معنی common fixed expenses

حسابداری

common fixed expenses

هزینه های ثابت عمومی هزینه های ثابت مشترک

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی common fixed expenses

accrued expenses

هزینه های تحقق یافته اما پرداخت نشده

accrued payroll expenses

هزینه های معوق حقوق و دستمزد

administrative expenses

هزینه های اداری

commercial expenses

هزینه های تجاری

committed fixed expenses

هزینه های ثابت تعهد شده

common body of knowledge (cbk)

مجموعه ای از دانش متعارف ، مجموعه ای از دانش متعارف (ت حسابداری)

common body of knowledge cbk

مجموعه ای از دانش متعارف

common cost

هزینه های عمومی هزینه مشترک

common cost,joint cost

هزینه مشترک

common customs tariff(cct)

تعرفه گمرکی مشترک

common customs tariff(cct),common customs tariff,cct

تعرفه گمرکی مشترک

common denominator

مقیاس مشترک

common factor

عامل مشترک

Common International Classification of Ecosystem Service

طبقه بندی مشترک بین المللی خدمت اکوسیستم

common law

عرف حقوقی

common sense

عقل سلیم درک عمومی

common size balance sheet

ترازنامه همگن شده ترازنامه هم مقیاس

common size statements

( صورتهای مالی هم مقیاس (همگن شده ، صورتهای هم مقیاس

common stock

سهم عادی ، سهام عادی

common stock equivalent

معادل سهام عادی

common stock equivalents (cses)

معادلهای سهام عادی ، معادلهای سهام عادی (ت حسابداری)

common stock equivalents cses

معادلهای سهام عادی

common stock valuation

تعیین ارزش سهام عادی

commonly controlled companies

شرکتهای تحت کنترل مدیریت واحد

commons tock

سهام عادی

costs,expenses

هزینه ها

direct expenses

هزینه های مستقیم

direct fixed expenses

هزینه های ثابت مستقیم

discretionary expenses

هزینه های اختیاری

discretionary fixed expenses

هزینه های ثابت تحت کنترل هزینه های ثابت اختیاری

expenses

هزینه، مخارج

financial expenses

هزینه های مالی

general and administrative expenses

هزینه های عمومی و اداری

general expenses

هزینه های عمومی

indirect expenses

هزینه های غیر مستقیم

job miscellaneous expenses

هزینه‌های متفرقه شغل ، هزینه‌های متفرقه شغل (ت حسابداری)

marketing expenses

هزینه های بازاریابی

misapplication office expenses

هزینه های متفرقه اداری

noncash expenses

هزینه های غیرنقدی

operating expenses

هزینه های عملیاتی

organization costs,preliminary expenses

هزینه های تاسیس

other expenses

سایر هزینه ها

overhead expenses

هزینه های بالاسری ، هزینه های سربار (بالاسری)

preliminary expenses

هزینه های تاسیس

prepaid expenses

پیش پرداخت هزینه ها

provision for accrued expenses

ذخیره هزینه های معوق

R&D expenses

مخارج تحقیق و توسعه

Rediscount expenses

مخارج تنزیل مجدد

selling expenses

هزینه های فروش

tax deductive expenses

هزینه های قابل قبول مالیاتی

warranty expenses

هزینه های تضمین کالا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حسابداری از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی common fixed expenses

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی common fixed expenses

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حسابداری بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما