معنی residual placer

زمين شناسی

residual placer

پلاسر انباشتی
پلاسرهایی که در مبداء از محل تخریب سنگها وکانیها تشکیل می شوند ولازمه آن وجود سطح نسبتاً صاف است

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی residual placer

residual placer|placer|placer

پلاسر انباشتی - پلاسرهایی که در مبداء از محل تخریب سنگها وکانیها تشکیل می شوند ولازمه آن وجود سطح نسبتاً صاف است

alluvial placer

پلاسرهای آبرفتی
پلاسرهایی که در مسیر رودخانه ها یا آبرفتها تشکیل شده اند ، پلاسرهای آبرفتی پلاسرهایی که در مسیر رودخانه ها یا آبرفتها تشکیل شده اند

eluvial placer

پلاسر دامنه ای
پلاسرهای که در اثر خزش یا سرخوردن در سطح زمین شیبدار بوجود آید ، پلاسر دامنه ای پلاسرهای که در اثر خزش یا سرخوردن در سطح زمین شیبدار بوجود آید

placer

پلاسر ، پلاسر
نهشته ای که از تمرکز کانیهای سنگین به صورت مکانیکی به وسیله جریانات رودخانه و امواج تشکیل می شود پلاسرها دارای ذخایری از طلا ، قلع ، پلاتین ، الماس و سایر مواد ارزشمند می باشند ، پلاسر - نهشته ای که از تمرکز کانیهای سنگین به صورت مکانیکی به وسیله جریانات رودخانه و امواج تشکیل می شود پلاسرها دارای ذخایری از طلا

placer deposit|placer|placer

کانسارهای پلاسری - کانسارهای پلاسری انباشته های مکانیکی از نوع نهشته های نابرجا هستند که طی فرآیندهای رسوبی تمرکز دهنده کانیهای سنگین ، تشکیل می گردند تمرکز کانیهای سنگین در این فرآیندهای رسوبی تمرکز دهندهکانیهای سنگین ، تشکیل می گردند تمرکز کانیهای سنگین در این فرآیندها ، جدایش ثقلی مکانیکی در مقابل هوازدگی داشته باشند

residual

بر جای مانده ، پس مانده ، ته نشین

residual clay

رس بر جای مانده
مواد رسی که توسط هوازدگی بر جای سنگ حاصل از تجزیه شیمیایی فلدسپات یا سایر کانیهای سنگی یا از حذف سازنده های غیررسی کانی توسط انحلال از یک سنگ رس دار می باشد (مثلاً یک سنگ آهک آرژیلی) خاک یا فرآورده فرآیندهای خاک ساز را گویند
مقایسه شود با: رس ثانویه مترادف: رس اولیه ، رس بر جای مانده - مواد رسی که توسط هوازدگی بر جای سنگ حاصل از تجزیه شیمیایی فلدسپات یا سایر کانیهای سنگی یا از حذف سازنده های غیررسی کانی توسط انحلال از یک سنگ رس دار می باشد (مثلاً یک سنگ آهک آرژیلی) خاک یا فرآورده فرآیندهای خاک ساز را گویند - مقایسه شود با: رس ثانویه مترادف: رس اولیه

residual deposit

کانسار باقیمانده
الف) باقیمانده ی تشکیل شده توسط هوازدگی درجا
ب) کانساری که در رس ، توسط تبدیل اجزای فلزی (مثلاً منگنز ، آهن ، سرب یا روی) به اشکال اکسید شده توسط هوازدگی در یا نزدیک سطح کره زمین تشکیل می‌شود ، کانسار باقیمانده - الف) باقیمانده ی تشکیل شده توسط هوازدگی درجا - ب) کانساری که در رس

residual dome

گنبد باقیمانده
رجوع شود به تاقدیس باقیمانده (residual anticline) ، گنبد باقیمانده - رجوع شود به تاقدیس باقیمانده (residual anticline)

residual drawdown

افت باقی مانده

residual error

خطای باقیمانده

residual fertility

حاصلخیزی باقیمانده

residual force

نیروی پسماند ، نیروی ماندگار

residual geosyncline

زمین ناودیس باقیمانده
رجوع شود به autogeocyncline ، زمین ناودیس باقیمانده - رجوع شود به autogeocyncline

residual kame

کیم بر جای مانده
تپه یا پشته ای از ماسه یا گراول که توسط برهنگی یا تخریب مواد یخچالی رودخانه ای تشکیل می شود که در دریاچه های یخچالی یا بر روی دامنه تپه های تیل ، نهشته شده اند (گرگوری 1912)
مترادف: کیم دروغین ، کیم بر جای مانده - تپه یا پشته ای از ماسه یا گراول که توسط برهنگی یا تخریب مواد یخچالی رودخانه ای تشکیل می شود که در دریاچه های یخچالی یا بر روی دامنه تپه های تیل ، نهشته شده اند (گرگوری 1912) - مترادف: کیم دروغین

residual liquor

مایع باقیمانده
رجوع شود به residual liquid

residual liquor|rest magma|rest magma

مایع باقیمانده - رجوع شود به residual liquid

residual magma

ماگمای باقیمانده
رجوع شود به residual liquid

residual magma|residual liquid|residual liquid

ماگمای باقیمانده - رجوع شود به residual liquid

residual map

نقشه باقیمانده
یک نقشه چینه شناختی که نشان دهنده تغییرات کوچک مقیاس (تپه عوارض محلی در محیط رسوبی) یک واحد چینه شناسی مشخص است (کرومباین و اسلاس 1963 ، ص486) این نقشه منطبق بر الگوی زیرین یک نقشه روندی است ، نقشه باقیمانده - یک نقشه چینه شناختی که نشان دهنده تغییرات کوچک مقیاس (تپه عوارض محلی در محیط رسوبی) یک واحد چینه شناسی مشخص است (کرومباین و اسلاس 1963

residual material

ماده باقیمانده ، ماده بازماندی ، نهشت
مواد مادر تحکیم نیافته یا تقریباً هوازده خاک که این فرض در مورد آنها وجود دارد که در محل خود ، توسط هوازدگی ، از سنگ تحکیم یافته ای ساخته شده اند که بر روی آن قرار گرفته اند از این مواد خاکها تشکیل می شوند نیز ببینید: خاک بازمانده مقایسه شود با: مواد خاکی حمل شده ، کومولوز ، نهشت - مواد مادر تحکیم نیافته یا تقریباً هوازده خاک که این فرض در مورد آنها وجود دارد که در محل خود

residual sediment

رسوب باقیمانده
رجوع شود به resistate ، رسوب باقیمانده - رجوع شود به resistate

residual shrinkage

انقباض باقیمانده

residual soil

خاک درجا ، خاک برجا ، خاکی که مستقیماً از هوازدگی سنگ بستر زیرین خود حاصل می شود

residual soil|residual soils|residual soils

خاک برجا ، خاکی که مستقیماً از هوازدگی سنگ بستر زیرین خود حاصل می شود

residual strength

مقاومت باقیمانده
مقاومت نهایی که در امتداد یک سطح در خاک یا یک ناپیوستگی در سنگ ایجاد می شود برای خاک یا سنگی که قبلاً برش ندیده است ، به کاهش واضح در مقاومت گویند که معمولاً با افزایش جابجایی تا به دست آمده مقدار باقیمانده ، همراه است
، مقاومت باقیمانده - مقاومت نهایی که در امتداد یک سطح در خاک یا یک ناپیوستگی در سنگ ایجاد می شود برای خاک یا سنگی که قبلاً برش ندیده است ، همراه است -

residual stress

تنش پس مانده

residul placer

پلاسر انباشتی
پلاسرهایی که در سرچشمه مبداء از محل تخریب سنگها وکانیها تشکیل می شوند ولازمه آن وجود سطح نسبتاً صاف است ، پلاسر انباشتی - پلاسرهایی که در سرچشمه مبداء از محل تخریب سنگها وکانیها تشکیل می شوند ولازمه آن وجود سطح نسبتاً صاف است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معنی residual placer

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی residual placer

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما