معنی attached scar

زمين شناسی
attached scar
شکاف متصل
الف) حفره قائده ای گسترش یافته یک کونودونت و یا حفره ای که بزرگتر از یک گودال کوچک است
ب) بخشی از سمت دور از حفره دهانی یک موجود کونودونت ، که ورقه پایه نسبت به آن متصل شده باشد ، شکاف متصل الف) حفره قائده ای گسترش یافته یک کونودونت و یا حفره ای که بزرگتر از یک گودال کوچک است ب) بخشی از سمت دور از حفره دهانی یک موجود کونودونت
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی attached scar
attached operculum
سرپوش متصل
بخشی از کیست دینوفلانژلاتا که بوسیله خط درزه های archeopyle احاطه شده و به همین خاطر در جایی که خط درز پیشرفت نکرده است ، به بخش اصلی متصل باقی می ماند
مقایسه شود با: free operculum
مترادف: attached opercular piece
attached operculum|attached opercular piece|attached opercular piece
سرپوش متصل بخشی از کیست دینوفلانژلاتا که بوسیله خط درزه های archeopyle احاطه شده و به همین خاطر در جایی که خط درز پیشرفت نکرده است ، به بخش اصلی متصل باقی می ماند مقایسه شود با: free operculum مترادف: attached opercular piece
bud scar
اثر جوانه
زخم یا اثری که بر اثر افتادن یک جوانه ، روی شاخه باقی می ماند (فوبروتیپو 1954) ، اثر جوانه زخم یا اثری که بر اثر افتادن یک جوانه
frontal scar
شکاف جلویی
شکاف موجود در قسمت درونی پوسته استراکد که در جلو و عقب شکافهای ماهیچه جمع کننده قرار دارد ، شکاف جلویی شکاف موجود در قسمت درونی پوسته استراکد که در جلو و عقب شکافهای ماهیچه جمع کننده قرار دارد
frost scar
زخم یخبندان
دایره ای ناجور یا فرمی نامنظم که نشان دهنده قطعه ای کوچک از خاک عریان و فاقد پوشش گیاهی است که محصول تورم انجمادی موضعی شدیدی بوده که باعث تخریب و از بین رفتن پوشش گیاهی قطعه مورد نظر شده است
نیز ببینید: mud circle
مترادف: mud spot ؛ spot medallion
leaf scar
نشان برگ علامتی که پس از افتادن برگ روی شاخه باقی می ماند
meander scar
اثر میاندر
شکلی که بر اثر پر شدن دریاچه هلالی شکل توسط رسوبات در دشت سیلابی ایجاد می شود ، اثر میاندر شکلی که بر اثر پر شدن دریاچه هلالی شکل توسط رسوبات در دشت سیلابی ایجاد می شود
root scar
زون ریشه
رجوع شود به root zone (منطقه ریشه)
scar
شیار
از دیدگاه دیرین شناسی ، رجوع شود به Muscle scar و cicatrix ، شیار - از دیدگاه دیرین شناسی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن