معنی pore

زمين شناسی
pore
حفره ، سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها
حفره ، آبدانک ، وزیکول
حفره مدور کوچکی که در سنگ های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می شود ، سوراخ یا فضای موجود در سنگ یا توده ای از سنگها - حفره ، وزیکول - حفره مدور کوچکی که در سنگ های آتشفشانی توسط حباب گازی که به هنگام انجماد سنگ به دام افتاده تشکیل می شود
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی pore
pore waters|pore water|pore water
آب منفذی - آبهایی که در لابه لای دانه های رسوبات وجود دارند
pore waters
آب منفذی
آبهایی که در لابه لای دانه های رسوبات وجود دارند
pore-size distribution
توزیع اندازه روزنه‌ها
pore chamber
حجره منفذی - دیتلای یک بریوزوآی کیلوستومی
pore volume
حجم خلل وفرج
pore volume|pore space|pore space
حجم منفذی ، حجم تخلخل ، فضای تخلخل(pore space)
pore system
سامانه منفذی
تمامی دهانه‌هایی که در سنگ یا خاک به عنوان یک واحد در نظر گرفته میشوند ، سامانه منفذی - تمامی دهانه‌هایی که در سنگ یا خاک به عنوان یک واحد در نظر گرفته میشوند
pore water velocity
سرعت روزنه‌ای آب
pore plate
صفحه منفذی
الف) قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین
ب) در بریوزوآهای کیلوستوم ، بخش نازکی از دیواره آهکی تشکیل‌دهنده بخش اسکلتی سپتولا این صفحه توسط یک یا چند منفذ سوراخ شده تشکیل شده است ، صفحه منفذی - الف) قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین - ب) در بریوزوآهای کیلوستوم
pore size classification
طبقه‌بندی اندازه روزنه‌ها
pore-water pressure
فشار آب منفذی
pore-water pressure|pore pressure|pore pressure
فشار آب منفذی
pore pressure
فشار منفذی ، فشار حفره‌ای ، تنش خنثی
pore space
فضای منافذ ، فضای خلل و فرج
pore diameter
قطر منفذ ، قطر روزنه
قطر منفذ در یک سنگ که به صورت قطر بزرگ ترین کره ای که ممکن است در منفذ وجود داشته باشد ، اندازه‌گیری می‌شود ، قطر روزنه - قطر منفذ در یک سنگ که به صورت قطر بزرگ ترین کره ای که ممکن است در منفذ وجود داشته باشد
pore canal
کانال منفذی
الف) گذرگاه ریز لوله‌ای گسترش یافته در میان پوسته یک استراکود ، به عنوان مثال ، کانال منفذی نرمال و کانال منفذی شعاعی
ب) سوراخی در صفحه غلاف دار یک خارپوست
ج) منفذی در عناصر نسبتاً ضخیم اسکلتی آرکئوسیاتیدها که در آن طول دهانه بیشتر از قطر آن است آنها ممکن است مستقیم یا منحنی ، در مقطع نازک مدور یا شش‌گوش و با سطح دیواره نرمال یا مایل باشند (د) عبور مجرا از میان اسکلت خارجی یک تریلوبیت ، با قطر بین 1 تا 75 میکرومتر برخی نویسندگان ، این واژه را به مجراهایی با قطر 1 تا 2 میکرومتر محدود می‌کنند و واژه setal duct را برای انواع بزرگتر به کار می برند ، کانال منفذی - الف) گذرگاه ریز لوله‌ای گسترش یافته در میان پوسته یک استراکود ، کانال منفذی نرمال و کانال منفذی شعاعی - ب) سوراخی در صفحه غلاف دار یک خارپوست - ج) منفذی در عناصر نسبتاً ضخیم اسکلتی آرکئوسیاتیدها که در آن طول دهانه بیشتر از قطر آن است آنها ممکن است مستقیم یا منحنی
pore throat
گلوگاه منفذی ، اتصال منفذی
pore rhomb
لوزوی منفذی
یکی از ساخت‌های الماسی‌شکل روی سطح صفحات غلاف دار سیستوئیدها ، مرکب از یک گروه شبکه های موازی و جهت‌دارشده به صورت جانبی(لوله‌ها ، شیارها ، شکاف‌ها) که هریک از طرفین بخش‌هایی از دو صفحه مجاور را اشغال می‌کند( به نحوی که هر صفحه از یک جفت ، نیمی از لوزی را تشکیل می‌دهد) طرفین ممکن است سمت خارج را نشان داده یا توسط لایه‌های نازک آهکی پوشانده شوند ، لوزوی منفذی - یکی از ساخت‌های الماسی‌شکل روی سطح صفحات غلاف دار سیستوئیدها
pore tube
مجرای منفذی
یک مجرای عموماً شش‌گوش نازک‌دیواره ، ایجادشده توسط صفحات دیواره افقی ، مایل یا منحنی وِ یا توسط برگه‌های ملاقه‌مانند ، مجرای منفذی - یک مجرای عموماً شش‌گوش نازک‌دیواره
pore ice
یخ روزنه ، یخ منفذی
یخ زیر سطحی که فضاهای تخلخل در زمین را پر نموده یا به صورت بالقوه پر می نماید؛ این یخ توسط انجماد آب منفذی در جای خود بدون افزودن آب تشکیل می شود ، یخ منفذی - یخ زیر سطحی که فضاهای تخلخل در زمین را پر نموده یا به صورت بالقوه پر می نماید؛ این یخ توسط انجماد آب منفذی در جای خود بدون افزودن آب تشکیل می شود
acanthopore
زوایدی خارمانند که دردیواره بخش داخلی بعضی از بریوزوآها وجود دارد و درمقطع نازک به صورت لوله هایی کوچک دیده می شود
ambulacral pore
حفره آمبولاکرال ، روزنه آمبولاکرال شکافی درون یا در میان صفحات آمبولاکرال خارپوستان جهت ایجاد فضای حرکتی برای پاهای لوله ها (Podia)و یا جهت اتصال اندام پا مانند (Podium) به بخش کیسه ای شکل (Ampulla)
autopore
لوله محتوی جانور دربریوزوآ
لوله ای در بریوزوآهای (Autozoocium) متعلق به دوران پالئوزوئیک (منسوخ)
auxospore
نوعی سلول وابسته به تولید وتناسل یا بارآوری جلبک های اعماق دریا
chlamydospore
کلامیدوسپور
یک هاگ با دیواره های ضخیم ، غیر برگریزان یا دائمی مانند هاگ خواب رونده تک سلولی در قارچ ها معمولاً بطور انتهایی بر روی یخبند حمل می شود/ قرار دارد و از اندوخته های ذخیره شده غنی است یک هاگ قارچی که ممکن است دارای دیواره های کتینی باشد و در نتیجه به شکل یک میکروفسیل در ترکیبات گرده شناسی/ هاگ شناسی ظاهر شود ، کلامیدوسپور یک هاگ با دیواره های ضخیم
choristopore
کوریستوپور
پیشرفته ترین موقعیت یا محل اندام های تولید مثل در جلبکهای داسی کلاداسین که در آنها کیسه ها در گانتانجیا قرار دارند و در شاخه های(laterah) رتبه دوم یا سوم وجود دارند مقایسه شود با: کلادوسپور ، کوریستوپور پیشرفته ترین موقعیت یا محل اندام های تولید مثل در جلبکهای داسی کلاداسین که در آنها کیسه ها در گانتانجیا قرار دارند و در شاخه های(laterah) رتبه دوم یا سوم وجود دارند مقایسه شود با: کلادوسپور
clogging of pore
بند آمدن منفذ
collar pore
روزنه طوقه ای
یک روزنه یا سوراخ بسیار کوچک که در صفحه افقی در کف سفالیس در بعضی از رادیولرهای نازلین ظاهر می شود ، روزنه طوقه ای یک روزنه یا سوراخ بسیار کوچک که در صفحه افقی در کف سفالیس در بعضی از رادیولرهای نازلین ظاهر می شود
communication pore
منفذ ارتباطی
یک روزنه در دیوار یا صفحه حفره ای یک جانور بریوزوآ یا ساختمان برون زیایی ، منفذ ارتباطی یک روزنه در دیوار یا صفحه حفره ای یک جانور بریوزوآ یا ساختمان برون زیایی
conidiospore
کونیدیوسپور
یک کونیدیوم – هاگ قارچی که ممکن است دارای دیواره های کتینی باشد و در نتیجه به عنوان یک میکروفسیل در ترکیبات گرده شناسی ظاهر می شود ، کونیدیوسپور یک کونیدیوم – هاگ قارچی که ممکن است دارای دیواره های کتینی باشد و در نتیجه به عنوان یک میکروفسیل در ترکیبات گرده شناسی ظاهر می شود
densospore
یک هاگ سه بخشی trilete ، عمدتاً متعلق به پالئوزوئیک را گویند که دارای نواره یا بخش مشخصی است که تمایل به مضاعف شدن دارد ، بدین معنا که بخش ضخیم تر به سمت مرکز و بخش نازک تر به سمت بخش خارجی می باشد مثلاً Densoporites و جنس های مشابه
deuteropore
یکی از گروه پروتوپورها که به درون یک حفره منفذی بزرگ تر منفرد در دیواره بیرونی فرامینیفر پیوند می خورد
diaspore
دیاسپور ، دیاسپور
ترکیب شیمیایی :AlOOH
درصد مواد: Al2O3%84 99 H2O%15 01 با انکلوزیون Fe ، Mn ، Cr
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:هیدروکسید
رخ:بسیار خوب ، مطابق با سطح/010/
جلا: شیشه ای ، صدفی
شکستگی: صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
اشکال ظاهری : بلورهای کوچک آگرگات فلزی و تابولار ، توده ای
ژیزمان :فراوان ; بوکسیت یا شیستهای متبلور یافت می شود اطریش ، یونان ، نروژ ، سوئیس ، امریکا ، چک و اسلواکی و روسیه
خواص شیمیایی : در شعله ذوب می شود
رنگ کانی : سفید ، زرد ، قرمز ، بنفش ، خاکستری
رنگ خاکه: سفید
تفاوت با کانی های مشابه :سختی و وزن مخصوص
تشابه کانی شناسی : ژیپسیت
پاراژنز : کلسیت ، سیانیت ، کرندون
منشا تشکیل :دگرگونی ، دگرگونی مجاورتی
شکل بلورها:پهن و کوتاه ، شیاردار ، ماکله
کاربرد :جزو مواد نسوز و کانسار آلومینیوم
محل پیدایش: آمریکا
دارای لومینسانس اغلب زرد روشن ، در شعله ذوب می شود ، از کانیهای مشابه ژیپسیت است که از نظر سختی و وزن مخصوص متفاوت است ، کاربرد آن جزء مواد نسوز و کانسار آلومینیوم است
نام آن از کلمه یونانی diaspora یعنی پراکندگی اخذ شده است
سختی : 6 5 - 7
چگالی : 3 3 – 3 5 ، دیاسپور - ترکیب شیمیایی :AlOOH - درصد مواد: Al2O3%84 99 H2O%15 01 با انکلوزیون Fe ، Cr - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:هیدروکسید - رخ:بسیار خوب ، مطابق با سطح/010/ - جلا: شیشه ای ، صدفی - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری : بلورهای کوچک آگرگات فلزی و تابولار ، توده ای - ژیزمان :فراوان ; بوکسیت یا شیستهای متبلور یافت می شود اطریش ، چک و اسلواکی و روسیه - خواص شیمیایی : در شعله ذوب می شود - رنگ کانی : سفید ، خاکستری - رنگ خاکه: سفید - تفاوت با کانی های مشابه :سختی و وزن مخصوص - تشابه کانی شناسی : ژیپسیت - پاراژنز : کلسیت ، کرندون - منشا تشکیل :دگرگونی ، دگرگونی مجاورتی - شکل بلورها:پهن و کوتاه ، ماکله - کاربرد :جزو مواد نسوز و کانسار آلومینیوم - محل پیدایش: آمریکا - دارای لومینسانس اغلب زرد روشن ، کاربرد آن جزء مواد نسوز و کانسار آلومینیوم است - نام آن از کلمه یونانی diaspora یعنی پراکندگی اخذ شده است - سختی : 6 5 - 7 - چگالی : 3 3 – 3 5
dictyospore
یک هاگ قارچ چند سلولی که دارای هردو دیواره پاستیوم های متقاطع و دیواره های کتینی طولی می باشد چنین هاگ هایی ممکن است به عنوان میکروفسیل در ترکیبات گرده یا هاگ شناسی ظاهر شود
firmatopore
یک چند ریخت ، که باریک است و تقریباً بر روی طرف مخالف کلونی های بعضی از انواع بریوزوآنهای استنولامیت جهت یافته است/ قرار گرفته است
flagellar pore
منفذ تاژکی
یکی از خلل و فرج یک دینوفلاژله برای بیرون زدن تاژک که معمولاً در پیوند یا اتصال قدامی یا پشتی کمربند یا شیار (مغزسر) واقع شده است ، منفذ تاژکی یکی از خلل و فرج یک دینوفلاژله برای بیرون زدن تاژک که معمولاً در پیوند یا اتصال قدامی یا پشتی کمربند یا شیار (مغزسر) واقع شده است
frontal pore
منفذ جلویی
(شعاعیان): حفره ای در قسمت جلوی صدف موجودی شعاعی که در مجاورت حلقه مبدایی آن قرار گرفته و شبیه به حفره جناغی به نظر می رسد ، منفذ جلویی (شعاعیان): حفره ای در قسمت جلوی صدف موجودی شعاعی که در مجاورت حلقه مبدایی آن قرار گرفته و شبیه به حفره جناغی به نظر می رسد
fungal spore
هاگ قارچی
گرده گیاهان معمولاٌ چند سلولی ، غیر آوندی و هتروتروف (قارچ ها) چنین گرده هایی شامل انواع گسترده ای از تک سلولی های ساده تا اسکلروشیای چند سلولی می شود گستره آنها از پرکامبرین تا هولوسن کشیده می شود و انواعی که در رسوبات حفظ شده و در سنگ شناسی زغال و گرده شناسی آن مطالعه می شوند ، کیتینی هستند
نمونه های آن Basidiospore ، Chlamydospore ، conidiospore ، dictyospore ، phragmospore ، teleutospore ، urediospore هستند ، هاگ قارچی گرده گیاهان معمولاٌ چند سلولی ، کیتینی هستند نمونه های آن Basidiospore
homospore
همسان هاگ
یکی از هاگ های یک گیاه انگلی که محصول هوموسپری است ، هاگی که می تواند در تولید مثل نقش نر یا ماده را بازی کند ، چنین نمونه هایی از دوران سیلورین تا هولوسن وجود داشته اند ، همسان هاگ یکی از هاگ های یک گیاه انگلی که محصول هوموسپری است
humatipore
هوماتیپور
این عنوان در کریستوئیدها برای بخش غلاف دار موجود در صفحه کاسه گل که دارای کانال های کلسیتی شده پیچیده ای است ، به کار می رود این مجاری سیالات مورد نیاز برای عملیات تنفس را منتقل کرده و تنها در خانواده بزرگ رومبیفرئن های هلوسیستید ها دیده می شوند ، هوماتیپور این عنوان در کریستوئیدها برای بخش غلاف دار موجود در صفحه کاسه گل که دارای کانال های کلسیتی شده پیچیده ای است
hydrospire spore
هاگ هیدروسپایر
یکی از هاگ های گرد کوچک متعدد موجود در میان صفحات جانبی خارجی و در نزدیکی حاشیه یک امبلوکرام ، که به هیدروسپایر غنچه سان رسیده و یا به فضای موجود در آن متصل می‌شود
Macropore
ماکروتخلخل
megapore
منفذ بزرگ
یا macropore در سیستم ارائه شده توسط چوکوئت و پری (1970) برای طبقه بندی اندازه خلل و فرج ، این عنوان برای یک حفره متساوی الابعاد یا یک حفره صفحه ای که قطر یا ضخامت میانگین آن بیش از 4 میلی متر می باشد ، بکار رفته است
مقایسه شود با: micropore ، mesopore
megapore|macropore|macropore
منفذ بزرگ یا macropore در سیستم ارائه شده توسط چوکوئت و پری (1970) برای طبقه بندی اندازه خلل و فرج ، این عنوان برای یک حفره متساوی الابعاد یا یک حفره صفحه ای که قطر یا ضخامت میانگین آن بیش از 4 میلی متر می باشد ، بکار رفته است مقایسه شود با: micropore ، mesopore
megaspore
بزرگ هاگ ، تحم بزرگ
Micropore
میکروتخلخل
millepore
مرجانیان رده میلپورینا که دارای اسکلتی کلسیتی بوده و نمونه های جنسی آنها در آب شناورند
، مرجانیان رده میلپورینا که دارای اسکلتی کلسیتی بوده و نمونه های جنسی آنها در آب شناورند
miospore
عنوانی که در دیرین زیست شناسی برای هاگ یا دانه گرده ای با قطر کمتر از 200 میکرون ، بکار می رود
مقایسه شود با: megaspore ، در این مورد به معنای واژه small spore نیز مراجعه نمایید
، بکار می رود مقایسه شود با: megaspore ، در این مورد به معنای واژه small spore نیز مراجعه نمایید
ocular pore
منفذ چشمی
سوراخی در صفحه بصری یک خاردار که یک شاخک انتهایی از میان آن می گذرد ، منفذ چشمی سوراخی در صفحه بصری یک خاردار که یک شاخک انتهایی از میان آن می گذرد
open pore
تخلخل باز ، روزنه باز
parietal pore
منفذ جداری
(الف) یک لوله جانبی یا جداری در بدن یک سخت پوست کیریپد
(ب) حفره تناسلی یک کیستوئید ، منفذ جداری (الف) یک لوله جانبی یا جداری در بدن یک سخت پوست کیریپد (ب) حفره تناسلی یک کیستوئید
parietal tube|parietal pore|parietal pore
مجرای جداری ، لوله جداری یکی از لوله های طولی که در فاصله میان لایه های داخلی و خارجی صفحه بخش بخش سخت پوستان کیریپد قرار داشته و توسط غشاهای طولی از آنها جدا شده است مترادف: parietal pore
parmal pore
منفذ پارمال
یکی از حفرات موجود در سپر یک شعاعی آکانتارین که توسط زوائدی دربر گرفته شده است
مقایسه شود با: sutural pore
phragmospore
هاگ چند پایه
هاگ گیاهی دارای دو یا چند جداره ، به عنوان مثال هاگ قارچی پرده‌دار که دارای یک دیواره کیتینی است و از این رو به عنوان یک گرده ریخت حفظ میشود ، هاگ چند پایه هاگ گیاهی دارای دو یا چند جداره
podial pore
منفذ انبانه ای ‌شکل
روزنه جای گرفته در مجرای یک پای دروغین بین صفحات سینه‌سپری یک خارپوست(نظیر یک آستروئید)
proloculus pore
منفذ حجره اولیه
دهانه مجزای دایره‌ای در حجره اولیه که به حجره بعداً تشکیل‌شده یک پوسته فرامینیفری منجر می شود (در فوزولینید‌ها)
prosopore
دهانه کانال تنفسی اسفنج - دهانه ورودی کانال تنفسی یک اسفنج
pseudopore
منفذ دروغین
(گرده‌ شناسی):یک منطقه به ویژه نازک در لپتومای گرده مخروطیان خاص(نظیر آنچه که در خانواده‌های کاپرساسه آ و تاکساسه آ وجود دارد)
(دیرینه‌شناسی):الف) فضای پرشده بافتی در لایه کلسیتی یک دیواره بدنه ای احاطه‌شده توسط پوشش خارجی در بیشتر بریوزوآها ب) منفذی در پوشش خارجی کلسیسپونجیای مختلف ، پوشش در نتیجه رشد بخش خارجی کانال‌های تنفسی ایجاد می‌شود ، منفذ دروغین - (گرده‌ شناسی):یک منطقه به ویژه نازک در لپتومای گرده مخروطیان خاص(نظیر آنچه که در خانواده‌های کاپرساسه آ و تاکساسه آ وجود دارد) - (دیرینه‌شناسی):الف) فضای پرشده بافتی در لایه کلسیتی یک دیواره بدنه ای احاطه‌شده توسط پوشش خارجی در بیشتر بریوزوآها ب) منفذی در پوشش خارجی کلسیسپونجیای مختلف
resting spore
هاگ خوابیده ، هاگ ایستا
دانه هاگی را گویند که برای مدتی قبل از روئیدن ساکن باقی می‌ماند؛ مثلاً یک chlamydospore یا یک زیگوسپور جلبک زنجیری را گویند که دارای دیواره های ضخیم است و قادر به تحمل شرایط ناسازگار مثل حرارت ، سرما یا خشک شدن است نیز ببینید: statospore کیسه (cyst) در گرده شناسی
، هاگ ایستا - دانه هاگی را گویند که برای مدتی قبل از روئیدن ساکن باقی می‌ماند؛ مثلاً یک chlamydospore یا یک زیگوسپور جلبک زنجیری را گویند که دارای دیواره های ضخیم است و قادر به تحمل شرایط ناسازگار مثل حرارت ، سرما یا خشک شدن است نیز ببینید: statospore کیسه (cyst) در گرده شناسی -
spore
هاگ
، هاگ -
vertical pore
منفذ قائم
منفذی که خار عمودی در پشت صدف شبکه ای در اسکلت رادیولارین های زیر تیره Trissocyclinae را دربر می گیرد ، منفذ قائم - منفذی که خار عمودی در پشت صدف شبکه ای در اسکلت رادیولارین های زیر تیره Trissocyclinae را دربر می گیرد
zygospore
نطفه هاگ
یک هاگ برجا مانده گیاهان متعدد و متنوع غیرآوندی (مانند جلبکهای سبز تک سلولی) ، که بوسیله جوش خوردن جنسی دو پروتوپلاست حاصل می شود این معمولاً دارای یک دیواره ضخیم مقاوم است و در نتیجه می تواند به مانند یک گرده ریخت یا گرده شکل ظاهر می شود ، نطفه هاگ - یک هاگ برجا مانده گیاهان متعدد و متنوع غیرآوندی (مانند جلبکهای سبز تک سلولی)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن