معنی maximum autocorrelations for moving averages processes

ریاضی و آمار

maximum autocorrelations for moving averages processes

خودهمبستگیهای ماکسیمم برای فرایندهای میانگین متحرک

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی maximum autocorrelations for moving averages processes

birth-and-death processes

فرآیندهای زاد و مرگ ، فرایندهای زاد و مرگ

continuous decision processes

فرایندهای تصمیمی پیوسته ، فرآیند های تضمینی پیوسته

discrete processes

فرایندهای گسسته

immigration-emigration processes

فرایندهای برون‌کوچی-درون‌کوچی

ito processes

فرایندهای ایتو

maximum

ماکزیمم ، بیشینه

maximum allowable percent defective

ماکسیمم درصد معیوب مجاز

maximum column sum norm

نُرم مکزیمم جمع ستونی

maximum decrease

کاهش ماکزیمم

maximum element

بزرگترین عنصر ، عنصر ماکزیمم

maximum entropist

ماکسیمم آنتروپی‌گرا

maximum entropy distribution

توزیع ماکسیمم آنتروپی

maximum entropy principle

اصل ماکسیمم آنتروپی

maximum entropy spectral analysis

تحلیل طیفی ماکسیمم آنتروپی

maximum flow model

مدل حداکثر جریان ارسال ، مدل ارسال ماکزیمم

maximum height

حداکثر ارتفاع ، ارتفاع اوج

maximum increase

افزایش ماکزیمم

maximum invariant subgroup

زیرگروه ثابت ماکزیمم

maximum length

طولانی ترین طول ، حداکثر طول

maximum likelihood

بیشینه درستنمایی ، حداکثر احتمال ، احتمال رخداد حداکثر ، حداکثر درستنمایی

maximum likelihood estimate

روش درستنمایی(راستنمایی) ماکزیمم ، برآورد راست نمایی ماکزیمم ، برآورد حداکثر درست نمایی

maximum likelihood estimation

برآورد ماکسیمم درستنمایی ، برآورد درستنمایی ماکسیمم ، برآورد کننده ی درستنمایی ماکسیمم ، برآورد بر اساس درست نمای بیشینه

maximum likelihood estimator

برآورد کننده ی درستنمایی ماکسیمم

maximum likelihood method

روش ماکسیمم درستنمایی ، روش درست نمایی ماکسیمم ، روش حداکثر درست نمایی

maximum liklihood

درستنمایی بیشینه

maximum liklihood method

روش درستنمایی ماکزیمم

maximum matching

maximum modulus principle

قضیه ی ماکسیمم قدرمطلق ، اصل ماکسیم قدرمطلق

maximum modulus theorem

قضیه ی حداکثر قدرمطلق

maximum point

نقطه ی اوج ، نقطه ی بیشینه ، نقطه ی حداکثر ، نقطه ی ماکزیمم

maximum point on a curve

نقطه ی اوج یک منحنی

maximum principle

اصل ماکسیمم

maximum probability estimation

برآورد ماکسیمم احتمال

maximum product of spacings estimation

روش برآورد ماکسیمم حاصلضرب فاصله‌ها

maximum revenue

ترکیب درآمد حداکثر

maximum row sum norm

نُرم ماکزیمم جمع سطری

maximum standard deviation

حداکثر انحراف معیار

maximum utility

ماکزیمم سودمندی

maximum value flow model

مدل ماکزیمم ارزش حاصل

maximum-modulus test

آزمون ماکسیمم قدرمطلق

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی ریاضی و آمار از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی maximum autocorrelations for moving averages processes

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی maximum autocorrelations for moving averages processes

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما