معنی hyper

روانشناسی
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالا ی و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده و مافوق و اضافه و بیش از حد و بحد افراط ، وفوق العاده ومافوق واضافه وبیش از حدوبحد افراط پیشوندی بمعنی رویوبالایوبرفراز وماوراءو خارج از حد عادی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی hyper
hypermedia
ابررسانه
hyperemia
احتقان ، پرخونی (در عضو) ، خون انباری ، ( طب ) احتقان ، پرخونی ( در عضو )
hyperactivity disorder
اختلال بیش فعالی
hyperinsulinism
ازدیاد انسولین درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد ، (طب) ازدیاد انسولین (insulin)درخون که موجبکم شدن قند خون میگردد
hypermnesia
ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته ، افزایش غیر عادی حافظه ، حدت حافظه ، (طب) ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته
hyperthyroid
ازدیاد فعالیت غذه درقی ، ( طب ) ازدیاد فعالیت غذه درقی
hyperglycemia
ازدیاد قند خون ، فزونی قند خون ، ( طب ) ازدیاد قند خون
hyperbolic
اغراق امیز ، اغراقی ، شبه هذلولی ، وابسته به هذلولی ، اغراق آمیز
hyperbolist
اغراق گو
hypertrophy
بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم ، ( طب ) بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
hyperactive
بیش فعال
hyper activity
بيش‌فعالي
hyperorexia
پراشتهایی
hyperkinesis
پرجنبی
hyperergasia
پرحرکتی
hyperphagia
پرخوری
hyperalgesia
پردردی
hyperalgia
پردردی
hyperfunction
پرکاری
hyperthyroidism
پرکاری تیروئید
hyperphrasia
پرگویی
hyperlogia
پرگویی
hyperplasia
پریاختگی
hyperactivity
پیش‌فعالی ، فزونکاری
hyperpyrexia
تب شدید ، درجه حرارت بالا تر از صد ، ( طب ) تب شدید ، درجه حرارت بالاتر از صد
hyperpnea
تنفس خیلی سریع یا عمیق (غیر طبیعی) ، پردمی ، ( طب ) تنفس خیلی سریع یا عمیق ( غیر طبیعی )
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
hyperion
تیتان ، پدرهلیوس ، ( افسانه یونان ) تیتان(titan)پدرهلیوس (helios)
hyperon
جرمی که حد فاصل بین پروتون ونوترون دو اتم است ، ( فیزیک ) جرمی که حد فاصل بین پروتون ونوترون دو اتم است
hyperacid
حاوی مقدار زیادی اسید (بیش از مقدار عادی)
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن ، ازدیاد حساسیت ، ) (hyperesthesia )طب ) حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperamnesia
حدت حافظه
hypersensitivity
حساسیت شدید
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن ، ازدیاد حساسیت ، فزونی حساسیت ، ) (hyperaesthesia )طب ) حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperirritability
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
hypersomnia
خواب زدگی
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
hypersensitive
دارای حساسیت فوق العاده ، خیلی حساس
hypercatalectic
دارای هجای زاءد (در شعر یا نثر) مخصوصا در اخر ، دارای هجای زائد ( در شعر یا نثر ) مخصوصا در آخر
hyperopia
دوربینی ، مرض دوربینی ، ( طب ) دوربینی
hyperostosis
رویش غیر طبیعی استخوان ، کلفت شدگی استخوان ، برامدگی استخوان ، ( طب ) رویش غیر طبیعی استخوان ، برآمدگی استخوان
hyperpragia
زیاده اندیشی
hyperacidity
زیادی اسید
hyperborean
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین ، بسیار سرد ، ( باحرف کوچک ) ساکن دورترین نقطه شمالی زمین
hyperosmia
شدت حس بویایی
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
hypermania
شیدایی حاد ، مانی حاد
hypersexuality
فزون خواهی جنسی
hyperactive (overactive)
فزونکار
hypertonicity
فزونی تونوس عضلانی
hypertension
فشار خون ، بیماری فشار خون ، افزایش فشار خون ، پرتنشی ، ( طب ) فشار خون
hyper-activity
فعالیت بیش از حد
hyperphysical
فوق طبیعت ، خارق العاده ، مافوق قوه بدنی ومادی
hyperbolize
گزافه گویی کردن ، اغراق گفتن ، بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن ، گزافه گوئی کردن ، بدرجه اغراق آمیزی بزرگ کردن
hypervigilance
گوش به زنگی ، گوش به زنگ بودن
hypersonic
ماوراء الصوت ، دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
hypergol
مایع قابل اشتعال
hyperbole
مبالغه ، اغراق ، غلو ، گزاف گویی ، صنعت اغراق ، ( بدیع ) مبالغه ، گزاف گوئی ، ( بدیع ) صنعت اغراق
hyperope
مبتلا به مرض دوربینی ، شخص دوربین ، ( طب ) مبتلا به مرض دوربینی
hypergeometric
مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی ، مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضائی
hypermetropia
مرض دوربینی ، دوربینی ، ( طب ) مرض دوربینی
hypervitaminosis
ناراحتی های حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن ، ( طب ) ناراحتی های حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصله ای که از انجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود ، نزدیک ترین فاصله ای که از آنجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
hyperventilation
نفس نفس زدن
hypercritic
نقادموشکاف ، انتقاد سخت وموشکافی
hypergnosia
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosis
نکته پردازی بیمارگون
hypercathexis
نیروگذاری زیاد
hyperbola
هذلولی ، قسع زاءد ، (هن ) هذلولی ، قسع زائد
hyperthymia
هیجان زدگی
Hyperkinetic Reaction of Childhood
واکنش هیپرکینتیک کودکی
hyperprosessis
وسواس دقت
hyperprosexia
وسواس دقت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن