معنی settlement of the foundation

زمين شناسی

settlement of the foundation

نشست پی گاه

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی settlement of the foundation

benched foundation

شالوده پله ای

benched foundation|stepped foundation|stepped foundation

شالوده پله ای

cantilever foundation

فونداسیون طره ای ، شالوده طره ای

deep foundation

پی عمیق ، پی گود ، شالوده عمیق -فونداسیون عمیق

floating foundation

پی شناور

foundation

شالوده ، بنیاد ، پی ، فونداسیون ، زیر بنا ، پاشنه ، پی گذاری

الف) بخش تحتانی و محافظ ساختار مهندسی که در تماس با سنگ یا خاک واقع در زیر ساختار مورد نظر بوده و وزن ساختار و دیگر بارهای موجود را به مواد سنگی یا خاکی منتقل می کند این قسمت معمولا در زیرزمین قرار دارد

ب) عنوانی که در برخی مواقع برای بخش فوقانی توده های سنگی و خاکی که در تماس با ساختار مهندسی بوده و بار ناشی از آن را تحمل می کند ، به کار می رود؛ subsoil
، پی گذاری - - الف) بخش تحتانی و محافظ ساختار مهندسی که در تماس با سنگ یا خاک واقع در زیر ساختار مورد نظر بوده و وزن ساختار و دیگر بارهای موجود را به مواد سنگی یا خاکی منتقل می کند این قسمت معمولا در زیرزمین قرار دارد - - ب) عنوانی که در برخی مواقع برای بخش فوقانی توده های سنگی و خاکی که در تماس با ساختار مهندسی بوده و بار ناشی از آن را تحمل می کند ، به کار می رود؛ subsoil -

grid foundation

شالوده شبکه ای ، پی شبکه ای- پی مشبک

hollow box foundation

پی صندوقه ای

isolated foundation

پی مجزا

mat foundation

پی گسترده ، شالوده گسترده ، شالوده رادیه ، پی یکپارجه

mat foundation|raft foundation|raft foundation

پی گسترده ، شالوده گسترده ، شالوده رادیه ، پی یکپارجه

natural foundation

شالوده طبیعی ، فونداسیون طبیعی

pad foundation

پی منفرد ، پایه مستقل

paddle foundation

پی منفرد ، فونداسیون بالشتکی ، فونداسیون مجزا

pier foundation

پی ستونی ، پی شمعی ، فونداسیون شمعی ، شالوده متکی بر شمع

pile foundation

پی شمعی ، فونداسیون شمعی ، پی بر شمع

piled foundation

شالوده شمعی ، پی شمعی

rafter foundation

پی گسترده ، شالوده گسترده ، کفبند سراسری

settlement

نشست
حرکت عمودی به سمت پایین در ساختمان ها یا خاک سطحی هنگامی که خاک زیر آن قسمت تحت فشار قرار می گیرد ، نشست - حرکت عمودی به سمت پایین در ساختمان ها یا خاک سطحی هنگامی که خاک زیر آن قسمت تحت فشار قرار می گیرد

settlement extensometer

نشست سنج

settlement observation

مشاهده نشست

shallow foundation

پی سطحی ، شالوده سطحی ، پی کم عمق ، شالوده کم عمق

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی settlement of the foundation

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی settlement of the foundation

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما