قطعه ریز موجی که موجبر را به کاواک ورودی یا خروجی کایسترون تزویج می کند این قطعه امکان تنظیم تطبیق را در محدوده ی تنظیم گسترده ای بدون استفاده از تنظیم کننده های زایده ای با بخشهای تطبیق فراهم می کند
variable- iris waveguide coupler
تزویجگر متعیر ترانسفورماتور RF تمهیداتی برای تغییر دادن تزویج بین دو سیم پیچ آن دارد ساختار آن شبیه به وریومتر است ولی پیچکهای آن به یکدیگر متصل نیستند ، واریومتر
variocoupler
تزویجگر جهت دار موجبر تزویجگر جهت دار ساخته شده از دو موجبر موازی که دارای شیارهای برشی در دیواره ی مشترک خود هستند این شیارها امکان انتقال انرژی RF را در یک جهت داخل موجبر اصلی فراهم در حالی که مانع از انتقال انرژی در طرف دیگر می شود
waveguide diectional coupler

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن