معنی apparent water table

زمين شناسی
apparent water table
سطح ایستابی ظاهری ، سطح ایستابی معلق
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی apparent water table
apparent ablation
فرسایش ظاهری
تعامل تابستانی تجمع ظاهری ، فرسایش ظاهری تعامل تابستانی تجمع ظاهری
apparent cohesion
چسبندگی ظاهری
apparent crater
دهانه آتشفشانی ظاهری دهانه آتشفشانی ظاهری: فرورفتگی دهانه انفجاری یا انباشتگی همان طور که بعداز تغییر شکل به صورت اولیه دیده می شود و این تغییرشکل بوسیله فرآیندهای بعد از تشکیل ، مانند لغزش و رسوب مواد خارج شده درحین تشکیل دهانه بوجود می آید؛ دهانه ای که بر روی سطح قابل دیدن است و قطرها و ابعاد آن در مورد ارتفاع اولیه زمین قابل اندازه گیری باشد قطر ظاهری و عمق ظاهری بوسیله بالاترین نقاط بر روی حاشیه تاج و عمیق ترین بخش قابل دیدن گودال (فرورفتگی) اندازه گیری می شوند مقایسه شود با: true crater odontology دندان شناسی مطالعه و بررسی دندانها شامل ساختار ، تکامل و بیماریهای آنها
apparent density
چگالی ظاهری ، تکاتف‌ ظاهری‌ الف) چگالی سنگ که از اندازه گیری های چگالی (جاذبه) در یک گمانه محاسبه شده همچنین ببینید: چگالی ناهمسان ب) مترادف منسوخی برای چگالی کلی
apparent dip
شیب ظاهری (زمین شناسی ساختمانی)
زاویه ای که یک سطح ساختاری مثلا یک لایه بندی یا سطح گسل با افق می سازد ، که در هر حالت تصادفی اندازه گیری می شود برش افقی به جای عمود بر امتداد مقدار این شیب ظاهری از 0 تا مقدار شیب واقعی دامنه دارد و بستگی دارد به اینکه که آیا برش تصادفی نزدیک به جهت امتداد یا جهت شیب باشد مترادف: شیب اشتباه
شیب ظاهری (لرزه شناسی)
در لرزه شناسی ، زاویه ای که یک موج طهوری با سطح می سازد که مرتبط با شیب بازتابگر مربوط به آن می باشد شیب ظاهری زاویه ایست که تانژانت ان برابر نسبت مولفه های عمودی و افقی جابجایی تولیدشده بوسیله جبهه موج می باشد مقایسه شود: moveout؛ مترادف: زاویه ظهور ، شیب ظاهری (زمین شناسی ساختمانی) زاویه ای که یک سطح ساختاری مثلا یک لایه بندی یا سطح گسل با افق می سازد ، که در هر حالت تصادفی اندازه گیری می شود برش افقی به جای عمود بر امتداد مقدار این شیب ظاهری از 0 تا مقدار شیب واقعی دامنه دارد و بستگی دارد به اینکه که آیا برش تصادفی نزدیک به جهت امتداد یا جهت شیب باشد مترادف: شیب اشتباه شیب ظاهری (لرزه شناسی) در لرزه شناسی
apparent movement
حرکت ظاهری حرکت دیده شده در هر مقطع اتفاقی در طرف مقابل گسل این حالت در اثر عمل چندین متغیر بوجود می آید: حالت گسل ، لایه/ چینه مختل شده وبرشی که بر روی آن گسل دیده می شود و به همان مقدار به لغزش خالص یا حقیقی گسل بستگی دارد
apparent optic angle
زاویه نوری ظاهری
زاویه محوری که بعد از انکسار بر روی بلور در زیر کونوسکوپ دیده می شود این مقدار بیشتر از زاویه محور واقعی درون بلور می باشد ، زاویه نوری ظاهری زاویه محوری که بعد از انکسار بر روی بلور در زیر کونوسکوپ دیده می شود این مقدار بیشتر از زاویه محور واقعی درون بلور می باشد
apparent plunge
زاویه میل ظاهری
زاویه ای که بوسیله ترسیم عادی یک ساختار زمین شناسی در سطح (صفحه) یک مقطع عمودی در نظر گرفته می شود (Knutlon ، 1958) ، زاویه میل ظاهری زاویه ای که بوسیله ترسیم عادی یک ساختار زمین شناسی در سطح (صفحه) یک مقطع عمودی در نظر گرفته می شود (Knutlon
apparent resistivity
مقاومت ظاهری
مقاومت میدان همگن و ایزوتروپ که همان رابطه ولتاژ ـ جریانی را که اندازه گیری شده ، ارائه می دهد ، مقاومت ظاهری مقاومت میدان همگن و ایزوتروپ که همان رابطه ولتاژ ـ جریانی را که اندازه گیری شده
apparent specific gravity
چگالی ظاهری ، چگالی ویژه ظاهری ، چگالی ظاهری
وزن حجم معینی از مصالح سنگی (شامل فقط حجم قسمت جامد) به وزن آب مقطر هم حجم آن در همان درجه حرارت ، را چگالی ظاهری مصالح می گویند
apparent specific gravity|specific gravity|specific gravity
چگالی ظاهری - وزن حجم معینی از مصالح سنگی (شامل فقط حجم قسمت جامد) به وزن آب مقطر هم حجم آن در همان درجه حرارت ، را چگالی ظاهری مصالح می گویند
apparent thickness
ضخامت ظاهری
ضخامت (زمین شناسی) یک واحد چینه شناسی و یا هر توده ستونی یا سطحی دیگر ، که در زوایای قائده نسبت به سطح زمین اندازه گیری می شود ، ضخامت ظاهری ضخامت (زمین شناسی) یک واحد چینه شناسی و یا هر توده ستونی یا سطحی دیگر
apparent time
زمان ظاهری
زمان خورشیدی ، یا زمانی که بوسیله حرکت ظاهری خورشید نشان داده شده ، و به ثبت می رسد مثلا به وسیله یک شاخص آفتاب اندازه گیری می شود بنابراین ظهر ظاهری در هر نقطه از سطح کره زمین لحظه ای است که خورشید به بلندترین نقطه مسیر روزانه ظاهری خود می رسد ، زمان ظاهری زمان خورشیدی
apparent velocity
سرعت ظاهری
سرعتی که با آن فاز یک موج لرزه ای در امتداد سطح زمین حرکت می کند این عمل باعث افزایش سرعت واقعی می شود ، سرعت ظاهری سرعتی که با آن فاز یک موج لرزه ای در امتداد سطح زمین حرکت می کند این عمل باعث افزایش سرعت واقعی می شود
basal watertable
سطح ایستابی قاعده ای
سطح ایستابی توده آب زیرزمینی قاعده‌ای ، سطح ایستابی قاعده ای سطح ایستابی توده آب زیرزمینی قاعده‌ای
catastable
مقاوم و پایدار با میل به غرق شدن
صفت؛ مقایسه شود با: anastable ، مقاوم و پایدار با میل به غرق شدن صفت؛ مقایسه شود با: anastable
color table
جدول جستجو که با کد رنگ ارتباط دهنده کد رنگی به ظاهر رایانهای آن به گونهای است
current table
جدول جریان ، جدولی که می توان از آن برای پیش بینی زمان وسرعت جریان های جزر ومدی استفاده کرد ، جدول جریان
جدولی که می توان از آن برای پیش بینی زمان وسرعت جریان های جزر ومدی استفاده کرد ، جدول جریان جدولی که می توان از آن برای پیش بینی زمان وسرعت جریان های جزر ومدی استفاده کرد
extractable
قابل عصاره گیری
frost table
جدول یخبندان ، میز یخبندانی
سطح نامنظمی که نشان دهنده میزان ذوب یخ در زمینهای منجمد فصلی یا دائم است؛ حد فوقانی زمینی منجمد
مقایسه شود با: frost line؛ permafrost table ، میز یخبندانی سطح نامنظمی که نشان دهنده میزان ذوب یخ در زمینهای منجمد فصلی یا دائم است؛ حد فوقانی زمینی منجمد مقایسه شود با: frost line؛ permafrost table
glacie table
تخته سنگ یخچالی
ground water cascade|interrupted water table|interrupted water table
آبشار آب زیرزمینی جریان قائم یا نزدیک به قائم آب زیر زمینی در یک سد آب زیرزمینی ، مقایسه شود با: interrupted water table
groundwater table
سفره آب زیرزمینی
look-up table
جدولی شامل کلید یا اطلاعات اضافی درباره کلید
main water-table
سطح ایستابی اصلی
natural water table
سطح ایستابی طبیعی
perched water table
سطح فرا ایستابی ، سطح ایستابی معلق
یک منطقه اشباع محلی در بالای سطح اصلی آب زیرزمینی که بوسیله یک لایه ناتراوا ایجاد شده است
، سطح ایستابی معلق - یک منطقه اشباع محلی در بالای سطح اصلی آب زیرزمینی که بوسیله یک لایه ناتراوا ایجاد شده است -
permafrost table
سطح یخبندان دائم ، سطح یخبندان دائم
حد فوقانی لایه همیشه منجمد خاک که در حقیقت سطحی نامنظم است که فرم آن به فاکتورهای کوچک مقیاس و موضعی بستگی دارد
مقایسه شود با: frost line ، frost table
مترادف: Pergelisol table ، سطح یخبندان دائم حد فوقانی لایه همیشه منجمد خاک که در حقیقت سطحی نامنظم است که فرم آن به فاکتورهای کوچک مقیاس و موضعی بستگی دارد مقایسه شود با: frost line ، frost table مترادف: Pergelisol table
phreatic surface|water table|water table
سطح ایستایی ، سفره آب زیرزمینی ، سطح آب اشباع ، سطح آب فراتیک ، سطح ایستابی (water table) -
planatable map|planatable|planatable
نقشه تخته سه پایه ای - نقشه تهیه‌شده توسط روش‌های پیمایشی متحرک و شامل نقشه‌های تهیه‌شده به کمک ترسیم کامل ناحیه روی یک نقشه اصلی و هم‌ترازکردن ناحیه روی نقشه اصلی صفحه ای می‌باشد
plane table
سه پایه
precipitable
قابل بارش
predictable
قابل پیشگویی
profile of water table
نیمرخ ایستابی
rating table
جدول سنجه
rotary table
صفحه دوّار ، میز دوّار ، میز چرخان
در حفاری دورانی ، یک سکوی مدور بر روی سطح دکل حفاری که با توان کار می کند و لوله چهارپر ، لوله حفاری و سرمته را می چرخاند این سکو برخی اوقات به عنوان مرجع عمق صفر برای اندازه گیری های ته سوراخ استفاده می شود
مقایسه شود با: بوشن لوله کارگر ، میز چرخان - در حفاری دورانی ، لوله حفاری و سرمته را می چرخاند این سکو برخی اوقات به عنوان مرجع عمق صفر برای اندازه گیری های ته سوراخ استفاده می شود - مقایسه شود با: بوشن لوله کارگر
shaking table
میز لرزان
از این وسیله برای آرایش مواد نسبتاً دانه ریز و گاهی آرایش نهایی موادی که توسط سایر روشهای ثقلی پرعیار شده اند ، استفاده می شود ، میز لرزان - از این وسیله برای آرایش مواد نسبتاً دانه ریز و گاهی آرایش نهایی موادی که توسط سایر روشهای ثقلی پرعیار شده اند
stable
پایدار
triangular contingency table
جدول پیشایندی مثلثی
turntable
صفحه چرخان ، صفحه گردان حلقه چرخان
unstable
ناپاپدار
water table
سطحی که آب در یک سفره زیرزمینی بالا میرود ، سفره آب زیر زمینی-سطح ایستایی آب ، سطح ایستابی
سطحی است که در آن فشار سیال برابر فشار آتمسفر است ، سطح ایستابی - سطحی است که در آن فشار سیال برابر فشار آتمسفر است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن