معنی fissure

زمين شناسی
fissure
درز ، ترک ، شکاف ، درزو شکافهای کوچک موجود در سنگها را گویند ، شکستگی یا درز بزرگ در سنگها
(یخچال شناسی) یخکافت
(زمین شناسی): ترک؛ سطح شکستگی یا ترک در سنگ که در امتداد آن ، یک جدیاش آشکار وجود دارد این شکاف عموماً با مواد کانی دار پر می شود
مترادف: شکاف درزه ای درزه باز
، شکستگی یا درز بزرگ در سنگها - (یخچال شناسی) یخکافت - (زمین شناسی): ترک؛ سطح شکستگی یا ترک در سنگ که در امتداد آن ، یک جدیاش آشکار وجود دارد این شکاف عموماً با مواد کانی دار پر می شود - مترادف: شکاف درزه ای درزه باز -
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی fissure
fissured
ترک دار ، شکاف دار
fissure spring|artesian spring|artesian spring
چشمه شکافی چشمه ای که از یک ترک یا درزه بیرون می ریزد چندین چشمه از این نوع ممکن است در امتداد یک خط شکاف مشابه جریان یابند مقایسه شود با: چشمه گسله چشمه درزی ، چشمه آرتزین(artesian spring)
fissures
درزها
fissured clay
رس ترک دار ، رس ترک خورده
fissure vein
رگه شکافی
یک نوع کانسار با شکل رگه مانند با استلزام دیواره های مشخص به جای جانشینی وسیع سنگ میزبان ، رگه شکافی یک نوع کانسار با شکل رگه مانند با استلزام دیواره های مشخص به جای جانشینی وسیع سنگ میزبان
fissure system
سامانه شکافی
گروهی از شکافها با سن مشابه و شیب و امتداد کمابیش موازی ، سامانه شکافی گروهی از شکافها با سن مشابه و شیب و امتداد کمابیش موازی
fissured rock
سنگ شکافدار
fissure crack
شکاف
fissure polygon
شکاف چند وجهی
یک چند وجهی نامنتظم که بوسیله شیارها یا شکافهای متقاطع مشخصی می شود که تولید الگوی سطحی چند وجهی می کند به مقدار کمی محدب است و همچنین بوسیله نبود مرز سنگی واضح نیز مشخص می گردد این اصطلاح نامناسب و غیردقیق است چون بعضی از چند وجهی ها با شکاف ها دارای مرزهای سنگی می باشند (واش بورن 1956 ، ص825) این عارضه ، ویژه ی نواحی پست وسیع شمال غرب کاناداست نیز ببینید: چند ضلعی گلی چند ضلعی گوه یخی ، شکاف چند وجهی یک چند وجهی نامنتظم که بوسیله شیارها یا شکافهای متقاطع مشخصی می شود که تولید الگوی سطحی چند وجهی می کند به مقدار کمی محدب است و همچنین بوسیله نبود مرز سنگی واضح نیز مشخص می گردد این اصطلاح نامناسب و غیردقیق است چون بعضی از چند وجهی ها با شکاف ها دارای مرزهای سنگی می باشند (واش بورن 1956
fissure eruption
فوران شکافه ای
خروج لاوا یا پیروکلاست ها و گازهای همراه در امتداد شکستگی طویل ، فوران شکافه ای خروج لاوا یا پیروکلاست ها و گازهای همراه در امتداد شکستگی طویل
fissure vent
مجرای شکافی
حفره یا بازشدگی در سطح یک مجرای آتشفشانی که دارای شکل یک ترک یا شکاف است
مقایسه شود با: فوران شکافی ، مجرای شکافی حفره یا بازشدگی در سطح یک مجرای آتشفشانی که دارای شکل یک ترک یا شکاف است مقایسه شود با: فوران شکافی
fissure theory|fissure|fissure
نظریه شکافی یک نظریه قدیمی و ابتدایی که در حال حاضر تقریباً رد شده است که بر طبق آن نفت و گاز به طور گسترده ای درون شکافهای حاصل از کمانی شدن طبقات و تبدیل آنها به تاقدیس ها ، مهاجرت می کنند
fissure theory
نظریه شکافی
یک نظریه قدیمی و ابتدایی که در حال حاضر تقریباً رد شده است که بر طبق آن نفت و گاز به طور گسترده ای درون شکافهای حاصل از کمانی شدن طبقات و تبدیل آنها به تاقدیس ها ، مهاجرت می کنند
contraction fissure
شکاف انقباضی
شکافی که در نتیجه سرد شدن یا خشک شدن و انقباض ناشی از آنها در سنگ تشکیل می شود مقایسه شود با: ترک یا شکاف سرد شدن ، شکاف انقباضی شکافی که در نتیجه سرد شدن یا خشک شدن و انقباض ناشی از آنها در سنگ تشکیل می شود مقایسه شود با: ترک یا شکاف سرد شدن
desiccation fissure
ترک برداشتن در اثر خشکاندن
expansion fissure
شکافه انبساطی
در سنگ شناسی ، یکی از سامانه های درزه و شکاف که درون فلدسپات و سایر کانی های مجاور بلورهای اولیوینی که بوسیله سرپانتین جایگزین شده اند ، به طور نامنظم پراکنده می شوند دگرسانی اولیوین به سرپانتین شامل افزایش قابل توجه در حجم است و تنش هایی که بدین طریق تولید می‌شوند بوسیله شکاف خوردگی کانی های مجاور رها می شوند این پدیده در نوریت و گابرو رایج می باشد (تیرل 1950) ، شکافه انبساطی در سنگ شناسی
fault fissure
شکاف گسلی
شکافی که نتیجه گسلش می باشد این شکاف ممکن است با مواد معدنی و رگه پر شده یا نشده باشد ، شکاف گسلی شکافی که نتیجه گسلش می باشد این شکاف ممکن است با مواد معدنی و رگه پر شده یا نشده باشد
microfissure
ریزشکاف
ring fissure
شکاف حلقوی
یک ترک حاصل خشک شدگی تقریباً حلقوی که بر روی یک پلا یا به دور یک نقطه ، معمولاً یک phreatophyte تشکیل می شود ، شکاف حلقوی - یک ترک حاصل خشک شدگی تقریباً حلقوی که بر روی یک پلا یا به دور یک نقطه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن