معنی root

زمين شناسی
root
ریشه
در زمین ساخت ، بر طبق فرضیه ایری ، گسترش رو به پایین مواد پوسته ای با چگالی کمتر به منظور جبران ایزوستاتیک برای جرم بیشتر و ارتفاع توپوگرافی را گویند
مترادف: بیرون زدگی رو به پایین
مقایسه شود با: پاد ریشه
در دیرین شناسی ، یک گسترش پخش شده ، منشعب و درخت مانند در انتهای دیستال یک خارپوست را گویند
در چین خوردگی ، بخش قاعده ای یک ورقه راندگی را گویند که در ابتدا به سرچشمه خود یا منطقه ریشه (root zone) متصل بوده است
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی root
root bed
بسترریشه
root exudate
ترشحات ریشه
root of mean square error
جذر خطای مربعی متوسط
rootless fumarole|fumarole|fumarole
دودخان‌ بی ریشه - دودخان‌ که گاز خود را بیشتر از جریان گدازه یا خاکستری که بر روی آن ظاهر می شود ، بدست می آورد تا اینکه از منابع عمیق تر کفه مترادف: فومرول ثانویه
rootless fumarole
دودخان‌ بی ریشه
دودخان‌ که گاز خود را بیشتر از جریان گدازه یا خاکستری که بر روی آن ظاهر می شود ، بدست می آورد تا اینکه از منابع عمیق تر کفه مترادف: فومرول ثانویه
root|roots|roots
ریشه - در زمین ساخت ، بر طبق فرضیه ایری ، گسترش رو به پایین مواد پوسته ای با چگالی کمتر به منظور جبران ایزوستاتیک برای جرم بیشتر و ارتفاع توپوگرافی را گویند - مترادف: بیرون زدگی رو به پایین - مقایسه شود با: پاد ریشه - در دیرین شناسی ، یک گسترش پخش شده ، منشعب و درخت مانند در انتهای دیستال یک خارپوست را گویند - در چین خوردگی ، بخش قاعده ای یک ورقه راندگی را گویند که در ابتدا به سرچشمه خود یا منطقه ریشه (root zone) متصل بوده است
root of a volcano
ریشه آتشفشان
سنگهای آذرین نفوذی تشکیل شده از ماگما که زیر آتشفشان منجمد شده اند ، ریشه آتشفشان - سنگهای آذرین نفوذی تشکیل شده از ماگما که زیر آتشفشان منجمد شده اند
root scar|root zone|root zone
زون ریشه - رجوع شود به root zone (منطقه ریشه)
root scar
زون ریشه
رجوع شود به root zone (منطقه ریشه)
root level
سطح ریشه
محلی درون یک رسوب که در آن ، ریشه های گیاهان در حالت زنده مشاهده می شوند ، سطح ریشه - محلی درون یک رسوب که در آن
rootlet bed
طبقه آثار ریشه
چینه ای که بوسیله ظهور آثار ریشه فسیلی گیاهان تشخیص داده می شود مثلاً: رس نسوز در زیر یک طبقه زغال سنگی ، طبقه آثار ریشه - چینه ای که بوسیله ظهور آثار ریشه فسیلی گیاهان تشخیص داده می شود مثلاً: رس نسوز در زیر یک طبقه زغال سنگی
root sheath
غلاف ریشه ، نیام ریشه ، سنگال ریشه ای توخالی
root cast|rhizoconcretion|rhizoconcretion
قالب ریشه - الف) یک ساختار رسوبی ظریف ، تقریباً قائم و معمولاً منشعب به سمت پایین که توسط پرشدگی یک منفذ لوله ای که از یک ریشه به جای مانده ، تشکیل می‌شود - ب) سنگال ریشه ای (rhizoconcretion)
root cast
قالب ریشه
الف) یک ساختار رسوبی ظریف ، تقریباً قائم و معمولاً منشعب به سمت پایین که توسط پرشدگی یک منفذ لوله ای که از یک ریشه به جای مانده ، تشکیل می‌شود
ب) سنگال ریشه ای (rhizoconcretion)
root cap|roof bar|roof bar
کلاهک - درنگهداری معادن به کمک چوب بست به قطعه بالایی چوب بست کلاهک می گویند - مترادف با : roof bar - کلاهک ریشه - یک بافت سلولی انگشتانه مانند را گویند که بر روی نوک رشد کننده یک آثار ریشه یا ریشه گیاهان قرار می گیرد و از آن محافظت به عمل می آورد Root mean square error جذر متوسط مربع خطاها
root cap
کلاهک
درنگهداری معادن به کمک چوب بست به قطعه بالایی چوب بست کلاهک می گویند
مترادف با : roof bar
کلاهک ریشه
یک بافت سلولی انگشتانه مانند را گویند که بر روی نوک رشد کننده یک آثار ریشه یا ریشه گیاهان قرار می گیرد و از آن محافظت به عمل می آورد Root mean square error جذر متوسط مربع خطاها
rootless vent
مجرای بی ریشه
یک منبع گدازه که مستقیماً به یک مجرای آتشفشانی یا منبع ماگما متصل نیست و ممکن است تجمعی از برون جریان یک جریان گدازه جامد شده دیگر باشد ، مجرای بی ریشه - یک منبع گدازه که مستقیماً به یک مجرای آتشفشانی یا منبع ماگما متصل نیست و ممکن است تجمعی از برون جریان یک جریان گدازه جامد شده دیگر باشد
root zone|root zones|root zones
منطقه ریشه - نزدیکترین رخنمون قسمت رورانده به محل اصلی اش ، منطقه ریشه نام می گیرد
root zone
ناحیه ی ریشه دوانی
beetroot
چغندر
چغندر گیاهی یکساله یا دو ساله دایمی از تیره اسفناجیان که در ریشه های آن مواد غذایی بسیاری اندوخته است ، چغندر چغندر گیاهی یکساله یا دو ساله دایمی از تیره اسفناجیان که در ریشه های آن مواد غذایی بسیاری اندوخته است
exudate root
ترشح ریشه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن