معنی carrying capacity

زمين شناسی
carrying capacity
ظرفیت حمل ، ظرفیت کانال ، ظرفیت برد
تولید طبیعی یک دریاچه ، آنطور که بر جعیت ماهی ها و سایر حیات آبی که دریاچه از آن حمایت می کند ، اثر می گذارد
ظرفیت کانال : حداکثر جریان که یک کانال معین می‌تواند بدون سرریز کردن از کناره هایش انتقال دهد نیز ببینید: bankfull stage
ظرفیت برد : چگالی دائمی از یک جزء معین که جایگاه خاصی را می تواند پشتیبانی (تقویت) نماید ، ظرفیت برد تولید طبیعی یک دریاچه ، اثر می گذارد ظرفیت کانال : حداکثر جریان که یک کانال معین می‌تواند بدون سرریز کردن از کناره هایش انتقال دهد نیز ببینید: bankfull stage ظرفیت برد : چگالی دائمی از یک جزء معین که جایگاه خاصی را می تواند پشتیبانی (تقویت) نماید
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی carrying capacity
absorption capacity
ظرفیت جذب ، ظرفیت مبادله
active capacity
گنجایش موثر ، گنجایش مفید
actual capacity
ظرفیت عملی
بیش ترین توان یا ظرفیت قابل تولید مولد برق در محل با در نظر گرفتن محدودیت های احتمالی طراحی و معایب جزیی واحد و شرایط محیطی
actual capacity|practical capacity|practical capacity
ظرفیت عملی بیش ترین توان یا ظرفیت قابل تولید مولد برق در محل با در نظر گرفتن محدودیت های احتمالی طراحی و معایب جزیی واحد و شرایط محیطی
agrologic capacity
گنجایش کشاورزی
air capacity
ظرفیت هوای خاک
anion exchange capacity
گنجایش تبادل آنیونی
available water capacity
گنجایش آب قابل استفاده
back up capacity
ظرفیت کمکی
bearing capacity
ظرفیت باربری ، قدرت تحمل ، تاب فشاری
حداکثر بار بر واحد سطح که زمین می تواند به راحتی و در امنیت ، بدون ایجاد برش ، تحمل کند
همچنین ببینید: ultimate bearing capacity/ نسبت باربری کالیفرنیا California bearing ratio ، تاب فشاری حداکثر بار بر واحد سطح که زمین می تواند به راحتی و در امنیت ، تحمل کند همچنین ببینید: ultimate bearing capacity/ نسبت باربری کالیفرنیا California bearing ratio
buffering capacity
ظرفیت بافری ، ظرفیت تامپونی
capacity
ظرفیت
توانایی یک جریان آب یا باد برای حمل و نقل سنگریزه (آوار) را گویند که با مقدار اندازه گیری شده در یک نقطه خاص بر واحد زمان نشان داده می شود؛ ظرفیت ممکن است مطابق با اندازه دانه های آواری تغییر کند مقایسه شود با: Competence / نیز ببینید: Efficiency (بازده/ راندمان)
آب زیرزمینی): الف) توانایی یک خاک در نگهداری آب ب) باریک پمپ ، چاه یا ذخیره
رسوب شناسی)مقدار کل رسوبی که یک رودخانه قادر به حمل آن است ، ظرفیت توانایی یک جریان آب یا باد برای حمل و نقل سنگریزه (آوار) را گویند که با مقدار اندازه گیری شده در یک نقطه خاص بر واحد زمان نشان داده می شود؛ ظرفیت ممکن است مطابق با اندازه دانه های آواری تغییر کند مقایسه شود با: Competence / نیز ببینید: Efficiency (بازده/ راندمان) آب زیرزمینی): الف) توانایی یک خاک در نگهداری آب ب) باریک پمپ ، چاه یا ذخیره رسوب شناسی)مقدار کل رسوبی که یک رودخانه قادر به حمل آن است
cation exchange capacity
گنجایش تبادل کاتیونی
channel capacity
ظرفیت آبراهه
damping capacity
ظرفیت میرایی
توانایی یک ماده در پراکندن کرنش در درون خود ، ظرفیت میرایی توانایی یک ماده در پراکندن کرنش در درون خود
dead storage capacity
گنجایش مرده مخزن
dead weight capacity
ظرفیت حمل در آب شور - ظرفیت بارگیری
differential water capacity
ظرفیت آبی تفاضلی
effective cation exchange capacity
گنجایش تبادل کاتیونی موثر
exchange capacity
گنجایش تبادل ، ظرفیت تبادل
مقدار کمیِ بار سطحی یک ماده که به معادل های یونهای قابل تبادل بر واحد وزن جامد گزارش می شود نیز ببینید: تبادل یونی ، ظرفیت تبادل مقدار کمیِ بار سطحی یک ماده که به معادل های یونهای قابل تبادل بر واحد وزن جامد گزارش می شود نیز ببینید: تبادل یونی
exchange total capacity
ظرفیت کلی مبادله
field capacity
ظرفیت مزرعه ، ظرفیت آبداری زمین ، ظرفیت نگهداری ، گنجایش

مقدار آب نگهداری شده در خاک یا سنگ به رغم کشش نیروی گرانی را گویند این مقدار برخی اوقات به زمان زهکشی خاصی محدود می شود و بدین طریق آن را از نگهداشت مخصوص متمایز می کند که بوسیله زمان محدود نشده است
مترادف: ظرفیت نگهداری رطوبت ظرفیت رطوبت عادی
، گنجایش - - مقدار آب نگهداری شده در خاک یا سنگ به رغم کشش نیروی گرانی را گویند این مقدار برخی اوقات به زمان زهکشی خاصی محدود می شود و بدین طریق آن را از نگهداشت مخصوص متمایز می کند که بوسیله زمان محدود نشده است - مترادف: ظرفیت نگهداری رطوبت ظرفیت رطوبت عادی -
field moistore capacity
گنجایش رطوبت صحرایی
ظرفیت نگهداری صحرایی ، گنجایش رطوبت صحرایی ظرفیت نگهداری صحرایی
field water capacity
ظرفیت مزرعه
field. capacity
گنجایش زراعتی
gross reservoir capacity
گنجایش کل مخزن
heat capacity
گنجایش گرمایی
hygroscopic capacity
ظرفیت هیگروسکوپی ، ظرفیت نم گیری
infiltration capacity
ظرفیت پالایش ، گنجایش تراوش ، ظرفیت تراوش ، گنجایش نفوذپذیری ، ظرفیت نفوذ ، حداکثر سرعتی که خاک می تواند رطوبت را جذب نماید
installed capacity
گنجایش نصب شده ، گنجایش نصب ناخالص
installed capacity|gross installed capacity|gross installed capacity
گنجایش نصب شده ، گنجایش نصب ناخالص
lifting capacity
تیر بالابری
load carrying capacity
ظرفیت حمل بار
make-up capacity
ظرفیت جبران ، ظرفیت کمکی
maximum capacity
ظرفیت حداکثر
productive capacity
گنجایش باروری
specific water capacity
ظرفیت آبی ویژه
surcharge storage capacity
ظرفیت ذخیره سربار
ultimate bearing capacity
توان باربری نهایی ، حداکثر فشار متحمل پی ، ظرفیت تحمل نهایی

بار میانگین بر واحد سطح که برای ایجاد گسیختگی برشی توسط گسستگی یک توده خاک ثانوی مورد نیاز می باشد
نیز ببینید: ظرفیت تحمل
، ظرفیت تحمل نهایی - - بار میانگین بر واحد سطح که برای ایجاد گسیختگی برشی توسط گسستگی یک توده خاک ثانوی مورد نیاز می باشد - نیز ببینید: ظرفیت تحمل -
useful water capacity
گنجایش آب مفید ، آب انباشت کار آمد
water capacity
ظرفیت آب موجود در خاک ، گنجایش آبی
حداکثر مقدار آب (رطوبت) که یک خاک یا سنگ قادر به حفظ آن است ، گنجایش آبی - حداکثر مقدار آب (رطوبت) که یک خاک یا سنگ قادر به حفظ آن است
water-holding capacity
ظرفیت نگهداری آب
کمترین مقداری که تا آن اندازه آب محتوی یک خاک بوسیله زهکشی گرانشی کاهش می یابد ، ظرفیت نگهداری آب - کمترین مقداری که تا آن اندازه آب محتوی یک خاک بوسیله زهکشی گرانشی کاهش می یابد
wheel discharge capacity
بیشینه دبی جریان چرخ (توربین)
بیشینه جریانی که توسط یک توربین منفرد با دریچه های راهنمای کاملاً باز تخلیه می شود بدین ترتیب این مقدار بیشینه جریان به دبی جریان کلی نیروگاه و تعداد واحدهای آن (تعداد توربینهای)مشابه بستگی دارد ، بیشینه دبی جریان چرخ (توربین) - بیشینه جریانی که توسط یک توربین منفرد با دریچه های راهنمای کاملاً باز تخلیه می شود بدین ترتیب این مقدار بیشینه جریان به دبی جریان کلی نیروگاه و تعداد واحدهای آن (تعداد توربینهای)مشابه بستگی دارد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن