معنی fit

روانشناسی
fit
بیهوشی ، غش ، تشنج ، هیجان ، در خور ، مناسب ، شایسته ، تندرست ، اندازه بودن درمورد جامه ، برازندگی ، زیبنده بودن بر ، مناسب بودن برای ، شایسته بودن ، متناسب کردن ، سوار یا جفت کردن ، صلاحیت دار کردن ، گنجاندن ، قسمتی از یک شعر یا سرود ، حمله (در صرع) ، برازنده برازاندن ، تطبیق کردن ، قسمتی از شعر یاسرود ، بند ، ( با (intoگنجاندن یا گنجیدن بودن بر ، ( مج )شایسته‌بودن ، (حق ) بیهوشی ، درخور ، اندازه بودن(جامه)برازندگی ، زیبندهدر خور ، مقتضی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی fit
fitness
برازندگی
fitting
جفت سازی ، سوار کنی ، لوازم ، برازاندن ، مناسب ، بجا ، بمورد ، بموقع ، پرو لباس جفت سازی
fitful
حمله ای ، غشی ، متغیر ، هوس پرست ، دمدمی ، حمله‌ای
fitchew
راسو ، ظربان ، پوست راسو یا گربه قطبی ، (ج ش ) راسو
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند ، کارگاه مونتاژ ، کارگاهی که در آنجا اجزای ماشین را سوار میکنند
fitter
کمک مکانیک ، فیتر
fitchet
گربه قطبی (پولعثات) ، (ج ش ) گربه قطبی (polecat)
fitment
لوازم ، وسایل نصب ، وسائل نصب
befit
برازیدن ، درخور بودن ، مناسب بودن
benefit
منفعت ، استفاده ، احسان ، اعانه ، نمایش برای جمع اوری اعانه ( ve & vt) :فایده رساندن ، احسان کردن ، مفید بودن ، فایده بردن ، مزیت ، :(vt & vi )فایده‌رساندن ، فایده بردن :(n )منفعت ، نمایش برای جمعآوری اعانه
comfit
نقل وشیرینی
deat benefit
وظیفه یا پولی که کارفرما بعیال و اولا د کارگر متوفی میدهد ، مقرری
discomfit
خنثی کردن ، ایجاد اشکال کردن ، دچار مانع کردن ، ناراحت کردن ، بطلا ن
educational fit
تناسب آموزشی
fringe benefit
مزایای شغلی
goodness of fit
میزان انطباق (در منحنیها)
gross profit
سود ناخالص
haffit
گونه ، پیشانی
loss of profit
افت سود
misfit
غیر متجانس با محیط ، ناجور ، نخاله
net profit
سود خالص
outfit
تجهیز ، ساز وبرگ ، همسفر ، گروه ، بنه سفر ، توشه ، لوازم فنی ، سازو برگ اماده کردن ، تجهیز کردن ، کردن ، تجهیز کردن تجهیز ، سازو برگ آماده
profit
سود ، نفع ، سود بردن ، منفعت - سود ، سود بردن سود ، فایده ، منفعت ، مزیت ، برتری ، منفعت بردن ، فایده رساندن ، عایدی داشتن
refit
تعمیر کردن ، دوباره اماده کار کردن ، دوباره آماده کار کردن
soffit
زیر طاق ، سقف ، قسمت پایین عمارت ، (soffite)زیر طاق ، قسمت پائین عمارت
unfit
ناشایسته ، ناباب ، نامناسب ، نامناسب کردن
year-end profit
سود پایان سال- حسابرسی آخر سال

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن