معنی form

ریاضی و آمار

form

صورت ، صورت / کلمات مرتبط multilinear form canonical form Hermite form standard form of an equation quadratic form conjunctive normal form semitabular form

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی form

format effector

افکتورهای فرمت

former

اول ، نوع دوم

formal proof of validity

برهان درستی

formulate

به شکل فرمول درآوردن ، به قاعده فرموله کردن درآوردن ، فرمول بندی کردن ، به قاعده درآوردن

formal prerequisite

پیش نیاز صوری

formal linear combination

ترکیب خطی صوری

formation of inspection lot

تشکیل انباشته ی بازرسی

formative

تشکیل دهنده

formal definition

تعریف صوری

formal definition of probability

تعریف صوری احتمال

formed by

حاصل از

formal system

دستگاه صوری

formulize

دستور ساختن ، فرمول بندی کردن

formulization

دستور سازی

formula of finite increments

دستور نمو های محدود ، رابطه ی نمود های محدود

formulae for change of basis

دستور های تعویض پایه

formulary

دستورنامه

formal method

روش رسمی ، روش صوری

formal organization

سازمان رسمی

formal power series

سری توانی صوری

formation

شکل یافتن ، تشکیل ، تشکل ، تکوین

formalization

صورت بخشی ، قالب ریزی

formalism

صورت گرایی ، دیس گرایی ، اساس صوری ، اصالت صورتس ، اصالت شکل

formalized

صورت گرفته ، صورت بسته

formal

صوری ، دیسی ، رسمی ، ظاهری ، شکلی

formal expression

عبارت صوری

form of class

فرم از رده ی

formula

فرمول

formula of total probability

فرمول احتمال ، فرمول احتمال کل

formula of average of probabilities

فرمول احتمال متوسط

formula of direct transform

فرمول تبدیل مستقیم

formulae

فرمول ها ، دستور ها

formulation

فرمول‌بندی ، فرمول ، صورت بندی ، فرموله کردن ، فرمول بندی

formal rule

قاعده ی صوری

formalize

قالب ریزی کردن ، به صورت رسمی بیان کردن ، شکل دادن ، فرم دادن

formal group

گروه رسمی

formal statement

گزاره ی صوری

formal variable

متغیر صوری

formulation stage

مرحله ی طرح ریزی

formally

مطابق تعریف ، به طور صوری ، ظاهرا ، شبیه ، معمولا ، به طور رسمی

formal logic

منطق صوری

formal syntax

نحو منطقی

format

هیئت ، شکل ، قالب ، فرم بندی ، قالب بندی

formal certainty

یقین صوری

alternating form

فرم متناوب ، صورت متناوب فرمی دوخطّی چون f که با تعویض جای متغیّرهای مستقل آن ، علامتش تغییر می کند یعنی به ازای همه مقادیر متغیّرهایمستقل x و y داریم : f(x ، y)-f(x ، y)

anisotropic quadratic form

صورت درجه ی دوم ناهمروند

associated with quadratic form

مربوط به فرم درجه ی دوم

basic form

فُرم پایه ای ، فرم اساسی

biliear form

صورت دو خطی ، صورت مضاعف خطی ، فرم دو خطی

bilinear form

صورت مضاعف خطّی ، فرم دو خطّی ، صورت دوخطی ، فرم دوخطی

canonical form

شکل متعارف ، فرم کانونیک ، فرم متعارف ، صورت کانونی ، شکل متعارفی ، صورت استاندارد ، صورت متعارف

carrier of a differential form

محل صورت دیفرانسیل

closed form

شکل بسته ، فرم بسته

column echelon form

شکل پلکانی ستونی

compact form

صورت فشرده

complete sum of products form

صورت کامل مجموع حاصلضرب ها

complex quadratic form

صورت درجه ی دوم مختلط

conform

وفق دادن ، مطابقت کردن ، هم‌نوایی کردن ؛ هم‌شکل ، یکنواخت ، مطابق ، موافق ، تقلید ، هم‌دیس ، دنباله‌روی ، انطباق دادن ، همدیس ، همشکل ، همنوایی کردن

conjuctive normal form

صورت نرمال عطفی

conjuctive nurmal form

صورت نرمال عطفی

conjunctive normal form

صورت نرمال عطفی

cruciform

منحنی صلیبی شکل ، منحنی صلیبی

cubic form

مکعّب ، تاسی شکل ، مکعب

curvature form

صورت انحنا ، صورت خمیدگی

deform

تغییر شکل دادن ، بدشکل شدن

degenerate bilinear form

صورت دو خطی تبهگون

derivative of a form

مشتق یک شکل ، مشتق یک فرم

derivative of linear form

مشتقّ فرم درجه اوّل ، مشتق فرم درجه ی اول

derivative of quadratic form

مشتقّ فرم درجه دوّم ، مشتق صورت درجه ی دوم

diagonal canonical form

شکل متعارف قطری

diagonal form

شکل قطری

differential form

صورت دیفرانسیل ، فرم دیفرانسیل

dirichlet transform

تبدیل دیریکله

discrete fourier transform

تبدیل گسسته فوریه

disjunctive canonical form

صورت متعارف ترکیب فصلی

disjunctive normal form

صورت نرمال فصلی ، صورت متعارف فصلی ، صورت نرمال ترکیب فصلی

distinguished normal form

صورت نرمال اصلی

dual canonical form

شکل متعارفی دوگان

dual mixed form

شکل های مختلط دوگان

dual standard form

شکل استاندارد دوگان

echelon form

صورت پلّکانی ، پلّکانی شکل ، شکل اشلی ، صورت پلکانی ، پلکانی شکل ، صورت پله ای ، پلکانی

ellipses of canonical form

بیضی های شکل قانونی

exact differential form

صورت دیفرانسیل کامل

exact form

شکل دقیق ، دیس درستین ، فرم کامل

exponential form

شکل نمائی

exponential fourier transform

تبدیل نمائی فوریه ، تبدیل فوریه ی نمایی

fast fourier transform

تبدیل سریع فوریه

field definition form

فرم تعریف حوزه

fourier laplace transform

تبدیل فوریه-لاپلاس ، مبدَّل فوریه-لاپلاس

fourier stieltjes transform

تبدیل فوریه-استیلتیس ، مبدَّل فوریه-استیلتیس

fourier transform

تبدیل فوریه ، مبدَّل فوریه

free variable form

صورت متغیر آزاد

full disjunctive normal form

صورت نرمال فصلی کامل

fundamental form

صورت اصلی

gelfand transform

تبدیل گلفاند ، مبدّل گلفاند

genralized form

شکل تعمیم یافته ، فرم کلی

hankel transform

تبدیل هَنکل ، تبدیل هنکل

hermite form

صورت ارمیتی

hermitian form

صورت هرمیتیک ، فرم هرمیتی ، صورت هرمیتی ، صورت ارمیتی

hilbert modular form

صورت مدولی هیلبرت

in symbolic form

به صورت نمادی

indefinite quadratic form

صورت درجه ی دوم نامعین

indeterminate form

صورت مبهم ، صورت نامعین

index of a quadratic form

شاخص صورت درجه ی دوم

induced form

فرم القاء شده

inform

مطلع کردن ، آگاه ساختن

innotational form

با نماد ریاضی

integral transform

تبدیل انتگرالی

intercept form

صورت طول و عرض از مبدئی

inverse fourier transform

تبدیل معکوس فوریه

inverse laplace transform

تبدیل لاپلاس معکوس

inverted transform

تبدیل وارون

irreducible form

صورت تحویل ناپذیر ، صورت ساده نشدنی

jacobian of transform

ژاکوبین تبدیل

jordan canonical form

فرم متعارف ژردان

jordan form

فرم ژردان

kernel of an integral transform

هسته ی تبدیل انتگرالی

Laplace Transform

تبدیل لاپلاس

linear form

صورت خطی

logical form

صورت منطقی ، فرم منطقی

mellin transform

تبدیل مِلین ، تبدیل ملین

millin transform

تبدیل ملین

minimal form

صورت مینیمال

minimal sum form

صورت مجموع مینیمال

minimal sum of produst form

صورت مجموع حاصل ضرب های مینیمال

minterm canonical form

صورت متعارف جمله ی مینیمم

multiform

چندشکلی ، چندصورتی

multilinear form

صورت چندخطی ، قرم چندخطی

negative definite form

فرم معین منفی

non degenerate bilinear form

فرم دو خطی ناتبهگون

non negative form

فرم غیر منفی

nondegenerate quadratic form

صورت درجه ی دوم نا تباهیده

normal form

صورت عادی ، صورت معمولی ، صورت نرمال ، صورت متعارف

order form

برگه ی سفارش ، فرم سفارش ، فرم سفارشدهی

parametric form

صورت پارامتری ، فرم پارامتری

partial function form

صورت تابع جزئی

perform

عمل کردن ، انجام دادن ، نمایش دادن ، اجرا کردن

point form

نقطه نما

point slope form

نقطه نما ، شیب نما

poisson form

به صورت پواسن

poisson integral transform

تبدیل انتگرال پواسون

poisson transform

تبدیل پواسون ، تبدیل پواسن

polar form

شکل قطبی

polar of a quadratic form

قطبی صورت درجه ی دوم

positive definite bilinear form

فرم دوخطی معین مثبت

positive definite form

فرم معین مثبت ، فرم همیشه مثبت

positive definite quadratic form

فرم درجه ی دوم همیشه مثبت

proceeding form

طبق ، با استفاده از

product of sums form

شکل حاصل ضرب مجموع ها

proper transform

مبدّل سره

proportional form

صورت گزاره

pseudotensorial form

صورت تانسوری نما

quadratic form

صورت مجذوری ، فرم درجه ی دوّم فرم مربّع ، دیس درجه دوّم ، صورت درجه دوّم ، صورت درجه دوم ، فرم درجه ی دوم

rank of a quadric form

رتبه ی صورت درجه ی دو

rational canonical form

فرم متعارف گویا

rational form

فرم گویا

rational laplace transform

تبدیل لاپلاس گویا

real quadratic form

فرم درجه ی دوم حقیقی

reduced form

فرم ساده شده ، فرم تقلیل یافته ، صورت تحویل یافته

reform

اصلاح ، بهبود ، نوسازی

row canonical form

صورت متعارف نظری ، صورت متعارف سطری

row echelon form

صورت پلکانی سطری

schwarz integral transform

تبدیل انتگرال شوارتس

self adjoint form

فرم هرمیتی

semi positive form

فرم نیمه مثبت

semitabular form

صورت نیم‌جدولی

sesqui linear form

فرم یک و نیم خطی

sesquilinear form

صورت یک و نیم خطی

sesquiliniear form

صورت یک و نیم خطی

simple form

شکل ساده

skew symmetric bilinear form

فرم دوخطی متقارن کج

slope intercept form

صورت شیب عرض از مبدأ

standard form

شکل معیار ، شکل متعارف ، صورت استانده ، شکل برسنجیده(برای معادله) ، شکل متعارفی ، شکل استاندارد

statement form

قالب (منطق)

subordinate form

فرم فرعی

sum of product form

صورت ِ‌مجموع ِ حاصلضرب ها

sum of products form

شکل مجموع حاصل ضرب ها

sunchronic form

صورت متقارن ، فرم متقارن ، فرم تقارنی

support of a differential form

محمل صورت دیفرانسیل

symbolic form

صورت نمادی

symmetric bilinear form

صورت دوخطی متقارن

symmetric form

صورت متقارن ، فُرم متقارن ، فُرم تقارنی

symmetric quadratic form

صورت درجه ی دوم متقارن

take in the following form

به شکل درآوردن ، به صورت نوشتن

tensor form

صورت تانسوری

tensorial form

صورت تانسوری

third fundamental form

سومین صورت اصلی

total time on test transform

تبدیل زمان کل آزمون

total transform

مبدّل کلی

transform

1 تبدیل 2 تبدیل‌یافته ، تبدیل شدن ، مبدل ، تبدیل کردن ، مبدل کردن ، متناظر ، بدل ، تبدیل ، 1 تبدیل 2 تبدیل‌یافته / کلمات مرتبط TTT-transform Poisson transform discrete Fourier transform integral transform total time on test transform Fourier transform Laplace transform rational Laplace transform Mellin transform Walsh-Fourier transform

triangular canonical form

شکل متعارف مثلثی

triangular form

شکل مثلثی

trigonometric form

صورت مثلثاتی

ttt-transform

تبدیل TTT ، تبدیل T‌T‌T

uniform

یکنواخت

walsh-fourier transform

تبدیل والْش-فوریه

waveform

موجی شکل

weber transform

تبدیل وبر

write in the form

به شکل درآوردن ، به صورت نوشتن

z transform

تبدیل z

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی ریاضی و آمار از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی form

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی form

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما