معنی platform facies

زمين شناسی
platform facies
رخساره‌ سکویی ، رخساره فلات قاره‌ای
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی platform facies
albite-epidote- amphibolite facies
رخساره آلبیت ، اپیدوت ، آمفیبولیت
یک گروه از رخساره سنگ های دگرگونی که در آن ها سنگ های اصالی توسط البیت+ اپیدوت+ هورنبلند نشان داده می شوند معدل رخساره اپیدوت ـ آمفیبولیت اسکولا دارای وضعیت غیر مشخص است ، حد واسط بین رخساره شیست سبز و رخساره آمفیبولیت ، عموماً این باور وجود دارد که این رخساره خاص فشار های بالای دگرگونی ناحیه ای
albite-epidote-hornfels facies
رخساره آلبیت ، اپیدوت ، هورنفلس
گروهی از رخساره های کانی دگرگونی ، که در ان ها سنگ های اصلی توسط کلریت+اپیدوت+ آلبیت نشان داده می شوند این رخساره عموماً متعلق به بخش های خارجی برخورد تاج است
این رخساره کاملاً از رخساره شیست سبز جدا نیست و در حقیقت بعضی از آن را وابسته به رخساره های دگرگونی ندانسته اند (مثلاً : 1973 Miyashiro)
مقایسه شود با: رخساره هورنبلند ، هورنفلس
albite-epidote-hornfels facies|albite|albite|epidote|hornfels|facies
رخساره آلبیت ، اپیدوت ، هورنفلس گروهی از رخساره های کانی دگرگونی ، که در ان ها سنگ های اصلی توسط کلریت+اپیدوت+ آلبیت نشان داده می شوند این رخساره عموماً متعلق به بخش های خارجی برخورد تاج است این رخساره کاملاً از رخساره شیست سبز جدا نیست و در حقیقت بعضی از آن را وابسته به رخساره های دگرگونی ندانسته اند (مثلاً : 1973 Miyashiro) مقایسه شود با: رخساره هورنبلند ، هورنفلس
alpine-type facies series|alpine type|alpine type|facies
سری های رخساره ای نوع آلپی سنگ های تولید شده در بالاترین فشار دگرگونی منطقه ای دیناموترمال در دمایی که بالاتر از حد واسط (400-150 سانتی گراد) نیست ، که وجود Pompellyite و رخساره گلوکوفان-شیست ، عامل تشخیص آنها هستند این سنگ ها ممکن است حاوی رخساره زئولیت در دامنه حرارت کم/فشار بالا ، و رخساره اکلوژیت Deep-Seated در عمق زیاد قرار گرفته در بالاترین فشار و درجه حرارت متوسط ، باشند (Hietaner ، 1967 صفحه 203)
amphibolite facies
رخساره آمفیبولیت
دسته های تجمع های کانی دگرگونی (رخساره) که در آن سنگ های اولیه (میزبان) بوسیله هورنبلند + پلاژیوکلاز و پلاژیوکلازی که به اولیگوکلاز- آندزین تبدیل شده باشد و یا سایر انوع کلسیکی ، نشان داده می شود (1939 ، Eskola) اپیدوت و آلماندن در آمفیبولیت ها معمول هستند تجمع های پلیتی ، حاوی میکای مرتبط با آلماندن ، استارولیت ، کیانیت یا سیلیمانیت هستند ولی آندالوزیت یا کردیریت وجود ندارد (1968 Turner) این رخساره مخصوص دگرگونی ناحیه دیناموترمال تحت فشار های حد واسط تا زیاد (تا بیش از 3000 بار) با درجه حرارتی بین 450 تا 700 درجه ، می باشد
مقایسه شود با:Hornblende-Hornfles Facies
amphibolite facies|amphibolite|amphibolite|facies
رخساره آمفیبولیت - دسته های تجمع های کانی دگرگونی (رخساره) که در آن سنگ های اولیه (میزبان) بوسیله هورنبلند + پلاژیوکلاز و پلاژیوکلازی که به اولیگوکلاز- آندزین تبدیل شده باشد و یا سایر انوع کلسیکی ، نشان داده می شود (1939 ، Eskola) اپیدوت و آلماندن در آمفیبولیت ها معمول هستند تجمع های پلیتی ، حاوی میکای مرتبط با آلماندن ، استارولیت ، کیانیت یا سیلیمانیت هستند ولی آندالوزیت یا کردیریت وجود ندارد (1968 Turner) این رخساره مخصوص دگرگونی ناحیه دیناموترمال تحت فشار های حد واسط تا زیاد (تا بیش از 3000 بار) با درجه حرارتی بین 450 تا 700 درجه ، می باشد - مقایسه شود با:Hornblende-Hornfles Facies -
biofacies
زیست رخساره
الف) بخشی از واحد چینه شناسی ، که بوسیله فسیل هایش و بدون توجه به ویژگی های غیرزیستی آن ، از بخش های مجاور تشخیص داده می شود خصوصاً آن توده رسوب یا سنگی که بوسیله خصوصیاتی که لیتولوژی را متاثر نمی کند ، شناسایی می شوند مانند هویت رده بندی با محیط زیستی فسیلی ها (weller ، 1958)
ب) وجه زیستی یا خصوصیت فسیلی یک رخساره ، واحد چینه شناسی تعریف شده و مشخص خصوصاً آنکه به عنوان توضیحی از شرایط زیستی محلی در نظر گرفته می شود «خصوصیات کلی یک نهشته رسوبی» (moore ، 1949 ، p 17)
ج) یک مجموعه مشخص از ارگانیسم ها که تحت یک دسته شرایط زیست محیطی ، بوجود آمده اند که با سایر مجموعه های تشکیل شده در همان زمان ولی با شرایط مختلف ، مقایسه می شود پیوستگی فسیل ها یا سابقه تاریخی فسیلی و هم زیستی جانوران(biocoenosis)
همچنین ببینید: facies مترادف: رخساره زیستی biologic facies ، زیست رخساره الف) بخشی از واحد چینه شناسی ، 1958) ب) وجه زیستی یا خصوصیت فسیلی یک رخساره ، p 17) ج) یک مجموعه مشخص از ارگانیسم ها که تحت یک دسته شرایط زیست محیطی ، مقایسه می شود پیوستگی فسیل ها یا سابقه تاریخی فسیلی و هم زیستی جانوران(biocoenosis) همچنین ببینید: facies مترادف: رخساره زیستی biologic facies
biofacies map|biofacies|biofacies
نقشه زیست رخساره ای یک نقشه رخساره ای که بر پایه خصوصیات دیرینه شناسی استوار است و نشان دهنده تنوع ناحیه ای خصوصیت کلی دیرینه شناسی یک واحد چینه شناسی در نظر گرفته می شود همچنین ممکن است بر پایه توابع تناسب یا جمعیت ارگانیسم های فسیلی حاضر یا نسبت بین آنها باشد
biologic facies
رخساره زیست شناختی
مترادفی برای رخساره زیستی با توجه به اینکه آن اصطلاح در چینه شناسی و اکولوژی استفاده می‌شود مثلاً ریفهای مرجانی و کرانه های صدفی ، رخساره های حیاتی یا زیستی هستند که بوسیله خود جانوران یا ارگانیسم ها تشخیص داده می شود
buchan type facies series|buchan|buchan|facies
سری رخساره ی نوع بوکان سنگهای تولید شده در یک دگرگونی نوع ناحیه ای دیناموترمال شبیه به سنگهای تولید شده در سری رخساره ای نوع آبوکوما ولی در یک محیط پرفشارتر 3000 تا 4000 بار (هایتانن 1967)
chemofacies
رخساره شیمیایی
اصطلاحی که توسط کیث و دجنز (1959) برای مشخص کردن تمام عناصر شیمیایی که از محیط آبی ته نشین/ جذب یا جمع‌آوری شده بوسیله واکنش های شیمیایی و یا درون گل های قائده ای ثابت شده اند ، به کار برده شد فقط به عنوان یک مزیت در بحث تفاوتهای شیمیایی بین گروه های محیطی رسوبات ، اختصاص داده شد (مثلاً در افتراق بین رسوبات دریایی و آب شیرین) ، رخساره شیمیایی اصطلاحی که توسط کیث و دجنز (1959) برای مشخص کردن تمام عناصر شیمیایی که از محیط آبی ته نشین/ جذب یا جمع‌آوری شده بوسیله واکنش های شیمیایی و یا درون گل های قائده ای ثابت شده اند
continental facies
رخساره های خشکی ، رخساره های قاره ای
continental facies|facies|facies
رخساره های خشکی ، رخساره های قاره ای
cordierite–amphibolite facies
رخساره کردیریت – آمفیبولیت
یک زیربخش از رخساره آمفیبولیت که در آن سنگهای پلیتی بطور شاخص حاوی آندالوزیت ، کردیریت یا سلیمانیت می باشند ، ولی کیانیت یا آلماندن ندارند (وینکلر 1967) این رخساره نشانگر بخش کم فشار رخساره آمفیبولیت می باشد
مترادف: رخساره هورنبلند – هورنفلس
densofacies
رخساره دگرگونی
اصطلاحی که توسط واسیویچ (1948) برای رخساره دگرگونی استفاده شد ، رخساره دگرگونی اصطلاحی که توسط واسیویچ (1948) برای رخساره دگرگونی استفاده شد
diagenetic facies
رخساره درونزادی
رخساره ای که شامل تمام سنگ ها یا مواد رسوبی است که بوسیله فر آیند دیاژنز ، تجمع های کانی را تشکیل داده اند که نتیجه سازگاری با یک محیط دیاژنزی ویژه می باشد ( پاکهام و کروک 1960) یک رخساره درجه پائین ، هم خوان با مرحله اولیه دگرسانی و یک رخساره درجه بالا ، هم خوان با مرحله نهایی می باشد
facies
رخساره ، شناخت نما ، فاسیس ، رخساره
عبارت از توده سنگ رسوبی که با تفاوت در ویژگیهایی همچون ترکیب سنگ ، بافت ، فسیلها ، ساختمانهای رسوبی و رنگ و از توده سنگی مجاور خود قابل تشخیص است
* الف) جنبه ، ظاهر و ویژگی یک واحد سنگی که معمولاً منعکس کننده شرایط منشا آن واحد می باشد
ب) بخش قابل نقشه برداری و از قبل تعیین شده یک پیکره سنگ چینه شناسی که از نظر سنگ شناسی یا محتوای فسیلی از سایر طبقات نهشته شده در زمان و رده سنگ شناسی مشابه ، متفاوت است
د) یک پیکره سنگی که بر اساس محتوای فسیلی اش ، متمایز می شود مقایسه شود با رخساره زیستی
هـ) یک مجموعه یا جامعه محلی از زیستمندان زنده یا فسیلی ، خصوصاً یک ویژگی بعضی از انواع دریایی مقایسه شود با رخساره زیستی
و) محیط یا منطقه ای که در آن ، یک سنگ تشکیل شده است ، مثلاً رخساره قائده ای ماسه ای ، رخساره بادی ، رخساره آتشفشانی مقایسه شود با رخساره محیطی
ح) سنگهایی با منشاءهای متفاوت که شرایط خاص دما ـ فشار ساخته شده اند
مقایسه شود با: رخساره کانیایی ، رخساره دگرگونی
، رخساره - عبارت از توده سنگ رسوبی که با تفاوت در ویژگیهایی همچون ترکیب سنگ ، ساختمانهای رسوبی و رنگ و از توده سنگی مجاور خود قابل تشخیص است - * الف) جنبه ، ظاهر و ویژگی یک واحد سنگی که معمولاً منعکس کننده شرایط منشا آن واحد می باشد - ب) بخش قابل نقشه برداری و از قبل تعیین شده یک پیکره سنگ چینه شناسی که از نظر سنگ شناسی یا محتوای فسیلی از سایر طبقات نهشته شده در زمان و رده سنگ شناسی مشابه ، متفاوت است - د) یک پیکره سنگی که بر اساس محتوای فسیلی اش ، متمایز می شود مقایسه شود با رخساره زیستی - هـ) یک مجموعه یا جامعه محلی از زیستمندان زنده یا فسیلی ، خصوصاً یک ویژگی بعضی از انواع دریایی مقایسه شود با رخساره زیستی - و) محیط یا منطقه ای که در آن ، رخساره آتشفشانی مقایسه شود با رخساره محیطی - ح) سنگهایی با منشاءهای متفاوت که شرایط خاص دما ـ فشار ساخته شده اند - مقایسه شود با: رخساره کانیایی ، رخساره دگرگونی -
facies suite|facies|facies
سری رخساره الف) اصطلاحی که توسط اوریل (در کتاب تیچرت 1958) برای چندین خانواده رخساره استفاده شد که بطور زایشی بهم وابسته و مرتبط هستند مثلاً: تمام نهشته های دریایی یا تمام نهشته های قاره ای ب) یک مجموعه یا گروه سنگها که نشان دهنده تغییرات درون یک پیکره سنگی مجزا می باشد
glacialfacies
رخساره یخچالی
رسوبات یخچالی دارای ویژگیهای فیریکوشیمیایی یخچالی
glacialfacies|facies|facies|glacial facies
رخساره یخچالی رسوبات یخچالی دارای ویژگیهای فیریکوشیمیایی یخچالی
granulites facies
رخساره های گرانولیتی
green schiste. facies
رخساره شیست سبز
hornfels facies
رخساره هورنفلس
عنوان نامتداول و مبهم مورد استفاده برای شرایط فیزیکی درگیر در دگرگونی گرمایی (مجاورتی) درنقاط کم عمق پوسته زمین و یا رخساره های کانی شناسی تولید شده توسط آن ها چنین رخساره هایی شامل رخساره های هورنفلس – اپیدوت – آلبیت؛ هورنفلس – هورنبلند ، پیروکسن – هورنفلس و رخساره سانیدیت می باشند
ichnofacies
ایکنوفاسیس
idahoan type facies series|idahoan|idahoan|facies
سری رخساره های تیپ آیداهو سنگهایی که محصول نوعی دگرگونی منطقه ای دیناموترمال (گرماپویایی) بوده و در آنها آندالوزیت چند ریخت ، کیانیت و سیلیمانیت با هم و در کنار مقادیری استارولیت و کردیریت شکل می گیرند (چنین سنگهایی نمونه های شاخص نواحی چون بوهلز بوت Boehls Butte ، آیداهو Idaho است) و بنابراین کانیهای سه گانه Al2SiO5 در این نوع درگرگونی دیناموترمال سهیم اند سنگهای مزبور و رخساره های حاوی آنها ، تحت فشار 3000 تا 6000 بار ، در میان سریهای رخساره ای پیرنین و باروین قرار می گیرند
igneous facies
رخساره آذرین
lithofacies
رخساره های سنگی ، رخساره سنگی ، محیط های رسوبی مختلف ، شامل مشخصات فیزیکی وحیاتی این محیط ها
metamorphic facies
رخساره دگرگونی ، رخساره های دگرگونی ، گروهی از سنگ های دگرگونی که بوسیله مجموعه ای از کانیها مشخص می شوند
microfacies
ریزرخساره ها
mineral facies
رخساره معدنی ، رخساره کانیایی
الف)مترادفی تقریبی برای metamorphic facies ب)سنگهایی که اجزاء آنها در محدوده های فشار ـ دمای معین که تنها برخی از کانیهای شاخص در آن پایدار می مانند ، شکل گرفته اند
، رخساره کانیایی - الف)مترادفی تقریبی برای metamorphic facies ب)سنگهایی که اجزاء آنها در محدوده های فشار ـ دمای معین که تنها برخی از کانیهای شاخص در آن پایدار می مانند ، شکل گرفته اند -
operational facies
رخساره عملیاتی
عنوان مورد استفاده توسط کرومبین و اسلاس برای رخساره های چینه شناسی که تغییرات جانبی مشخصات و ویژگیهای مختلف یک واحد چینه شناسی تعریف شده را تعیین کرده ، نواحی منحصر به فردی را که توسط مرزهای کیفی و اختیاری (و ترجیحاً کمی) محدود شده اند ، اشغال کرده و معمولاً شامل یک یا چند لیتوسوم و بایوسوم است که در توالیی قائم یا به صورت درهم ، دیده می شوند ، رخساره عملیاتی عنوان مورد استفاده توسط کرومبین و اسلاس برای رخساره های چینه شناسی که تغییرات جانبی مشخصات و ویژگیهای مختلف یک واحد چینه شناسی تعریف شده را تعیین کرده
origofacies
رخساره وابسته به رسوبگذاری ، رخساره اولیه
رخساره های محیط رسوبی اولیه؛ طبق نظر اغلب نویسندگان غربی این واژه معادل با رخساره های رسوبی است ، رخساره اولیه رخساره های محیط رسوبی اولیه؛ طبق نظر اغلب نویسندگان غربی این واژه معادل با رخساره های رسوبی است
orogenic facies
رخساره کوهزایی ، رخساره کوهزایی
عنوانی که جهت تاکید بر روی محیط تکتونیکی یک رخساره ژئوسنکلینال ، برای آن بکار می رود ، رخساره کوهزایی عنوانی که جهت تاکید بر روی محیط تکتونیکی یک رخساره ژئوسنکلینال
paleontologic facies
رخساره دیرینه شناختی
عنوان پیشنهاد شده توسط تیکرت (1958) برای جایگزینی واژه biofacies (زیست رخساره یا رخساره زیستی) که نشان دهنده مشخصات و ویژگیهای دیرین شناسی یک سنگ رسوبی است
palynofacies
گرده رخساره
عنوان مورد استفاده در دیرین گرده شناسی برای گروهی از دانه های گرده یا هاگ که در بخشی از یک رسوب جمع شده اند و تنها ارائه دهنده شرایط زیست محیطی محلی بوده و هیچ گونه اطلاعات منطقه ای و کلی از آنها قابل استنباط نیست ، گرده رخساره عنوان مورد استفاده در دیرین گرده شناسی برای گروهی از دانه های گرده یا هاگ که در بخشی از یک رسوب جمع شده اند و تنها ارائه دهنده شرایط زیست محیطی محلی بوده و هیچ گونه اطلاعات منطقه ای و کلی از آنها قابل استنباط نیست
petrofacies
سنگ رخساره
رخساره سنگ شناسی (Petrographic facies) ، سنگ رخساره رخساره سنگ شناسی (Petrographic facies)
petrographic facies
رخساره سنگ شناختی
رخساره هایی که ابتدائاً بر پایه ظاهر یا ترکیب و بدون در نظر گرفتن فرم ، مرزها و ارتباطات دو طرفه یا تعاملات آنها با محیط ، قابل تشخیص اند چنین رخساره هایی از توده های سنگی عظیم موجود در نواحی معین و کم و بیش محدودی از مقاطع چینه شناسی (مانند رخساره لایه قرمز ، رخساره پارالیک ، رخساره ژئوسنکلینال و رخساره تبخیری) تشکیل شده و یا شامل تمامی سنگهای هم نوع موجود در یک محدوده معین می باشند (مانند رخساره شیل سیاه و رخساره گری وکی)
نیز ببینید: facies
مقایسه شود با: stratigraphic facies
مترادف: Petrofacies ، رخساره سنگ شناختی رخساره هایی که ابتدائاً بر پایه ظاهر یا ترکیب و بدون در نظر گرفتن فرم ، رخساره ژئوسنکلینال و رخساره تبخیری) تشکیل شده و یا شامل تمامی سنگهای هم نوع موجود در یک محدوده معین می باشند (مانند رخساره شیل سیاه و رخساره گری وکی) نیز ببینید: facies مقایسه شود با: stratigraphic facies مترادف: Petrofacies
phyllofacies
رخساره چینه‌ای
رخساره‌ای که بر مبنای ویژگی‌های چینه‌بندی به ویژه شاخص چینه‌بندی تفریق یافته است (کلی ، 1956) ، رخساره چینه‌ای رخساره‌ای که بر مبنای ویژگی‌های چینه‌بندی به ویژه شاخص چینه‌بندی تفریق یافته است (کلی
physiofacies
سنگ‌رخساره
واژه پیشنهادشده توسط مور(1949) برای "تمامی ویژگی‌های غیرآلی یک سنگ رسوبی"یا بخشی از رخساره‌ سنگی که توسط رخساره‌های زیستی نشان داده نمی‌شود این واژه همانگونه که برخی تفسیر کرده‌اند اساساً همان رخساره سنگی است مور (1957) بعداً چنین نوشته است:" مفهوم سنگ‌رخساره ممکن است کاملاً فراموش شود " ، سنگ‌رخساره واژه پیشنهادشده توسط مور(1949) برای "تمامی ویژگی‌های غیرآلی یک سنگ رسوبی"یا بخشی از رخساره‌ سنگی که توسط رخساره‌های زیستی نشان داده نمی‌شود این واژه همانگونه که برخی تفسیر کرده‌اند اساساً همان رخساره سنگی است مور (1957) بعداً چنین نوشته است:" مفهوم سنگ‌رخساره ممکن است کاملاً فراموش شود "
platform
سکو ، تختگاه
ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند

در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، اساساً رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی‌سنگ‌هایی که در طی تغییر شکل‌های اولیه سخت شده اند ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است

در دیرینه‌شناسی:
الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود
ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان

در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است

در زمین‌ریخت‌شناسی :
الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه ، یک قطعه‌زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار
ب) فلات کوچک ، تختگاه - ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند - - در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است - - در دیرینه‌شناسی: - الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود - ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان - - در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است - - در زمین‌ریخت‌شناسی : - الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار - ب) فلات کوچک
platform continental
سکوی قاره ای
platform reef
ریفهای پلاتفرمی
prealpine facies
رخساره پیش‌آلپی
رخساره ژئوسنکلینالی مشخصه مناطق ساحلی ، نشان‌دهنده رسوبات ضخیم آهکی و مواد درشت قاره ای و شبیه به رسوبات پادگانه بر قاره ای این رخساره عموماً توسط فلیش پوشانده می‌شود ، نظیر منطقه آلپ
precipitation facies
رخساره رسوبی
مشخصات رخساره‌ای که شواهدی از شرایط رسوبگذاری که اساساً توسط ساختارهای رسوبی(نظیر چینه‌بندی متقاطع و ریپل‌مارک) و توسط اجزای اصلی(به ویژه فسیل‌ها) معلوم می‌شود ، را فراهم می‌سازد (سوندر ، 1956)
precipitation facies|facies|facies
رخساره رسوبی - مشخصات رخساره‌ای که شواهدی از شرایط رسوبگذاری که اساساً توسط ساختارهای رسوبی(نظیر چینه‌بندی متقاطع و ریپل‌مارک) و توسط اجزای اصلی(به ویژه فسیل‌ها) معلوم می‌شود ، را فراهم می‌سازد (سوندر ، 1956)
pumpellyite-prehnite facies
رخساره پمپلئیت-پرنیت
ردیفی از مجموعه کانی‌های دگرگونی (رخساره‌) که در آن متاگری وک‌ها دارای آلبیت+کوارتز+پرنیت+پمپلئیت+کلریت+اسفن می‌باشند (کومبز و دیگران ، 1959)
عموماً عقیده بر این است که این رخساره نماینده شرایط فشار-درجه‌حرارت بین رخساره‌ زئولیتی و رخساره شیست سبز است
pyroxene-hornfels facies
رخساره پیروکسن-هورنفلس
ردیفی از مجموعه کانی‌های دگرگونی (رخساره‌) که در آن سنگ‌های اصلی با دیوپسید+هیپرستن+پلاژیوکلاز ، نوعاً با عدم حضور آمفیبول مشخص می‌شوند مجموعه‌های پلیتی همراهی سیلیمانیت (یا آندالوزیت) و کردیریت با فلدسپات پتاسیم را نشان می‌دهند؛ مسکوویت حضور ندارد و بیوتیت معمولاً به مقدار کم وجود دارد مرمرها به طور ایده‌آل دارای ولاستونیت و کلسیت+ فورستریت+پریکلاز می‌باشند(ترنر ، 1968) این رخساره‌ نوعی از دگرگونی حرارتی درجه بالا به عنوان مثال در بخش های داخلی هاله‌های همبری می‌باشد این رخساره منطبق با درجات حرارت بیش از 550 درجه و فشارهای نسبتاً پایین می باشد
sanidinite facies
رخساره سانیدنیت
دسته ای از مجموعه کانی های دگرگونی (رخساره) را گویند که در آن ، تری رعیت ، مولیت ، مولتی چلیت ، لارنیت و سانیدین یافت می شود این اصطلاح توسط اسکولا (1915) برای دربرگیری ایجاد دگرگونی در حداکثر دما و حداقل دما ، مانند بیگانه سنگها در گدازه های بازیک ، قطعات در توف ها ، یا مناطق باریک هم بری که دودکش های کم عمق باریک را احاطه می کنند ، معرفی شد بسیاری از سنگها ، شواهد ذوب بخشی یا کامل را از خود بروز می دهد

saxonian type facies
سری رخساره ای نوع ساکسونین
سنگهای تولید شده در یک دگرگونی دیناموترمال ناحیه ای که محل شاخص سنتی ناحیه گرانولیتی در ساکسونی می باشد دامنه فشار تشکیل آنها گسترده (2000 – 8000 بار) و دامنه دمایی از 100c تا 700c می باشد و احتمالا شامل چند دگرگونی نیز می باشد سنگها از نظر کانی شناسی با آنچه در سری رخساره ای نوع بارووین یافت می شود ، تفاوت کمی دارند ، به جز در فشارها و دمای بالا که در آن گرانولیت های کانیت یا اورتوکلاز دار تشکیل می شوند (هیتانن ، 1967)
saxonian type facies|saxonian|saxonian|facies
سری رخساره ای نوع ساکسونین - سنگهای تولید شده در یک دگرگونی دیناموترمال ناحیه ای که محل شاخص سنتی ناحیه گرانولیتی در ساکسونی می باشد دامنه فشار تشکیل آنها گسترده (2000 – 8000 بار) و دامنه دمایی از 100c تا 700c می باشد و احتمالا شامل چند دگرگونی نیز می باشد سنگها از نظر کانی شناسی با آنچه در سری رخساره ای نوع بارووین یافت می شود ، تفاوت کمی دارند ، به جز در فشارها و دمای بالا که در آن گرانولیت های کانیت یا اورتوکلاز دار تشکیل می شوند (هیتانن ، 1967)
statistical lithofacies
رخساره سنگی آماری
رخساره ای سنگی که بطور جانبی به همسایه های خود تبدیل می شود و مرزهای آن سطوح انقطاع انتخابی عمودی می‌باشند (ولر 1958)
مقایسه شود با: intertongued lithofacies ، رخساره سنگی آماری - رخساره ای سنگی که بطور جانبی به همسایه های خود تبدیل می شود و مرزهای آن سطوح انقطاع انتخابی عمودی می‌باشند (ولر 1958) - مقایسه شود با: intertongued lithofacies
stratigraphic facies
رخساره چینه ای
رخساره هایی که عمدتاً بر پایه شکل ، ماهیت مرزها و روابط دوسویه ای تعیین می شوند که ظاهر و ترکیب از آنها تبعیت می‌کنند (ولر 1958) این رخساره ها همگی پیکره های چینه ای از یک یا چند نوع می باشد آنها ممکن است در توالی عمودی ظاهر شوند و دارای مرزهایی باشند که کمابیش سطوح چینه شناسی افقی هستند (مثلاً سیستم ها سازندها ، مناطق زیست چینه‌ای و لیتوستروم ها) یا ممکن است بخش های حدفاصل جانبی بعضی از انواع واحد چینه‌شناسی باشند و در مرزهای قطع عمودی کمابیش انتخابی از هم جدا شوند (مثلاً رخساره های سنگی) یا ممکن است حاوی هر دو روابط افقی و عمودی نسبت بهم باشند و مرزهای نامنظمی داشته باشند (مثلاً magnafacies of caster 1934) نیز ببینید: facies (رخساره)
مقایسه شود: petrographic facies (رخساره سنگ شناسی)
zeolite facies
رخساره زئولیت
دسته ای از مجموعه های کانی های دگرگونی (رخساره) که شامل آنالسیم زئولیتی ، هولندیت ، استیلیت ، لومونتیت و ویداکیت است (کومبز 1960) این گروه در متاگریواکها و متابازالتها به بهترین نحوی رشد می کنند و پایین ترین درجه دگرگونی است و حد واسط بین دیاژنز (یا سنگ دگرگون نشده) و رخساره پومپلیت ـ پرنیت یا رخساره شیست سبز است مجموعه های متعدد زئولیتی را می توان با عمق دفن انطباق داد (میاشیر و وشیدو 1970)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن