معنی wind tunnel

روانشناسی
wind tunnel
معبر تونل مانندی که هوا با فشارهای مختلف از آن عبور میکند(برای ازمایش مقاومت قطعات مختلف هواپیما و موشک در مقابل باد) ، قطعات مختلف هواپیما و موشک در مقابل باد) معبر تونل مانندی که هوا با فشارهای مختلف از آن عبور میکند(برای آزمایش مقاومت
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی wind tunnel
tunnel
تونل ، نقب ، سوراخ کوه ، نقب زدن ، تونل ساختن ، نقب راه
wind
باد ، نفخ ، بادخورده کردن ، درمعرض بادگذاردن ، ازنفس انداختن ، نفس ، خسته کردن یاشدن ، ازنفس افتادن ، : پیچاندن ، پیچیدن ، پیچ دان ، کوک کردن(ساعت و غیره) ، انحناء ، انحنایافتن ، حلقه زدن ، چرخاندن ، چرخاندن شدن ، ازنفس‌افتادن ، :]waind[پیچاندن ، :]wind[باد ، بادخورده‌کردن ، ازنفس‌انداختن ، خسته‌کردن‌یاپیچیدن ، کوک کردن ، باد پیچیدن
wind broken
دچار پربادی ریوی شده ، خسته ، (در مورد اسب ) دچار پربادی ( آمفیزم) ریوی شده
wind gap
شکاف قله کوه ، شکاف قله‌کوه
wind instrument
الا ت موسیقی بادی (مثل شیپور) ، (مو ) آلات‌موسیقی بادی (مثل شیپور)
wind pollinated
گرده افشانی شده بوسیله باد ، (گ ش ) گرده افشانی شده بوسیله‌باد
wind rose
نمودار وضع هوا و میزان وزش بادها و جهت انها ، شقایق اگرمون ، نمودار وضع هواو میزان‌وزش بادها و جهتآنها ، (گ ش ) شقایق اگرمون
wind shake
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان ، (جنگلبانی)تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
wind sprint
مسابقه ازمایشی دو سرعت ، مسابقه آزمایشی دو سرعت
wind up
پایان یافتن ، منتج به نتیجه شدن ، پایان دادن ، منتج به‌نتیجه شدن
wind wing
پنجره کوچک تهویه اتومبیل ، پنجره کوچک تهویه‌اتومبیل
windage
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد ، مزاحمت هوا ، بادخور ، (نظ ) درجه‌تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
windbag
کیسه باد ، سخنران پرگو ، نطاق روده دراز ، کیسه‌باد ، نطاق روده‌دراز
windblown
دستخوش باد ، در حرکت بوسیله باد ، بادزده
windbound
باد مخالف ، متوقف در اثر باد ، گرفتار باد ، (د ن ) باد مخالف
windbreak
باد شکن ، درختستان یا بوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند ، درختستان یا بوته‌هائی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaker
باد شکن
windburn
بادزدگی
winder
پیچنده ، پیچ ، کوک کننده ، کلید کوک ، نخ پیچ ، کوک‌کننده
windfall
میوه باد انداخته ، ثروت باد اورده
windflaw
جریان باد
windflower
لا له نعمان ، شقایق نعمانی ، (گ ش ) لاله‌نعمان ، شقایق نعمانی (anemone)
windigo psychosis
روان پریشی ویندیگوروان پریشی آدمخواری
windiness
پر حرف بودن ، اطناب ، باد ، خود بینی ، غرور ، دارای باد
winding
پیچاپیچ ، پیچاندن ، چیزی که پیچ میخورد ، مارپیچی ، رود پیچ ، چیزی که‌پیچ میخورد ، رود پیچ سیم پیچ ، پیچ در پیچ ، پیچش سیم پیچ ، پیچش
winding sheet
کفن
windjammer
یکی از کارکنان کشتی ، کشتی بادبانی ، (د ن ) یکی از کارکنان‌کشتی
windlass
چرخ چاه ، ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود ، با چرخ کشیدن ، چرخ‌چاه ، ماشین هائی که برای کشیدن یا بالا آوردن آب بکار میرود
windlestraw
ساقه خشک علف ، آدم لا غر و نحیف ، موجود نحیف ، (اسکاتلند ) ساقه‌خشک علف ، آدم لاغر و نحیف
windmill
اسیاب بادی ، هر چیزی شبیه اسیاب بادی ، چرخیدن ، آسیاب بادی ، هر چیزی شبیه آسیاب بادی ، (آسیاب وار) چرخیدن
windmill illusion
خطای ادراکی حرکت چرخ
window
پنجره ، روزنه ، ویترین ، دریچه ، پنجره دار کردن
window box
قاب پنجره
window dress
پشت ویترین گذاشتن ، بنمایش گذاشتن
window seat
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window shade
پرده ، کرکره
window shop
به کالا های درون ویترین مغازه نگاه کردن (بدون خرید)
window shopper
کسی که فقط از پشت ویترین کالا های عرضه شده را تماشا میکند ، کسی که‌فقط از پشت ویترین‌کالاهای عرضه شده‌را تماشا میکند
windowpane
شیشه پنجره ، جام پنجره ، جام‌پنجره
windowsill
قسمت افقی لبه پنجره ، طاقچه پنجره ، قسمت‌افقی لبه پنجره
windpipe
نای ، قصبته الریه ، لوله هوا ، (م م ) لوله‌هوا
windproof
مقاوم در مقابل باد ، ضد باد
windrow
دسته ای علف که برای خشک کردن جمع شده است ، دسته دسته کردن ، دسته ای علف که برای خشک کردن‌جمع شده است ، (علوفه را) دسته دسته‌کردن
windscreen
پنجره اتومبیل ، شیشه جلو اتومبیل ، (انگلیس ) پنجره اتومبیل ، شیشه‌جلو اتومبیل
windshield
شیشه جلو اتومبیل ، (آمریکا) شیشه‌جلو اتومبیل
windsor chair
صندلی دارای پشتی منحنی
windsor knot
گره بزرگ کراوات ، گره‌بزرگ کراوات
windsor tie
کراوات گره بزرگ و بقچه ای
windstorm
توفان ، گردباد ، باد سریع
windswept
بر باد رفته ، بوسیله باد جارو شده ، بادزده
windup
عمل بستن ، پایان
windward
طرف باد ، روبباد ، بادخور ، بادگیر ، بادخیز
windway
مسیر باد ، معبر باد
windy
باد خیز ، پر باد ، باد خور ، طوفانی ، چرند ، درازگو

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن