معنی con fine ment

دامپزشكی
con fine ment
جایگاههای بسته نگهداری جوجه
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی con fine ment
abatement
کاهش ، فروکش ، تخفیف ، کاهش درد یک بیماری
abnormal feather development
رشد غیر طبیعی پر
accomplishment
قدرت و توانایی تولید محصول دام ‎ - قدرت بهره دهی
accouchement
وضع حمل یا زایمان
adjustment
سازگاری ، تعدیل
ailment
بیماری
aliment
غذا دادن
arrangement
ترتیب
assortment
دسته بندی ، ترتیب ، دسته ، مجموعه ، طبقه بندی
ballotement
لمس ضربه ای
ballotment
بالوتمان ، روش تشخیص آبستنی که با مشت گره شده به پهلوی حیوان (روی رحم) فشار وارد می شود در صورت وجود جنین ، واکنش بازگشتی آن به حالت اولیه توسط فرد حس خواهد شد
broad ligament
لیگامنت پهن ، بافت صفحه ای و پهن که اندامهای مختلف را در حفره شکمی نگهداری می کند و رگهای خونی ، لنف و اعصاب از راه آن به اندامها می رسند
broad uterine ligament
لیگامنت پهن رحم ، بخشی از لیگامنت پهن که رحم را در حفره شکمی نگهداری می کند
cage confinement
قفس پرورش طیور
capsular ligament
زردپی کپسولی
cement
چسب ، سیمان ، ساروج دندان
check ligament
رباط کمکی
chick placement
عملیات مربوط به روز ورود جوجه به سالن
circus movement
حرکت چرخشی
compartment
محفظه
complement
مکمل
conalbumin
کُن آلبومین ، کُنآلبومین ، از پروتئین های بخش سفیده تخم مرغ می باشد کونالبومین را همچنین تحت عنوان اووترانسفرین معرفی می نمایند جرم مولکولی آن تقریبا دو برابرجرم مولکولی اوآلبومین می باشد این ماده از نظر ترکیب اسید آمینه ای و نیز توانایی آن در جهت ترکیب یافتن با کاتیون های دو ظرفیتی به طور نزدیکی با سیدروفیلین (گروه بتای گلیکو پروتئین سرم خون ) شباهت دارد تفاوت آن ها در قسمت کربوهیدراتی می باشد و دارای اسید نورامینیک نبوده و از بخش های مساوی از مانوز و گلونالبومین تشکیل می گردد این پروتئین دارای نقش بازدارندگی بر روی باکتری های معینی می باشد کونالبومین در مقایسه با اوآلبومین آسان تر و راحت تر توسط حرارت تغییر ساختمان مولکولی می دهد و در حدود 63 درجه ی سانتی گراد انعقاد می یابد این تقریبا درجه حرارتی است که سفیده ی تخم مرغ در آن درجه منعقد می گردد؛ زیرا اوآلبومین در نقطه ای که کونالبومین غیر محلول می شود حالت ژله ای یا شبه جامد پیدا می کند
concave
1)مقعر 2) ضد کوبنده
concavity
تقعر ، فضای توخالی
conceive
بارور شدن (کردن) ، آبستن شدن(کردن) ، تشکیل شدنرویان ، اسم :‎ conception (آبستنی)v ، باردارشدن ، آبستن شدن
concentrate
کنسانتره ، خوراک هایی که حاوی مواد الیافی پایین و مواد مغذی بالا باشند ، از لحاظ فنی تمام خوراک هایی که مواد مغذی اولیه ( پروتئین ، هیدرات های کربن و چربی ) را داشته باشند به هنگام طبقه بندی هر ماده خوراکی که کمتر از 18 درصد الیاف خام داشته باشد ، جزء مواد متراکم یا کنسانتره طبقه بندی می شود
concentrate cube
مکعب های کنسانتره ای
concentrated feed
خوراک متراکم ، خوراک کنسانتره
concentrates
مواد متراکم
concentration
غلظت
concentric
متمایل به مرکز
concept
مفهوم
conception
باروری ، آبستنی
conception rate
بازدهی آبستنی ، نسبتی از حیوانات ماده که پس ازجفتگیری آبستن شده اند ، درصد احتمال آبستن شدن یکحیوان ماده پس از جفتگیری
conceptus
رویان ، موجودی که به دنبال لقاح اووسیت ثانویه به وجود می آید و برای طول آبستنی در رحم است گامه های مختلف زندگی رویان ، دربرگیرنده ‎ ovum (تخمک) ، ‎embryo (نطفه) و ‎ fetus است ، pl ، جنین
conceptus protein increment
پروتئین اضافی آبستنی
concer
سرطان
conchae dorsalis
بوقک بالایی یا پشتی (مربوط به استخوان سر و صورت گاو)
conchae nasalis dorsalis
استخوان بوقک پشتی
conchae nasalis ventralis
بوقک شکمی (استخوان)
concha-nasal
صدف بینی
conchofrontal sinus
جیب پیشانی
conchoidal
صدفی
conclusion
نتیجه گیری
concrete
منجمد کردن
concrete floors
کفهای بتنی
concrete silo
سیلوی بتنی
concussion
ضربه ، ضربه شدید
condemn
معدوم کردن
condemnation
انهدام
condensate
بخار مایع شده
condensation
تغلیظ ، انقباض
condensation level
ارتفاع تراکم
condensation water
آب مقطر
condensed
تغلیظ شده
condensed butter milk
دوغ تغلیظ شده
condensed tannins
تانن های متراکم
condensed whey
آب پنیر تغلیظ شده
condensing sit
ناحیه تراکم
condiments
ادویه ها
condition
وضعیت ، شرایط ، حالت ، چگونگی ، 1) در مورد پشم چربی دار ، مقدار چربی و ناخالصی های پشم 2) حالت سلامتی گوسفند 3) شرط
conditional approval
گواهی مشروط
conditioned
آماده شده
condom
کاندوم
conduct
انتقال دادن ، رهبری کردن
conductance
ضریب هدایت ، ضریب انتقال
conduction
انتقال ، هدایت
conductor of heat
هادی گرما
condyle
قوزک
condyloid canal
مجرای کوندیلی
cone
مخروط ، قیف
cone cell
یاخته مخروطی
cone flower
گل شیپوری
confect
ترکیب کردن ، ساختنv
conferted
مجتمع شده
confertus
نزدیک هم
confervoid
کرک دار
confidence interval
دامنه اطمینان
confidence intervals
حدود اطمینان
configuration
آرایش فضایی
confined
نگهداری شده در فضای بسته
confinement
زایمان ، بستری ، محبوس
confluent
یکپارچه
conformation
شکل ساختاری(بدن) ، ویژگیهای ظاهری ، ویژگیهایفیزیکی ، شکل ظاهری مانند شکل بدن ، شکل پستان وغیره ، فرم ، شکل
conformed
شبیه هم
confounding
مخدوش کننده
confusion
بهت
congealing point
نقطه انجماد
congener
همجنس ، همنوع ، مشابه
congenital
صفتی که قبل از تولد فراهم شده و در موقع تولد وجوددارد مادرزادی
congestion
احتقان و پرخونی ، تراکم
congestive catarrhea
نزله پر خونی
congestive heart failure
نارسایی احتقانی قلب
congloabate
توپی ، گلوله شدن
conglomerate
اختلاط ، گلوله شده ، گرد شده
conglomeration
به هم جوش خوردگی
conglutinin complement
adsorption
congress
مقاربت (آمیزش) جنسی
congress-sexual
جفتگیری
conical
مخروطی
conicalness
حالت یا شکل مخروطی
conifer resine
صمغ کاج
conjuctival fornix
قوس ملتحمه ای
conjugate
ممزوج شده
conjugated
مزدوج
conjugation
جفتگیری ، آمیزش
conjugative
الحاق پذیر
conjunctiva
ملتحمه چشم
conjunctivitis
التهاب ملتحمه چشم
connate
پیوسته
connective
پیوندی
connective tissue
بافت پیوندی ، بافت همبند
connexion
ارتباط ، نسبت ، اتصال ، زمینه
consanguinity
همخونی
conservation
نگهداری کردن ، کنسرو
conservation of energy
بقای انرژی
conservative
محتاط
conserve
محافظت کردن
considerations
توجهات ، ملاحظات
consistency
قوام ، یکنواختی
consolidated planning
برنامه ریزی تلفیقی
consolidation
تراکم
conspicuous
برجسته
constant
تغییر ناپذیر ، ثابت ، پایدار
constipation
یبوست ، یبوست مزاج
constitment
اجزاء
constituent
اجزا
constitute
تشکیل دادن
constitution
نیرو ، بنیه
constitutional
ذاتی ، سرشتی
constriction
تنگی ، انقباض
constrictor
جمع کننده
construct
ساختن
constructor
سازنده
consult
مشاوره
consultant
مشاور
consultary
مشورتی
consultation
مشاوره
consume
مصرف کردن
consumer
مصرف کننده
consumption
استعمال
contact
تماس گرفتن
contaginous disease
بیماری های مسری یا واگیردار
contagious
مسری
contain
حاوی ، شامل
container
ظرف ، جعبه
container-veneer
روکش بسته بندی
contaminable
آلوده کننده
contaminate
آلوده کردن
contamination
آلودگی
contaminous
مسری
contemporary comparison
مقایسه همزمان عملکرد ، یک روش پورآزمایی که در آنعملکرد دختران یک گاونر با عملکرد دختران دیگر گاوهاینر در همان گله مقایسه می شود
content
گنجایش
contentment
حالت عاری از تنش یک حیوان سالم
contents
مندرجات ، فهرست
conteract
اثر متقابل
conteraction
انقباض
contercoup
ضربه مخالف
continent
قاره
continous conveyor
نقاله پیوسته
continuity
پیوستگی ، تداوم
continuous
پیوسته
continuous culture system
روش کشت مداوم
contra indication
موارد منع مصرف
contra indications
موارد منع مصرف
contract
( 1) عقد قرارداد 2) کشش به سوی دیگر 3 تعهد دوجانبه
contracted tendon
رباط منقبض شده ، بیماری انقباض تندون که بیشتر در اسب های جوان روی می دهد
contractile
خم شدنی
contractile vacuole
حفره قابل انقباض
contraction
جمع شدگی ، انقباضات
contraflexture point
نقطه عطف
contralateral
واقع شده در سمت (جهت) مخالف ، برای نمونه شاخ رحمسمت چپ نسبت به تخمدان سمت راست ‎ contralateral است(و برعکس) ‎ ipsilateral به معنای واقع شده در یک سمت ، مانند شاخ راست رحم و تخمدان
contrast
تضاد در رنگ
contributing factors
عوامل کمک کننده
control
جلوگیری ، کنترل ، 1)نظارت کردن 2) مبارزه کردن 3) تحت فرمان در آوردن
controlled feeding
غذا و خوراک کنترل شده
contusion
کوفتگی
contusion (ulceration of the sole)
زخم کف دستی
convalescence
نقاهت
convalescent carrier
حامل در حال نقاهت
convection
انتشار ، انتقال ، انتقال حرارت
convention
قرارداد
conventional
روش معمول ، قراردادی
conventional method
روش قراردادی ، روش معمول
conventionalgas
مادر گازی معمولی
convergence
همگرایی
conversion factors
ضرایب تبدیل
conversion of urea to protein
تبدیل اوره به پروتئین
converted
تراریخته
convex
محدب
conveyer belt
تسمه نقاله
conveying
انتقال دادن
conveyor
نقاله
conveyor-band
نوار نقاله
convoluted
پیچشی ، حالت که در آن لوله ای بلند و نازک روی هم جمعشده باشد ، مارپیچی
convulsant
تشنج آور
convulsion
تشنج
cony(coney)
خرگوش کوچک
conyger
خرگوش داری
cruciate ligament
رباط متقاطع
crystallizable fragment
بخش قابل تبلور
curettement
کورتاژ
debridement
پاکسازی زخم
decrement
کاهش ، ضایعات
denticulate ligament
رباط مضرس
development
رشد
displacement
جابجاشدگی
element
عنصر
engorgement
1)پرخوری ، 2) تراکم خون
enrich ment
غنی سازی ، پرمایه کردن غذا ، پرمایگی
enrichment
غنی سازی ، تقویت
environment
شرایط خارجی که حیوان در معرض آن قرار داشته وزندگی و وظایفش را تحت تاثیر قرار می دهد (محیط)
Equatorial segment
قطعه استوایی
equipment
تجهیزات ، وسایل
excitement
هیجان
excrement
مدفوع ، پس مانده ، فضله ، زائد
experiment
آزمایش تجربه ، امتحان ، تدبیر ، تحقیق
feeding management
مدیریت تغذیه
ferment
تخمیر شدن
filament
رشته ، تار ، میله
fore udder attachment
چسبیدگی یا پیوستگی پستانهای جلو
fragment
بخش ، جزء
genetic improvement
اصلاح نژاد
heat increment
حرارت مصرف غذا ، گرمای افزایشی
hepatoduodenal ligament
رباط کبدی دوازدهه ای
implement
ابزار ، آلت
independent assortment
تفرق مستقل
instrument
ابزار
integrated management
یکپاچگی مدیریتی ، روشی از مرغداری که در کشورهای پیشرفته به طور گسترده ، رایج است
late development
شکل گیری نهایی
lateral suspensory ligament
رباط های معلقه جانبی
law of random assortment
قانون تفرق کاملا تصادفی
ligament
لیگامنت ، رشته قوی و محکمی که استخوانها را به همپیوند می دهد ، یا امعاء و احشاء را نگهداری می کند
liniment
روغن مالیدنی ، مرهم
livestock improvement
بهنژادی دام ، اصلاح نژاد دام ، بهنژادیچمانگان(گاو ، گوسفند ، بز و غیره)
management
مدیریت
measurment
اندازه گیری
mineral requirement
احتیاجات مواد معدنی
movement
حرکت
nourishment
تغذیه ، خوراک غذا ، پرورش
ointment
پماد
okazaki frogment
قطعه اوکازاکی
operant control of environment
کنترل موثر محیطی
ovarian ligament
لیگامنت تخمدان ، بخشی از لیگامنت پهن که عمل آن ، نگهداری تخمدانها در حفره شکمی است
Phenotypic assessment
ارزیابی فنوتیپی
placement
کاریابی ، تهیه کار
post procedural management
مدیریت بعد از عمل
progestrone treatment
پروژسترون درمانی ، استفاده از پروژسترون به صورتتزریقی ، خوراکی ، اسفنج درون وارثی و غیره برایهمزمان کردن فحلی و یا درمان برخی از مشکلات تولیدمثلی
prophylactic treatment
درمان پیشگیرانه
receptor element
عامل گیرنده
reproductive management
مدیریت تولید مثل
sediment
رسوب
segment
قطعه
supplement
مکمل ، متمم ، تکمیل کردن
teat placement
طرز قرار گرفتن سرپستانکها
temperament
خلق و خوی (گاو)
treatment
معالجه ، درمان
warm confinement
جایگاه گرم محصور
wool management
مدیریت پشم
working equipment
تجهیزات و وسایل کار با دامها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی دامپزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی دامپزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن