معنی measure

ریاضی و آمار

measure

1 اندازه 2 معیار ، بیان کردن ، سنجیده شدن ، مقیاس ، سنج ، اندازه ، سنجش ، سنجیدن ، سنجه ، پیمانه ، اندازه گرفتن ، 1 اندازه 2 معیار / کلمات مرتبط measure of dispersion measure of association Chakrabarti's measure of design imbalance diversity measure measure of skewness Gray and Williams measure measure of information similarity measure measure of similarity measure of agreement precision measure Gauss's measure of precision measure of dissimilarity measure of location income inequality measure measure of unbalancedness of design measure of uniformity Bowley's measures of skewness clisy

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی measure

measurement

1 اندازه‌گیری 2 اندازه ، اندازه ، مقدار ، کمیت ، اندازه گیری ، سنجش

measurement standards

استاندارد های اندازه گیری

measures of standards

استاندارد های اندازه گیری

measure of intensity of dependency of events

اندازه شدت وابستگی حوادث

measures of variability

اندازه های تغییر پذیری

measures of central tendency

اندازه های گرایش به مرکز ، اندازه های تمایل به مرکز ، مقادیر متمایل به مرکز ، مشخص کننده های مرکزی ، سنجیده های گرایش به مرکز

measure of probability

اندازه ی احتمال

measure of distribution

اندازه ی پراکندگی

measure of size

اندازه ی حجم

measure of kuratosis

اندازه ی کشیدن

measure of set

اندازه ی مجموعه

measure of a set

اندازه ی یک مجموعه

measureless

بی اندازه

measures of dispersion

پراکنداگی ، پراکندگی

measure preserving transformation

تبدیل حافظ اندازه

measurement error

خطای اندازه‌گیری ، خطای اندازه گیری

measurement structures and statistics

ساختارهای اندازه‌گیری و آمار

measured

سنجیده

measure a distance

فاصله یابی کردن

measure space

فضای اندازه

measure of volume

گنجا ، اندازه ی حجم

measure zero set

مجموعه با اندازه صفر ، مجموعه ی صفر ، اندازه

measure of information

معیار اطلاع

measure of dispersion

معیار پراکندگی

measure of variations

معیار پراکندگی ، اندازه ی تغییرات

measure of association

معیار پیوند

measure of similarity

معیار تشابه

measure of agreement

معیار توافق

measure of skewness

معیار چولگی

measure of dissimilarity

معیار عدم تشابه

measure of center

معیار گرایش به مرکز ، اندازه ی مرکزیت

measure of location

معیار مکان

measure of unbalancedness of design

معیار نامتعادل بودن طرح

measure of uniformity

معیار یکنواختی

measure of length

مقیاس طول

Measured of effectiveness

میزان اثربخشی

measure theory

نظریه اندازه ، نظریه ی اندازه

measurement theory

نظریه اندازه‌گیری

absolutely continuous measure

اندازه ی مطلقاَ پیوسته اندازه ی متناهی سیگمای m روی یک سیگماجبر نسبت به اندازه ی متناهی سیگمای دیگر n روی همان سیگماجبر مطلقاَ پیوسته است اگر هر عضو سیگماجبر که اندازه ی آن n آن صفر است اندازه ی mای برابر با صفر نیز داشته باشد

additive measure

اندازه‌ی جمعی ، اندازه جمعی

additivity of lebesgue measure

جمعی بودن اندازه ی لبگ

angular measure

اندازه ی زاویه ای

bair measure

اندازه ی بئر

borel measure

اندازه‌ی بورل ، اندازه بورل ، اندازه ی بورل

bounded measure

اندازه کران‌دار ، اندازه کراندار ، اندازه ی کراندار

canonical measure

اندازه ی متعارف

caratheodory measure

اندازه ی کاراتئودوری

caratheodory outer measure

اندازه ی برونی کاراتئودوری

circular measure

اندازه ی زاویه بر حسب رادیان

common measure

اندازه ی مشترک

completely additive measure

اندازه‌ی کاملاً جمعی ، اندازه کاملاً جمعی ، اندازه ی کاملا جمعی

complex spectral measure

اندازه ی طیفی مختلط

compound measure

اندازه‌ی مرکّب ، اندازه مرکّب ، اندازه ی مرکب

convergence in measure

همگرایی در اندازه

countably additive measure

سنج شمارا اضافی

counting measure

اندازه ی شمارشی

degree measure

مقیاس درجه

diversity measure

معیار چندگونگی

exterior measure

اندازه ی برونی

fallible measure

اندازه ی خطا دار

finite additive measure

اندازه ی جمعی متناهی

finite measure

اندازه متناهی

finitely additive measure

اندازه متناهیاً جمعی ، سنج متناهیا اضافی ، اندازه ی متناهیا جمعی

gray and williams measure

معیار گرِی و ویلیامز

greatest common measure

بزرگترین اندازه ی مشترک

green measure

اندازه ی گرین

harmonic measure

اندازه ی همساز

idempotent measure

اندازه خودتوان ، اندازه ی خود توان

income inequality measure

معیار نابرابری درآمد

inner measure

سنج درونی ، اندازه ی داخلی ، اندازه ی درونی

input measure

اندازه ی ورودی ، اندازه ورودی

interior measure

اندازه ی داخلی ، سنج داخلی

invariant measure

اندازه ناوردا ، اندازه ی ناوردا

jordan measure

اندازه ی ژوردان ، اندازه ژوردان

lebesgue measure

اندازه لبگ ، اندازه ی لوبگ ، سنج لوبگ

left haar measure

اندازه هار چپ

levy spectral measure

اندازه طیفی له‌وی

linear measure

مقیاس طول

long measure

مقیاس طول

n dimensional measure

اندازه ی n بعدی

n measure

اندازه ی n

nei's diversity measure

اندازه چندگونگی نای

outer harmonic measure

اندازه ی همساز برونی

outer measure

اندازه ی برونی ، اندازه ی خارجی ، اندازه برونی

precision measure

معیار دقت

probability measure

اندازه ی احتمال

product measure

اندازه ی حاصلضرب

quality measure

معیار کیفیت

quasi invariant measure

اندازه ی شبه ناوردا

quasi-invariant measure

اندازه شبه‌ناوردا

radian measure

مقیاس رادیان ، سنج رادیان ؛ اندازه‌گیری با واحد رادیان ، اندازه ی رادیان

radon measure

اندازه رادون ، اندازه ی رادون

real spectral measure

اندازه ی طیفی حقیقی

right haar measure

اندازه هار راست

signed measure

اندازه ی با علامت ، اندازه ی علامت دار ، اندازه علامت‌دار

similarity measure

معیار تشابه

space measure

اندازه ی فضا

spectral measure

اندازه ی طیفی

statistical measure

معیار آماری

subinvariant measure

اندازه ی زیر ناوردا

wiener measure

اندازه وینر

zero measure

اندازه صفر ، اندازه ی صفر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی ریاضی و آمار از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی measure

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی measure

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما