معنی flow rate

دامپزشكی

flow rate

نرخ جریان ، نسبت یا سهمی از کل مواد هضمی از شیرابه هضمی است که در واحد زمان از نقطه خاصی از لوله گوارشی بعد از شکمبه عبور می کند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی flow rate

adulterate

تقلب کردن ، تقلبی

aerate

تهویه کردن ، هوادهی ، اکسیژن دادن

agglomerate

انبوه شدن ، کلوخه کردن

application rate

میزان مصرف ، میزان استعمال

birth rate

میزان تولد ، درصد موالید

breeding crate

خَرَک جفتگیری ، وسیله ای که به صورت گاو طراحی شده است و برای خنثی کردن وزن گاوهای خیلی سنگین در هنگام جفتگیری مورد استفاده قرار می گیرد

calibrate

قطرداخلی چیزی را گرفتن ، تنظیم کردن ، قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن

calving rate

میزان گوساله زایی

carbohydrate

کربو هیدرات ، یکی از ‎ 6 دسته مواد غذایی تشکیل دهنده غذاها که از کربن ، هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است و شامل قند های ساده ، دو قندیها ، سلولز ، همی سلولز ، لیگنین ، کراتین و صمغها می گردد

case fatality rate

میزان کشندگی بیماری موردی

castrate

1)عقیم کردن 2) حیوان عقیم

concentrate

کنسانتره ، خوراک هایی که حاوی مواد الیافی پایین و مواد مغذی بالا باشند ، از لحاظ فنی تمام خوراک هایی که مواد مغذی اولیه ( پروتئین ، هیدرات های کربن و چربی ) را داشته باشند به هنگام طبقه بندی هر ماده خوراکی که کمتر از 18 درصد الیاف خام داشته باشد ، جزء مواد متراکم یا کنسانتره طبقه بندی می شود

conception rate

بازدهی آبستنی ، نسبتی از حیوانات ماده که پس ازجفتگیری آبستن شده اند ، درصد احتمال آبستن شدن یکحیوان ماده پس از جفتگیری

conglomerate

اختلاط ، گلوله شده ، گرد شده

death rate

میزان تلفات

degenerate

فاسد شدن

dehydrate

آبگیری کردن

dilution rate

میزان رقیق کردن

enterate

دارای دستگاه گوارش

evaporate

تبخیر ، تبخیر کردن

eviscerate

تخلیه احشاء ، خالی کردن شکم

fertilization rate

بازدهی لقاح ، نسبت اووسیت های لقاح یافته درصد احتماللقاح اووسیت(ها)به وسیله اسپرم

flow

جریان

flower

گل

flowmeter

جریان سنج(فلومتر)

generate

تولید

growth rate

میزان رشد ، سرعت رشد

morbidity rate

میزان ابتلاء ، میزان ابتلا ( درصد دامهای مبتلا به بیماری در یک جمعیت حساس و در معرض خطر است)

mortality rate

میزان میرایی (درصد دامهای تلف شده از یک بیماری در جمعیت در معرض خطر بیان می کنند)

nitrate

نیترات ، نمک اسید نیتریک

non-retum rate

درصد ماده گاوهایی که پس از یک مدت زمان معین پس ازتلقیح مصنوعی (معمولاً ‎ 60 یا ‎ 90 روز) فحل نشده اند یکیاز سنجه های ارزیابی با روری در گله است

ovulation rate

نرخ تخمکریزی

pregnancy rate

بازدهی آبستنی ، نرخ آبستنی ، درصد حیوانات ماده ایکه پس از سرویس آبستن شده اند ، تعریف نسبت گاوهای آبستن شده به تعداد گاوهای تلقیح شده در یک دوره 21 روزه است ، معیاری برتر برای ارزیابی عملکرد باروری است نرخ آبستنی خطر موفقیت یا شکست را در واحدی از زمان نشان داده و از روی تقسیم تعداد آبستنی ها در یک دوره 21 روزه به تعداد گاوهای نامزد تلقیح طی همان دوره 21 روزه بدست می آید نرخ آبستنی نتیجه عملی هر دو و نرخ (Conception Risk) عامل نرخ گیرایی است (Service Risk) تلقی

quadrate

چهارگوش

rate

درجه ، مقدار

recuperate

بهبود یافتن یا دادن

substrate

سوبسترا ، ماده

suppurate

چرک کردن ، تولید جراحت کردن

transmigrate

کوچ کردن

turnover rate

سرعت دگرگونی

unsaturate

ترکیب اشباع نشده ، سیرنشده ، ترکیب سیر نشده

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی دامپزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی flow rate

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی flow rate

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما