معنی high impedance fault

مهندسی برق
high impedance fault
خطای امپدانس بالا
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی high impedance fault
arc and persistent fault
خطای قوس و دائم
at fault
دارای خطا ، خراب
cable fault
عیب کابل
data retention fault
خطای نگهداری داده‌ها
earth fault
خطای زمین ، اتصال به زمین تصادفی
fault
خطا؛ نقص 1 عیبی نظیر مدار باز ؛ اتصال کوتاه ، یا زمین شدن ناخواسته ی یک قطعه ، مدار ، یا خط انتقال 2 نقصی در قطعه ی نیمرسانا که مانع از کار عادی آن می شود و معمولاً به نقائص ساخت مربوط است ، خطا ، عیب ، خرابی
ّFault
خطا
Grid Fault
اختلال شبکه
ground fault
خطای اتصال به زمین ، عیب اتصال به زمین زمین شدن تصادفی رسانا
high
بالا
high conductivity
رسانایی بالا
high definition
وضوح بالا معادل تلویزیونی اصطلاح وفاداری بالا در گیرنده های رادیویی ( high fidelity) ، که در آن تصویر تولید شده شباهت فراوان و دقیقی با تصویر اصلی دارد
high efficiency
راندمان بالا
high electron mobility transistor ( hemt )
ترانزیستور با تحرک الکترونی زیاد
high energy
انرژی بالا
high fidelity
همانندی بالا ، بازدهی عالی
high fidelity; hi -fi
وفاداری بالا؛ های - فی ویژگی تعریف شده برای سیستمهای صوتی که در آن صدا با کیفیت و تشابه فراوان با صدای اصلی باز تولید می شود
high field
میدان قوی
high field emission
گسیل میدان بالا
High fiequency Behavior
رفتار فرکانس بالا
high frequency
رکانس بالا
high- frequency band
باند بسامد - بالا؛ باند اچ اف باند بسامدی از 0/003 تا 0/030 گیگاهرتز مطابق با استاندارد IEEE 521-1976
High frequency model
مدل فرکانس بالا
high- frequency trimmer
تنظیمگر بساد- بالا خازن متغیری که مدار تنظیم یک گیرنده ی سوپرهترودین را در بسامدهای بالا کنترل می کند
high harmonic
هارمونیک بالا
high- level
سطح بالا حالت یا سطح منطقی مثب تر در یک سیستم منطقی دودویی چنانچه هر دو سطح منطقی بالاو پایین منفی باشند ، ولتاژ منفی بزرگتر ( ولتاژ کمتر مثبت ) به عنوان سطح یا حالت بالا در نظر گرفته می شود
high- level data-link control
کنترل رابط داده های سطح بالا [ اچ دی ال سی] قرار داد مربوط به خط مخابره ی داده ها طبق استاندارد CCIT CCIT TT
high- level detector
آشکارساز سطح بالا نوعی آشکارساز توان یا آشکارساز خطی که مشخصه ی ولتاژ - جریان آن اساساً یک خط راست یا دو خط راست متقاطع است که تا سطوح بالای ولتاژ ورودی کشیده شده اند
high level injection
تزریق سطح بالا
high level language
زبان سطح بالا
high- mu tube
لامپ مو- بالا نوعی لامپ خلأ با ضریب تقویت بالا
high order
مرتبه بالا ، درجه بالا
high- order digit
رقم ارزش - بالا رقمی که بالاترین موقعیت ارزشی را در سیستم نمادگذاری موقعیتی به خود اختصاص می دهد در علامتگذاری متداول این رقم ، آخرین رقم سمت چپ است
high order system
سیستم مرتبه بالا
high pass
بالا گذر
high pass filter
فیلتر بالا گذر
high- pass filter
پالایه ی بالا -گذر پالایه ای که تمام بسامدهای بالاتر از یک بسامد قطع معین را عبور می دهد وسایر بسامدها را به میزان قابل توجهی تضعیف می کند
high- performance parallel interface
واسط موازی کارایی - بالا[ هیپی] استانداردی برای واسطهای مورد استفاده در شبکه های رایانه ای
high potential
فشار قوی
high potential line
خط فشار قوی
high- potting
اعمال پتانسیل بالا آزمایش یک مدار یا محصول با ولتاژ زیاد
high power
توان بالا
high power line
خط توان بالا
High Power Microwave
مایکروویو توان بالا
high priority
اولویت بالا
high q
« کیو» بالا؛ Q بالا مشخصه ی یک عنصر که نسبت رآکتانس به مقاومت موثر آن ودر نتیجه ضریب Q آن بالاست
high quality
کیفیت بالا
High quality output voltages
ولتاژ خروجی با کیفیت بالا
high rate discharge
تخلیه شدید
high- recombination- rate contact
اتصال با آهنگ باز ترکیب بالا نوعی اتصال نیمرسانا به نیمرسانا یا فلز به نیمرسانا که در آن چگالی باربرها در تعادل گرمایی اساساً مستقل از چگالی جریان است
high resistance
پر مقاومت
high resolution
وضوح بالا
high sensitivity
حساسیت بالا
high speed
سرعت بالا
high stability
پایداری بالا
high temperature
حرارت بالا
High Temperature Superconducting
ابر رسانا دما بالا
High Temperature Superconductors
ابررساناهای دمای بالا
high tension
فشار قوی 1 ولتاژ بالایی که بر حسب کیلوولت اندازه گیری می شود 2 اصطلاح بریتانیایی برای ولتاژ آند ( anode voltage) که در حدود چند صد ولت است
high voltage
فشار قوی
high voltage impulses
ضربه های ولتاژ بالا
high voltage transformer
ترانسفورماتور ولتاژ بالا
high voltage transients
حالت های گذرای ولتاژ بالا
high way
بزرگراه
High-altitude nuclear Electro-Magnetic Pulse
پالس الکترومغناطیسی هسته ای با ارتفاع بالا
high-band
باند بالا باند تلویزیونی در گستره ی 174 تا 216 مگاهرتز که کانالهای 7 تا 13 را در بر می گیرد
high-defintition television
تلویزیون وضوح - بالا [اچ دی تی وی ] نوعی فناوری تلویزیونی با ویژگیهای : افزایش دقت افقی و عمودی با نسبت تقریباً 2 به 1 در مقایسه با سیستمهای SECAM ، NTSC و سایر سیستمهای موجود ، رنگهای بهتر و طبیعی تر ، نسبت ظاهری بیشتر برای لامپ تصویر و حداقل 5 به 3 ، و خروجی صدای استریوفونیک رقمی
high-electron mobility transistor
ترانزیستور با تحرک الکترونی بالا [ همت] نوعی ترانزیستور فت پیوندی با ساختار ناهمگون که در واقع گونه ای مسفت ( MESFET) است این اصطلاح ابتدا توسط شرکت فوجیتسو ( FUJITSU) به کار رفته است
high-fidelity receiver
گیرنده ی وفاداری - بالا؛ گیرنده های - فی یک گیرنده ی رادیویی که بسامدهای شنیداری را با وفاداری بالا و مشابه با همان صدای برگرفته شده از میکروفون بار تولید می کند ، گیرنده رابط
high-field-emission arc
قوس میدانی
high-frequency
بسامد - بالا[ اچ اف] عنوان اختصاص یافته از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال ( FCC) برای بسامدهای واقع در باند 3 تا 30 مگاهرتز که متناظر با امواج دکامتری با طول موج بین 10 تا100 متر است ، بسامد زیاد
high-frequency alternator
تناوب گر با بسامد زیاد
high-frequency bias
بایاس بسامد - بالا سیگنال سینوسی ای که به منظور افزایش گستره ی خطی و دینامیکی سیگنال ضبط شده روی نوارمغناطیسی ، با آن مخلوط می شود بسامد بایاس معمولاً سه تا چهار برابر بزرگترین بسامد موجود در اطلاعات مورد ضبط است
high-frequency circuit
مدار با بسامد زیاد
high-frequency coil
پیچک با بسامد زیاد
high-frequency compensation
تقویت بسامد زیاد
high-frequency compensation; high boost
جبران بسامد- بالا افزایش تقویت در بسامدهای الا نسبت به بسامدهای میانی و پایین در یک باند معین ، نظیر باند تصویری یا صوتی
high-frequency current
جریان با بسامد زیاد
high-frequency resistance
مقدار مقاومت موثر
high-frequency trimmer
خازن تنظیم بسامد زیاد
high-frequency isolation
ایزوله سازی فرکانس بالا
high-inverse-voltage rectifier
یکسوکننده با برگشت قوی
high-level lenguage
زبان سطح بالا زبان برنامه نویسی اربرد - گرا که به برنامه نویس اجازه می دهد برای سادگی بیشتر برنامه از دستورالعملهای مناسبتری که در حقیقت معادل چندین دستور زبان ماشین است ، استفاده کند به عنوان نمونه می توان به زبانهای بیسیک ، ++ C ، C ، کربول ، جاوا و پاسکال اشاره کرد
high-level modulation
مدوله سازی سطح بالا مدوله سازی انجام شده در مدار آند از طبقه ی آخر یک فرستنده که سطح توان آن تقریباً با توان خروجی سیستم یکی است
high-level programming
برنامه نویسی سطح بالا
highlight
متمایز ، برجسته ناحیه ی روشن در تصویر تلویزیونی
highly integrated
مجتمع سازی بسیار فشرده
Highly nonlinear systems
سیستمهای به شدت غیرخطی
high-pass
بالاگذر
high-pass filter
فیلتر بالاگذر
high-speed regulator
رگوله ساز سریع نوعی رگوله ساز در منایع تغذیه که فاقد خازن خروجی است و امکان تغییرات سریع ولتاژ خروجی و / یا پاسخ سریع به عنوان منیع جریان را فراهم می کند
hight-activated silicon controlled rectifier ; photo- scr ; photothyristor
یکسوساز کنترل شونده ی سیلیسیمی نور- انگیخته ؛ اس سی آر ّ نوری ؛ تریستور نوری نوعی یکسوساز کنترل شونده ی سیلیسیمی که عبور نور از پنجره ی شیشه ای آن می تواند جریان گیت را تغییر دهد و عمل قطع یا وصل را موجب شود
High-Tc Superconducting
ابررسانای دمای بالا
high-TC superconducting element
المان ابررسانایی در دمای بالا
high-temperature superconductor
ابر رسانای دما بالا
high-tension battery
باتری ب ، باتری فشار قوی رادیو
high-tension magneto
مگنت پر فشار
high-threshold logic
منطق آستانه - بالا [ اچ تی ال] منطقی که با منابع تغذیه بالاتر ( حدود15 ولت ) ، ایمنی نویز بیشتر ، و ولتاژهای آستانه ی بیشتر نسبت به سایر خانواده های منطقی ، مشخص می شود از افزودن افت ولتاژ یک دیود - زنر به افت ولتاژ عادی دیود در مدارهای منطقی ترانزیستور - دیود به دست می آید این فناوری در حال حاضر منسوخ شده است
insulation fault
خرابی نارسانا
internal fault
خطای داخلی
Line Fault
خطای خط
line to earth fault
عیب خط به زمین
line to line fault
عیب خط به زمین
open circuit fault
عیب مدار باز
paratial earth fault
اتصال زمین جزیی
short-circuit fault
خطای اتصال کوتاه
single line fault
خطای تکفاز
single line grounding fault
خطای تکی خطی نسبت به زمین
symmetrical fault
خطای متقارن
unsymmetrical fault
خطای نامتقارن

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن