معنی out breeding

دامپزشكی

out breeding

جفت گیری خانواده های مختلف یک نژاد با هم

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی out breeding

animal breeding

اصلاح نژاد ، اصلاح نژاد دام

breeding

پرورش ، تولید مثل ، آمیزش

close breeding

خویش آمیزی

closebreeding

آمیزش خویشاوندان نزدیک امثال والدین و نتایج یا برادران و خواهران تنی با همدیگر را گویند

coefficient of inbreeding

ضریب همخونی

cross breeding

دورگ گیری

crossbreeding

تولید نتایج توسط آمیزش والدهای دو یا چند نژاد مختلف ، آمیخته گری

feeding after breeding

تغذیه پس از جفت گیری

inbreeding

تولید نتایج به وسیله والدینی که بیشتر از متوسط گله خویشاوند هستند معمولا تلاقی خویشاوندی نسبت ژنهای هموزیگوت را در یک جمعیت همخون ، افزایش می دهد

linebreeding

فرمی از پرورش خویشاوندی است که سعی به تمرکزوراثت یک جد مشترک یا (لاینی از اجداد مشترک) در یک گله می شود (پرورش لاین) ، آمیزش دودمانی

out bear

زائیدن ، متولد شدن ، بارور شدن

out break

همه گیری ، شیوع ناگهانی ، وقوع

out breed

جفت گیری کردن ، انواع مختلف جانوران را با یکدیگرخارج از طبقه خود وصلت دادن

out cross

دورگ گیری بین حیوان ماده ای از جنس مرغوب با حیواننری از نژاد دیگر

out door

محیط باز

out door keeping

نگهداری دام در محیط باز

out growing of a hole

رشد بیش از حد یک حفره

out line

خلاصه

out put

راندمان ، بازده ، محصول ، نتیجه ، کارکرد

out wintered

زمستان گذرانی گاوها در مرتع

outapiary

زنبورستان بیرونی ، زنبورستانی که با منزل زنبوردارفاصله دارد

outbreak.

همهگیری ، شیوع ناگهانی

outbreak، prevalence

شیوع

outbreeding =out breeding

آمیزش غیرخویشاوندی از نژادهای مختلف ، آمیزش برون نژادی

outcross.

دگرگشنی آمیزش بین افراد غیرخویشاوند؛ گردهافشانی که معمولاً به وسیله ی عوامل طبیعی در یک جامعه ی گیاهی با ماهیت ژنتیکی متفاوت انجام میشود

outcrossing = out crossing

آمیزش غیرخویشاوندی در بین لاین های یک نژاد ، آمیزش افرادی که میزان خویشاوندی آنها کمتر از میانگین رابطه خویشاوندی افراد جامعه باشد

outer claw

سم بیرونی

outer most

قسمت بیرونی

outer part

سطح خارجی

outfield

مزرعه دورافتاده

outgrow.

رشد مفرط ، رشد بیش از حد

outland. out field.

ملک دورافتاده

outlet

خروجی

outlet.

دریچه ، روزنه ، سوراخ خروجی

outline

خلاصه ، طرح ، رئوس مطلب

outliner

داده پرت

outlying cattle

گاوهای بومی

out-of season

غیرفصلی

out-of-season birds

طیور غیر طبیعی(غیر فصلی)

outpatient.

بیمار سرپایی ، بیمار غیربستری

output.

تولید ، بازده ، محصول

outwintering

بیرون نگهداری زمستانی ، نگهداری دام در مزرعه در زمستان به جای نگهداری آن ها در محوطه سر پوشیده

pasture breeding

جفتگیری مرتعی

purbreeding

آمیزش حیوانات یک نژاد با سایر حیوانات همان نژاد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی دامپزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی out breeding

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی out breeding

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما