معنی Gene polymorphism

روانشناسی

Gene polymorphism

پلی مورفیسم ژنی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Gene polymorphism

gene

ژن : واحد اساسی انتقال وراثت که در کروموزومها جای دارد هر کروموزوم شامل ینهای بسیار زیادی است ینها معمولا آرایش جفتی دارند و در هر کروموزوم از هر جفت ین ، یکی از پدر و دیگری از مادر است ، ژن ، عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است ، (زیست شناسی ) ژن ، عامل موجود در کروموزوم که‌ناقل صفات ارثی است

genealogist

شجره شناس

genealogy

شجره النسب ، شجره نامه ، نسب ، سلسله ، دودمان ، نسب شناسی ـ علم انساب ، تبارشناسی

geneatlogic

وابسته به شجره نامه ، وابسته به شجره‌نامه

genera

pl of genus

generable

همگانی ، قابل تعمیم ، قابل تعمیم قابل تولید ، زایش پذیر

general

عام ، کلی ، عمومی ، جامع ، همگانی ، متداول ، معمولی ، همگان ، ژنرال ، ارتشبد عام

general ability

توانایی عمومی

general adaptation syndrome

نشانگان انطباق عمومی

general adaptation syndrome (gas)

سندرم سازش عمومی سلیه محقق کانادایی ، یک سندرم سازش با استرس های غیر اختصاصی را شرح می دهد که خود از آن به عنوان سندرم سازش عمومی نام برد این سندرم سه مرحله دارد(1) واکنش آژیر که خود دارای دو مرحله شوک و ضد شوک است ، (2) مرحله مقاومت و (3) مرحله ضعف و نا توانی

general aptitude test battery (gatb)

مجموعه آزمون استعداد عمومی

general education

آموزش عمومی

general factor (g)

عامل عمومی

general growth curve

منحنی رشد عمومی: منحنی که تغییرات کلی در اندازه بدن را نشان می دهد رشد سریع در نوباوگی ، رشد کندتر از اوایل و اواسط کودکی و بار دیگر رشد سریع در نوجوانی

general intelligence

هوش عمومی

general ledger

معین عام ، دفتر کل

general paralysis

فلج عمومی

general paresis

جنون و فلج حاصل در اثر ضایعات سیفلیسی مغز ، فلج عمومی

general practitioner

طبیب امراض عمومی ، پزشک بیماریهای عمومی ، پزشک عمومی

general psychology

روانشناسی عمومی

general purpose

هر کاره ، بدرد هر کاری خورنده

general staff

ستاد ارتش

general store

فروشگاهی که همه نوع جنسی در آن یافت میشود ولی قسمت بندی نشده ، فروشگاهی که‌همه نوع‌جنسی در آن یافت میشود ولی قسمت بندی نشده

general teaching model

الگوی عمومی آموزش

generalissimo

فرمانده کل ، سپهسالا ر ، ژنرالیسیم

generality

عمومیت ، اظهار عمومی ، نکته کلی ، اصل کلی ، کلیت

generalizability

تعمیم پذیری

generalization

تعمیم: در شرطی سازی ، به این اصل اطلاق می شود که وقتی پاسخ شرطی معینی به محرک معینی به وجود آمد محرکهای مشابه نیز می توانند همان پاسخ را فراخوانند -> افتراق ، عمومیت دادن

generalize

تعمیم دادن ، کلیت بخشیدن ، بطور عام گفتن ، عمومیت دادن (به) ، عمومی کردن ، تعمیم دادن تعمیم دادن

generalized

تعمیم یافته ، کلی

generalized anxiety

اضطراب فراگير

generalized anxiety disorder

اختلال اضطراب فراگیر: یک اختلال اضطرابی که مشخصه عمده آن تنش و بیمناکی مستمر است اعتقاد به اینکه اتفاق بدی رخ خواهد داد ممکن است نشانه های بدنی مانند: تپش قلب ، احساس خستگی ، اختلال خواب و سرگیجه نیز همراه باشد -> اختلالهای اضطرابی

generalized inhibitory potential

پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته

generalized other

دیگری تعمیم یافته

generalized reinforcer

تقویت کننده تعمیم یافته

generalized seizure

حمله صرعی فراگیر

generally

بطور کلی ، عموما ، معمولا ، عموماً ، معمولاً

generally accepted accountingprinciples

اصول پذیرفته شده حسابداری

generalship

سرلشکری ، سرتیپی ، علم لشکرکشی ، مدیریت ، ریاست

generate

تولید کردن ، زاییدن ، به وجود آوردن ، تولید نیرو کردن زادن ، احداث کردن ، بوجود آوردن ، تناسل کردن ، حاصل کردن ، زائیدن

generated

ایجاد شده

generated error

خطای تولید شده

generating function

تابع مولد ، تابع زاینده

generating tone

صوت مولد

generation

تولید نیرو ، نسل ، تولید ، نسبل ، ایجاد ، نسل تولید ، زایش

generation gap

شکاف نسلها

generative

تولیدی ، نسلی

generative glands

غده های تناسلی

generative grammar

دستور زایشی

generativity

زایندگی تکانه تولید مثل که در نژاد انسان عمو میت دارد « زایندگی در درجه اول علاقه به بر قراری و هدایت نسل بیدی ، ویا هر آنچه در مورد خاص بصورت هدف جذب کننده مسئولیت پدرانه یا مادرانه در می آید ، می باشد» (اریک اریکسون ، کودکی و جامعه ، نیویورک ، 1950 صفحه 231)

generator

مولد ، زاینده ، زایاد ، دینام ، ژنراتور ، مولد برق مولد

generatrix

نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یا جسمی میشود ، احداث کننده ، مولد ، زاینده ، زایا ، (هن ) مولد ، زایا (هن ) نقطه یا خط یا سطحی که‌سبب احداث خط یا سطح یا جسمی میشود

generic

نوعی ، جنسی ، عمومی ، عام ، کلی ، وابسته به تیره

generosity

بخشش ، سخاوت ، خیر خواهی ، گشاده دستی

generous

سخی ، بخشنده ، زیاد

genesis

پیدایش ، تکوین ، تولید ، طرز تشکیل ، کتاب پیدایش (تورات) ، پسوند بمعنی ایجاد کننده ، پدیدآیی ، ایجاد کننده پیدایش ، پسوند بمعنی

genet

جانور پستاندار کوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی ، (ج ش ) جانور پستاندار کوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی

genetic

پیدایشی ، تکوینی ، وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز ، مربوط به تولید و وراثت ، ژنی ، ژنتیکی ، ارثی ، وابسته به‌پیدایش یا اصل هر چیز ، مربوط به‌تولید و وراثت

genetic counseling

مشاوره ژنتیکی

genetic endowment

ساز و برگ ارثی ، موهبت ارثی

genetic predisposition

استعداد یا آمادگی ژنتیکی

genetic psychology

روانشناسی تکوینی ، روانشناسی ژنتیکی

geneticism

ارثی نگری

geneticist

نسل شناس ، ارثی نگر

genetics

علم وراثت ، علم النسل شاخهای از زیست شناسی که با موضوع ارث در هر یک از جنبه های آن سرو کار دارد این اصطلاح رابینسون برای توصیف شباهت ها و تفاوت های ارگانیسم هایی که رابطه ارثی با هم دارند بکار برد علم وراثت در اوایل قرن بیستم شروع شده جزییات اعمال کروموزوم شناخته شده و وقتی قوانین مندل شهرت یافت چندین محقق در یافتند که ژن ها باید روی کروموزمها قرار گرفته باشند ، علم النسل شاخهای از زیست شناسی که با موضوع ارث در هر یک از جنبه های آن سرو کار دارد این اصطلاح رابینسون برای توصیف شباهت‌ها و تفاوت‌های ارگانیسم‌هایی که رابطه ارثی با هم دارند بکار برد علم وراثت در اوایل قرن بیستم شروع شده جزییات اعمال کروموزوم شناخته شده و وقتی قوانین مندل شهرت یافت چندین محقق در یافتند که ژن‌ها باید روی کروموزمها قرار گرفته باشند ، علم پیدایش ، شاخه ای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت(توارث) واختلا ف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند ، نسل شناسی ، موجودات و مکانیسم آنان در اثر توارث بحث میکند ، نسل شناسی علم پیدایش ، شاخه‌ای از علم زیست شناسی که‌در باره انتقال وراثت(توارث) واختلاف

geneva cross

صلیب سرخ ، (red cross )صلیب سرخ

polymorphism

چند ریختی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معنی Gene polymorphism

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Gene polymorphism

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما