معنی half shield

زمين شناسی
half shield
نیم سپر
به هنگام حفرتونل در زمینهای خشک یازمینهای آبکشی شده ، ازسپرهایی بامقطع نیمدایره یانیم بیضی برای نگهداری سقف تونل استفادهمی شود که به آنهانیم سپرمیگویند این شیوه در مورد تونلهایی که دراعماق کم حفرمی شوندنیز به کارمیرود نحوه عمل نیم سپرهامشابه سپرهای کامل است ، نیم سپر به هنگام حفرتونل در زمینهای خشک یازمینهای آبکشی شده
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی half shield
angara shield
سپر آنگارا
بنگرید به : Angaraland
closed shield
سپربسته
درمورد زمینهای خیلی سست مثل بعضی ازرسها و سیلتهاو نیزماسه های ریز روان ، برای جلوگیری از ریزشمواددر جبهه کار ، قسمت جلوی سپربوسیله یک صفحه فولادی محکم ، بستهمی شود این صفحه پنجره هایی دارد که ازطریق آنها می توان خاک جبهه کار را حفرو آنرا به پشت سپر ، بارگیری وحمل کرد ، سپربسته درمورد زمینهای خیلی سست مثل بعضی ازرسها و سیلتهاو نیزماسه های ریز روان
compressed air shield
سپرهوای فشرده
درمواردی که تونل در زیرسطح ایستابی واقع است ، هجوم آب به داخل تونل مشکلات زیادی به دنبال دارد لذا بااستفاده از هوای فشرده ، فشارهوا در داخل سپررا بالامیبرندتا از ورود آب به داخل آن جلوگیری شود انتهای سپربه گونه ای مسدود می شود که ازخروج هوای فشرده جلوگیری به عمل آید ، سپرهوای فشرده درمواردی که تونل در زیرسطح ایستابی واقع است
continental shield
سپر قاره
سپر (زمینساخت) ، سپر قاره سپر (زمینساخت)
dorsal shield
سپر پشتی
الف) یکی از سری استخوانچه ها در امتداد خط میانی سطح دور از دهانی بازوی یک افیوروئید – مقایسه شود با : سپر جلویی یا شکمی
ب) کل پوسته پشتی یک تریلوبیت را گویند که شامل سر ، سینه و دم است ، سپر پشتی الف) یکی از سری استخوانچه ها در امتداد خط میانی سطح دور از دهانی بازوی یک افیوروئید – مقایسه شود با : سپر جلویی یا شکمی ب) کل پوسته پشتی یک تریلوبیت را گویند که شامل سر
frontal shield
سپر جلویی
بخش کلسیتی سطح جلویی خزه سان کیلوستومی که در قالب الگوهایی متنوع و با تعاملات متفاوت نسبت به دیواره پیشین مخزن تولید مثل موجود شکل می گیرد
مقایسه شود با: cryptocyst ؛ gymnocyst ؛ pericyst؛ umbonuloid ، سپر جلویی بخش کلسیتی سطح جلویی خزه سان کیلوستومی که در قالب الگوهایی متنوع و با تعاملات متفاوت نسبت به دیواره پیشین مخزن تولید مثل موجود شکل می گیرد مقایسه شود با: cryptocyst ؛ gymnocyst ؛ pericyst؛ umbonuloid
half bog
زمینهای نیمه باتلاقی را گویند ، نیمه ترب زار
half bog soil
خاک نیمه باتلاقی ، خاک نیمه توربزار ، خاک نیم مردابی
half boggy
خاکهای نیمه باتلاقی ، خاکهای نیمه مردابی
half graben
نیم فروزمین
بلوک گسلی شیب دار که جانب مرتفع آن در ارتباط با توپوگرافی کوهستانی و جانب پست تر آن در ارتباط با حوضه ای پرشده با رسوبات می باشد ، نیم فروزمین بلوک گسلی شیب دار که جانب مرتفع آن در ارتباط با توپوگرافی کوهستانی و جانب پست تر آن در ارتباط با حوضه ای پرشده با رسوبات می باشد
half life
نیمه عمر
زمان مورد نیاز است برای اینکه تعداد اتم های مادر در اثر تشعشع رادیواکتیو به نصف کاهش یابد
half life|half lifes|half lifes
نیمه عمر زمان مورد نیاز است برای اینکه تعداد اتم های مادر در اثر تشعشع رادیواکتیو به نصف کاهش یابد
half peat soil
خاکهای نیمه تورب دار
half round
نیم‌ گرد ، نیم‌ دایره‌ ، گج‌بری‌نیم‌ گرد
بخشی از یک ریگ گرد که رسوب کرده سپس توسط گسل برش خورده و نهایتا در دو یا چند نقطه مجزا دوباره رسوب کرده است ، گج‌بری‌نیم‌ گرد بخشی از یک ریگ گرد که رسوب کرده سپس توسط گسل برش خورده و نهایتا در دو یا چند نقطه مجزا دوباره رسوب کرده است
half section
نیم مقطع
این عنوان در سیستم نقشه برداری زمینی U S به نیمی از یک مقطع نرمال که ارائه دهنده قطعه ای از زمینی به مساحت 320جریب است اطلاق می شود؛ دو بخش هم مرز یک مقطع چهار قسمتی این مورد معمولا به صورت نیمه شمالی جنوبی ، شرقی و غربی یک مقطع مشخص شناسایی می شود ، نیم مقطع این عنوان در سیستم نقشه برداری زمینی U S به نیمی از یک مقطع نرمال که ارائه دهنده قطعه ای از زمینی به مساحت 320جریب است اطلاق می شود؛ دو بخش هم مرز یک مقطع چهار قسمتی این مورد معمولا به صورت نیمه شمالی جنوبی
half width
نیم پهنا
نصف عرض یک آنومالی ساده (خصوصا آنومالی ثقلی یا مغناطیسی) در نقطه متناظر با نصف حداکثر مقدار آن در مدل های ساده می توان با استفاده از این طول حداکثر عمق احتمالی توده مولد آنومالی را محاسبه کرد ، نیم پهنا نصف عرض یک آنومالی ساده (خصوصا آنومالی ثقلی یا مغناطیسی) در نقطه متناظر با نصف حداکثر مقدار آن در مدل های ساده می توان با استفاده از این طول حداکثر عمق احتمالی توده مولد آنومالی را محاسبه کرد
halfmoon
نیم دایره
نوعی برش در جواهر تراشی که سنگ را به صورت یک نیم دایره در می آورد ، نیم دایره نوعی برش در جواهر تراشی که سنگ را به صورت یک نیم دایره در می آورد
halftone
سایه رنگ ، رنگ متوسط
فنی برای نشان دادن تصویر تن پیوسته به کمک تغییر دادن چگالی خطوط یا نقاط جداگانه ، رنگ متوسط فنی برای نشان دادن تصویر تن پیوسته به کمک تغییر دادن چگالی خطوط یا نقاط جداگانه
lava shield
سپر گدازه ای
open shield
سپرباز
دراین سیستم جلوی سپر ، فضای آزاد وجود دارد که فقط به وسیله قید و مهارهای موجود به حجره هایی تقسیممی شود این شیوه درزمینهایی به کارگرفتهمی شودکه به اندازه کافی سفت ومحکم هستندو در برابر سپر ریزش ن می کنند این سیستم رامی توان درهوای آزاد و یا تحت هوای فشرده به کار برد ، سپرباز دراین سیستم جلوی سپر
palette|shield|shield
سپر سپر ، حفاظ ، shield (غارشناسی)
Shield
سپر ، سپر
مناطقی که در طول چند میلیارد سال شاهد هیچ فعالیت تکتونیکی نبوده و به عبارت دیگر مناطق پایداری هستند سپر آفریقا
حفرتونل درزمینهای سست وریزشی ، معمولاباسپرهای فولادی انجام میگیرد این سپرهاغالبامقطع دایره ای دارندو فضای تونل ممکن است طی شرایط هوای آزاد ویا تحت تاثیرهوای فشرده باشد وجودسپرسببمی شود که بتوان حفاری را در شرایط ایمن انجام داد و سیستم نگهداری اولیه رابرپاساخت ونشست زمین راکنترل کرد
slurry shield
سپرگل
درتونلهایی که درزمینهای سست و آبدار حفرمی شوند ، باروشهای معمولی نمی توان از هجوم آب ونشست زمین جلوگیری کرد لذا ازسپرهای ویژه ای موسوم به سپرگل استفاده می شود دراین روش ازگلی که درواقع مخلوطی ازبنتونیت و آب است بجای هوای فشرده استفاده می شود ، سپرگل - درتونلهایی که درزمینهای سست و آبدار حفرمی شوند
ventral shield
سپر شکمی
یک استخوانچه ای با منشاء ثانویه بر روی طرف دهانی بازوی یک مارسان مقایسه شود با: سپر پشتی ، سپر شکمی - یک استخوانچه ای با منشاء ثانویه بر روی طرف دهانی بازوی یک مارسان مقایسه شود با: سپر پشتی
volcanic shield
سپر آتشفشانی
آتشفشان سپری ، سپر آتشفشانی - آتشفشان سپری

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن