معنی counter

زمين شناسی
counter
شمارشگر ، شمارنده
در سنگ شناسی ساختمانی ، دستگاهی که برای شمارش چگالی در واحد سطح توزیع قطبها در یک تصویر هم مساحت استفاده می شود این دستگاه از یک قطعه پلاستیک یا ماده مشابه به همراه یک سوراخ مدور که مساحت آن معمولاً 0%-1 مساحت دیاگرام (نمودار) است ، تشکیل شده است
مقایسه شود با: شمارشگر محیطی ، شمارنده در سنگ شناسی ساختمانی ، تشکیل شده است مقایسه شود با: شمارشگر محیطی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی counter
counterforted
پشت بند دار
counterfort drain
پشتبند زهکش
counter regulation
تنظیم متقابل
counterflow lane
خط عبوری ، مخالف جریان
counterfort
دیوار پشت گیر- دیوار تقویتی ، پشت بند
counterfort dam
دیوار حائل پشتبند دار
counter lateral septum|kl|kl
دیواره جانبی وارون یکی از دو پروتوسپتای یک کورالیت چروکیده که در هر دو طرف به سپتوم وارون می پیوندد نماد: KL
counter lateral septum
دیواره جانبی وارون
یکی از دو پروتوسپتای یک کورالیت چروکیده که در هر دو طرف به سپتوم وارون می پیوندد
نماد: KL
counterscarp
دیواره خارجی
شیب بیرونی؛ در یک زمین لغزشی که توسط سطوح برشی غیر مدور پوشیده می شود پرتگاهی که موازی با پرتگاه تاج است و بر روی طرف پایین شیب دیده می شود ، دیواره خارجی شیب بیرونی؛ در یک زمین لغزشی که توسط سطوح برشی غیر مدور پوشیده می شود پرتگاهی که موازی با پرتگاه تاج است و بر روی طرف پایین شیب دیده می شود
countervein
رگه متقاطع
رگه صلیبی (چلیپایی) ، رگه متقاطع رگه صلیبی (چلیپایی)
counterlode
رگه متقاطع یا صلیبی
counterpart
رونوشت
قرین ، هم کار ، قالب (رسوب شناسی) ، رونوشت قرین
counterradiation
شار فروسو
تابش رو به پائین امواج بلند مادون قرمز دوباره گسیل شده بوسیله اتمسفر بعد از جذب پیشین از سطح کره زمین مترادف: تابش وارونه یا قهقرایی ، شار فروسو تابش رو به پائین امواج بلند مادون قرمز دوباره گسیل شده بوسیله اتمسفر بعد از جذب پیشین از سطح کره زمین مترادف: تابش وارونه یا قهقرایی
counter fossula
فوسولای وارون
یک فوسولا که در جهت عکس دیواره در یک مرجان چروکیده قرار دارد ، فوسولای وارون یک فوسولا که در جهت عکس دیواره در یک مرجان چروکیده قرار دارد
counterclockwise inclination|counterclockwise|counterclockwise|inclination
میل یا شیب پادساعتگرد میل به چپ یک خط درز هتروکولیت وقتی که به دنبال محیط قرار می گیرد متضاد: میل ساعتگرد
counterclockwise inclination
میل یا شیب پادساعتگرد
میل به چپ یک خط درز هتروکولیت وقتی که به دنبال محیط قرار می گیرد
متضاد: میل ساعتگرد
counter regulation projects
نمودارهایی که از طریق محاسبه و تجربه ترسیم میگردند
counter weight
وزنه تعادل
counterweight
وزنه تعادل ، وزنه متعادل کننده
chayes point counter
نقطه شمار چایس
دستگاهی که برای تحلیل سنگ شناسی نمایی استفاده می شود الگویی از تیرکها یا موانع با فواصل منظم (که در امتداد آنها نقاط با فواصل منظم قرار دارند) که بر روی یک مقطع نازک قرار داده شده است؛ در هر نقطه ، کانی شناسایی شده و بعد از نظر مکانیکی جدول بندی می شود
chayes point counter|chayes|chayes|point counter
نقطه شمار چایس دستگاهی که برای تحلیل سنگ شناسی نمایی استفاده می شود الگویی از تیرکها یا موانع با فواصل منظم (که در امتداد آنها نقاط با فواصل منظم قرار دارند) که بر روی یک مقطع نازک قرار داده شده است؛ در هر نقطه ، کانی شناسایی شده و بعد از نظر مکانیکی جدول بندی می شود
geiger counter
شمارشگر گایگر
دستگاهی است که برای نمایان ساختن و اندازه گیری تابشهای یونی استفاده می شود شامل یک تیوب گاز با فشار پایین و یه استوانه توخالی به عنوان کاتد و در مرکز یک سیم ظریف به عنوان آند است
اختلاف پتانسیل بین الکترودها حدود 1000 ولت است
peripheral counter
شمارنده حاشیه ای
وسیله ای که در سنگ شناسی ساختمانی برای تعیین خطوط تراز چگالی در نواحی حاشیه ای یک دیاگرام بافتی ، مورد استفاده قرار می گیرد این وسیله از نواری پلاستیکی (یا دیگر جنسهای مشابه) تشکیل شده که در هر دو طرف دارای یک سوراخ کروی است که مساحت هر یک از آنها معادل با %0/1 کل مساحت دیاگرام می‌باشد
مقایسه شود با: counter ، شمارنده حاشیه ای وسیله ای که در سنگ شناسی ساختمانی برای تعیین خطوط تراز چگالی در نواحی حاشیه ای یک دیاگرام بافتی ، مورد استفاده قرار می گیرد این وسیله از نواری پلاستیکی (یا دیگر جنسهای مشابه) تشکیل شده که در هر دو طرف دارای یک سوراخ کروی است که مساحت هر یک از آنها معادل با %0/1 کل مساحت دیاگرام می‌باشد مقایسه شود با: counter
proportional counter
شمارنده متناسب
آشکار گر تشعشع مرکب از یک لوله پر از گاز که در آن دامنه پالس‌های تخلیه ، متناسب با انرژی ذرات یونیزه گر است ، شمارنده متناسب - آشکار گر تشعشع مرکب از یک لوله پر از گاز که در آن دامنه پالس‌های تخلیه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن