معنی curved path

زمين شناسی
curved path
مسیر انحنا دار
خمیدگی مسیر پرتو لرزه ای که حاصل از تغییر در سرعت می باشد این خمیدگی معمولاً به سمت بالا به خاطر افزایش سرعت با افزایش عمق ، مقعر می شود ، مسیر انحنا دار خمیدگی مسیر پرتو لرزه ای که حاصل از تغییر در سرعت می باشد این خمیدگی معمولاً به سمت بالا به خاطر افزایش سرعت با افزایش عمق
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی curved path
curved fracture cleavage
رخ شکستگی انحنا دار
الگویی از سطوح رخ در طبقات تدریجی که بیشتر مستقیماً در بخش های پایین تر و درشت دانه تر حفر می شود و به سمت یک جهت مورب در بخش های بالایی ریز دانه تر ، انحنا می یابد و در نتیجه به سمت بیرون از یک محور تاقدیسی تحدب می یابد (مولر 1965)
curved fracture cleavage|cleavage|cleavage
رخ شکستگی انحنا دار الگویی از سطوح رخ در طبقات تدریجی که بیشتر مستقیماً در بخش های پایین تر و درشت دانه تر حفر می شود و به سمت یک جهت مورب در بخش های بالایی ریز دانه تر ، انحنا می یابد و در نتیجه به سمت بیرون از یک محور تاقدیسی تحدب می یابد (مولر 1965)
deformation path
مسیر تغییر شکل
مسیر طی شده توسط یک جسم تغییر شکلی از یک مرحله کرنش به مرحله دیگر را گویند این مسیر معمولاً بر روی دیاگرام فلین یا نمودار تغییر شکلی رسم می شود که در آن یک محور مختصات نسبت محور اصلی بیضوی تغییر شکل به محور حد واسط و دیگر محور مختصات نسبت بین محور حد واسط بیضوی تغییر شکل ، محور فرعی یا کوچک تر می باشد ، مسیر تغییر شکل مسیر طی شده توسط یک جسم تغییر شکلی از یک مرحله کرنش به مرحله دیگر را گویند این مسیر معمولاً بر روی دیاگرام فلین یا نمودار تغییر شکلی رسم می شود که در آن یک محور مختصات نسبت محور اصلی بیضوی تغییر شکل به محور حد واسط و دیگر محور مختصات نسبت بین محور حد واسط بیضوی تغییر شکل
equilibrium path
مسیر تعادل
بر روی یک دیاگرام (نمودار) فاز ، توالی تبلور که در آن ، بلورها بطور پیوسته و کامل با مایع واکنش انجام می دهند ، بطوریکه سازگاری ترکیب بلوری در تمام بازه تبلور کامل می باشد ، مسیر تعادل بر روی یک دیاگرام (نمودار) فاز
faradaic path
مسیر فارادی
یکی از دو مسیر در دسترس برای انتقال انرژی دو سوی یک سطح مشترک فاز ـ الکترولیت انرژی بوسیله تبدیل اتم به یون یا برعکس ، به خاطر واکنش الکتروشیمیایی و انتشار یونی حمل می شود
مقایسه شود با: مسیر غیر فارادی(nonfaradaic path) ، مسیر فارادی یکی از دو مسیر در دسترس برای انتقال انرژی دو سوی یک سطح مشترک فاز ـ الکترولیت انرژی بوسیله تبدیل اتم به یون یا برعکس ، به خاطر واکنش الکتروشیمیایی و انتشار یونی حمل می شود مقایسه شود با: مسیر غیر فارادی(nonfaradaic path)
flight path
مسیر پرواز
خطی بر روی زمین دقیقاً در زیر یک هواپیما یا ماهواره سنجش از راه دور ، مسیر پرواز خطی بر روی زمین دقیقاً در زیر یک هواپیما یا ماهواره سنجش از راه دور
least time path
مسیر کوتاه زمان
minimum time path
مسیری که امواج زلزله آن را در حداقل زمان لازم طی می کند ، مسیر زمان کمینه
کوتاهترین مسیر بین دو نقطه که زمان صرف شده برای طی کردن آن ، نسبت به زمان مورد نیاز برای طی کردن مسیرهای دیگر موجود میان همان نقاط ، کوتاهتر است در این مورد به معنای واژه Fermat’s principle نیز مراجعه نمایید
مترادف: brachistochrone ، least time path
multi path
چند مسیری
optical path
مسیر نوری ، راه نوری
مسیر گذر پرتوهای نور در یک میکروسکوپ یا دیگر ابزار نوری مشابه مترادف: path در اپتیک ، راه نوری مسیر گذر پرتوهای نور در یک میکروسکوپ یا دیگر ابزار نوری مشابه مترادف: path در اپتیک
perfect fractionation path
مسیر تفریق کامل
خط یا مسیری در یک نمودار فازی که ارائه دهنده یک سکانس تبلور غیر متغیر است ، بدین معنی که بلورهایی که طبق آن شکل گرفته اند ، دچار هیچ گونه دگرسانی یا تغییری نشده اند
raypath
مسیر پرتو ، مسیر شعاع ، مسیر موج
یک خط فرضی که در امتداد آن انرژی موج حرکت می کند مسیر پرتو همیشه عمود بر جبهه موج در یک محیط همسان گرد می باشد مترادف: path در لرزه شناسی؛ trajectory در لرزه شناسی ، مسیر موج - یک خط فرضی که در امتداد آن انرژی موج حرکت می کند مسیر پرتو همیشه عمود بر جبهه موج در یک محیط همسان گرد می باشد مترادف: path در لرزه شناسی؛ trajectory در لرزه شناسی
spath
اسپات
مترادفی منسوخ برای اسپار (کانی شناسی) ، اسپات - مترادفی منسوخ برای اسپار (کانی شناسی)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن