معنی intermediate focus

زمين شناسی

intermediate focus

کانون نیمه عمیق
کانونی از زمینلرزه که عمق آن بین 60 تا 300 کیلومتر است ، کانون نیمه عمیق کانونی از زمینلرزه که عمق آن بین 60 تا 300 کیلومتر است

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی intermediate focus

depth of focus

عمق کانون
فاصله میان کانون یک زمین لرزه تا مرکز زلزله را گویند مترادف : عمق کانونی ، عمق کانون فاصله میان کانون یک زمین لرزه تا مرکز زلزله را گویند مترادف : عمق کانونی

field focus

کانون میدان
مساحت یا حجم کلی که منبع یک زمین لرزه است که از ناحیه تحت لرزش ، آنگونه که در میدان مشاهده می شود ، استنباط می شود این مفهوم دارای وقت کمی است و این اصطلاح استفاده زیادی ندارد ، کانون میدان مساحت یا حجم کلی که منبع یک زمین لرزه است که از ناحیه تحت لرزش

focal point|principal focus|principal focus

نقطه کانونی ، ببینید : principal focus

focus

کانون ، مرکز ، کانون
در زلزله شناسی ، اولین نقطه گسیختگی یک زلزله ، مکانی که انرژی کرنش نخستین بار به موج الاستیک تبدیل می شود نقطه ای درون زمین که مرکز زمینلرزه است ، کانون در زلزله شناسی

intermediate

میانگین

intermediate composition

ترکیب حد واسط
یک گروه ترکیبی از سنگهای آذرین که نشان می دهد که سنگها حاوی دست کم 25 درصد کانی های سیلیکاته تیره هستند دیگر کانی های غالب فلدسپاتهای پلاژیوکلاز هستند ، ترکیب حد واسط یک گروه ترکیبی از سنگهای آذرین که نشان می دهد که سنگها حاوی دست کم 25 درصد کانی های سیلیکاته تیره هستند دیگر کانی های غالب فلدسپاتهای پلاژیوکلاز هستند

intermediate contour

منحنی میزان واسطه

intermediate contour line

منحنی میزان بدون مقدار

intermediate contour line|intermediate contour|intermediate contour

منحنی میزان بدون مقدار

intermediate holes

گمانه های واسطه ، گمانه های میانی

intermediate rocks

سنگهای خنثی سنگهای آذرینی که دارای ترکیبات متوسط می باشند ، حد بین سنگهای اسیدی و قلیایی

intermediate section

یک اصطلاح که در شبکه باربری نواری یا زنجیری به کار می رود و بخشی را که بین سقف و کف فضای شبکه باربری قرار دار ، مشخص می شود

intermediate sight

قرایت وسط (در ترازیابی)

intermediate sight|i.s|i.s

قرایت وسط (در ترازیابی)

principal focus

کانون اصلی
کانونی برای باریکه‌ای از پرتوهای تابشی موازی با محور یک عدسی یا سیستم نوری ، کانون اصلی - کانونی برای باریکه‌ای از پرتوهای تابشی موازی با محور یک عدسی یا سیستم نوری

seismic focus

کانون زمین لرزه ، مرکز ارتعاشات زمین لرزه واقع در زیرزمین

volcanic focus

کانون آتشفشانی
محل یا مرکز زیرزمینی آتشفشانی یک منطقه یا یک آتشفشان ، کانون آتشفشانی - محل یا مرکز زیرزمینی آتشفشانی یک منطقه یا یک آتشفشان

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی intermediate focus

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی intermediate focus

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما