معنی chain surveying

زمين شناسی
chain surveying
نقشه برداری با زنجیر
نقشه برداری با زنجیر به نوعی نقشه برداری اتلاق می شود که فقط با اندازه گیری خطی عناصر و عوارض روی زمین پلان مربوطه را تهیه می کنند این نوع نقشه برداری برای مناطق کوچک که دارای عوارض نسبتاً کمی هستند (از قبیل تهیه پلان از پارکها ، مناطق داخل محوطه کارخانه ها و غیره) بسیار مناسب است ، نقشه برداری با زنجیر نقشه برداری با زنجیر به نوعی نقشه برداری اتلاق می شود که فقط با اندازه گیری خطی عناصر و عوارض روی زمین پلان مربوطه را تهیه می کنند این نوع نقشه برداری برای مناطق کوچک که دارای عوارض نسبتاً کمی هستند (از قبیل تهیه پلان از پارکها
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی chain surveying
aerial surveying
نقشه برداری هوایی
chain
رشته کوه ، زنجیرهای کوهستانی ، نهشته کانسنگ ، زنجیره وار ، زنجیر ، سلسله ، رشته

صفت: در نهشته های کانی ، مثلاً کرومیت ، به بافت بلور یا ساختاری گویند ، که در آن دسته ای از بلورهای متصل بهم نشان دهنده یک الگوی زنجیر مانند یا متصل می باشند

(زمین ریخت شناسی): یک اصطلاح کلی برای هر دسته یا توالی از عارضه های طبیعی مرتبط ، که کمابیش بطور طولی آرایش یافته اند مانند رشته یا زنجیره ای از دریاچه ها ، جزایر ، کوه های دریایی یا آتشفشانها خصوصاً یک رشته کوه یا سایر گروه گسترده شده از سیماهای کمابیش موازی با برجستگی بالا/ زیاد
، رشته - - صفت: در نهشته های کانی ، که در آن دسته ای از بلورهای متصل بهم نشان دهنده یک الگوی زنجیر مانند یا متصل می باشند - - (زمین ریخت شناسی): یک اصطلاح کلی برای هر دسته یا توالی از عارضه های طبیعی مرتبط ، کوه های دریایی یا آتشفشانها خصوصاً یک رشته کوه یا سایر گروه گسترده شده از سیماهای کمابیش موازی با برجستگی بالا/ زیاد -
chain block
قرقره و زنجیر ، جرثقیل دستی ، طیفور
chain code
روشی برای فشرده کردن مختصات
کدهای زنجیری برای نمایش خطوط شبکهای مستطیلی به کار میروند هر پاره خط در کد زنجیری توسط طولش (در واحدهای شبکه)
chain code|chain codes|chain codes
روشی برای فشرده کردن مختصات کدهای زنجیری برای نمایش خطوط شبکهای مستطیلی به کار میروند هر پاره خط در کد زنجیری توسط طولش (در واحدهای شبکه)
chain conveyor
نقاله زنجیری ، حاملی که مواد در طول تشتهای جامد بوسیله میله های متقاطع که به زنجیرهای قوی می رسند ، حرکت داده می شوند
chain coral
مرجان زنجیری
هر مرجانی (خصوصاً متعلق به تیره هالیسیتیده) که در دید دو بعدی بوسیله کورالیتهای استوانه ای ، بیضوی و شبه چند وجهی تشخیص داده می شود که از دو یا سه طرف بهم متصل شده اند یا یک شبکه منشعب زنجیر مانند را تشکیل می دهند
chain coral|coral|coral
مرجان زنجیری هر مرجانی (خصوصاً متعلق به تیره هالیسیتیده) که در دید دو بعدی بوسیله کورالیتهای استوانه ای ، بیضوی و شبه چند وجهی تشخیص داده می شود که از دو یا سه طرف بهم متصل شده اند یا یک شبکه منشعب زنجیر مانند را تشکیل می دهند
chain gage
سنجشگر زنجیری
نوعی اندازه گیر یا پیمانه ، که در تعیین ارتفاع یا بالاآمدگی سطح آب استفاده می شود و از یک زنجیر نشانه دار شده یا برچسب دار شده ، یک متر یا سایر اشکال خطی ، ساخته شده است این دستگاه در شرایطی استفاده می شود که سطح آب دور از دسترس می باشد
مقایسه شود با: staff gage ، سنجشگر زنجیری نوعی اندازه گیر یا پیمانه ، ساخته شده است این دستگاه در شرایطی استفاده می شود که سطح آب دور از دسترس می باشد مقایسه شود با: staff gage
chain hoist
جرثقیل دستی ، قرقره و زنجیر ، طیفور
chain incline
وسیله ای که به جای ریل بر روی طناب زنجیری یا سیمی حرکت می کند
chain pillar
ستونی از زغال که برای محافظت مسیر عبور باطله یا ورودی و به موازات مسیر هوا تعبیه می شود
chain silicate
سیلیکات زنجیری ، اینوسیلیکات
chain sprocket
چرخ زنجیر
chainasse
اراضی رس داری که با ماسه های کوارتزدار مخلوط است
chainiman
کمک نقشه برار
دستیار مساح که فواصل را اندازه گیری می کند ، نقاط را علامت می گذارد و وظایف مرتبط را انجام می دهد بخصوص: کسی که انتهای متر را در زنجیربندی علامت گذاری می نماید یا کسی که فواصل را با متر اندازه می گیرد نیز ببینید: rodman؛ مترادف: tapeman ، کمک نقشه برار دستیار مساح که فواصل را اندازه گیری می کند
chaining
زنجیربندی
اصطلاحی که اولین بار برای اندازه گیری فواصل بر روی زمین به وسیله زنجیر مساحی استفاده می شد ولی بعدها برای اندازه گیری یک زنجیر یا متر مساحی کاربرد پیدا کرد این اصطلاح قبلاً مترادف متر کردن (taping) بود ، ولی این اصطلاح ، در حال حاضر (به دلایل تاریخی و قانونی) برای مساحی های سیستم سرزمین های عمومی ایالات متحده آمریکا ، و متر کردن برای سایر مساحی ها ، ارجح می باشد ، زنجیربندی اصطلاحی که اولین بار برای اندازه گیری فواصل بر روی زمین به وسیله زنجیر مساحی استفاده می شد ولی بعدها برای اندازه گیری یک زنجیر یا متر مساحی کاربرد پیدا کرد این اصطلاح قبلاً مترادف متر کردن (taping) بود
chaintre
قسمت انتهائی مزرعه شخم شده ای را گویند
federation international of surveying
فدراسیون بین المللی نقشه برداری (fis)
geodetic surveying
مساحی یا نقشه برداری ژیودزی
روشی است برای تهیه نقشه های دقیق از یک منطقه بسیار وسیع نظیر یک کشور یا یک استان به کار می رود در این نوع نقشه برداری زمین مسطح فرض نشده بلکه انحناء آن در نظر گرفته می شود به همین جهت محاسبات روی سطح بیضوی شکلی که به جای شکل زمین انتخاب می گردد انجام می گیرد ، مساحی یا نقشه برداری ژیودزی روشی است برای تهیه نقشه های دقیق از یک منطقه بسیار وسیع نظیر یک کشور یا یک استان به کار می رود در این نوع نقشه برداری زمین مسطح فرض نشده بلکه انحناء آن در نظر گرفته می شود به همین جهت محاسبات روی سطح بیضوی شکلی که به جای شکل زمین انتخاب می گردد انجام می گیرد
mapping|surveying|surveying
نقشه برداری اندازه گیری و ثبت مسافت و زوایا برای تهیه نقشه دقیق پوسته زمین
marine surveying
نقشه برداری از کف دریا
military surveying
نقشه برداری نظامی
plan surveying
نقشه برداری مستوی
plane surveying
نقشه برداری مستوی
surveying
نقشه برداری ، پیمایش ، مساحی ، بررسی کردن
الف) هنر و فن انجام پیمایش یا نقشه برداری؛ خصوصا علمی کاربردی که هنر و فن اندازه گیری را آنگونه که برای تعیین مساحت هر بخشی از کره زمین ، طول و جهت خطوط مرزی و پربندی سطح و ترسیم دقیق آن بر روی صفحه ، آموزش می دهد
ب) عمل انجام مساحی یا نقشه برداری شغل کسی که نقشه برداری یا مساحی می کند ، بررسی کردن - الف) هنر و فن انجام پیمایش یا نقشه برداری؛ خصوصا علمی کاربردی که هنر و فن اندازه گیری را آنگونه که برای تعیین مساحت هر بخشی از کره زمین ، آموزش می دهد - ب) عمل انجام مساحی یا نقشه برداری شغل کسی که نقشه برداری یا مساحی می کند
topographical surveying
نقشه برداری ارتفاعی
underground surveying
نقشه برداری زیرزمینی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن