معنی Dynamic Voltage Scaling

مهندسی برق
Dynamic Voltage Scaling
مقیاس‌بندی ولتاژ پویا
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Dynamic Voltage Scaling
Automatic Scaling
مقیاس‌بندی خودکار
dynamic
پویا ، دینامیک
dynamic accuracy
دقت دینامیکی درجه انطباق با مقدار واقعی هنگامی که متغیر های مرتبط ، با زمان تغییر کنند
dynamic braking
ترمز دینامیکی ، ترمز واکنشی
dynamic characteristic
مشخصه دینامیک
dynamic convergence
همگرایی دینامیکی فرایندی که به وسیله ی آن مکان نقطه همگرایی باریکه های الکترونی در لامپ تصویر تلویزیون رنگی یا سایر لامپهای پرتو - کاتدی چند باریکه ای ، در هنگام پویش روی سطح مشخصی انداخته می شود بدون همگرایی دینامیکی ، که با زاویه ی باریکه تغییر می کند ، مکان نقطه یک سطح کروی با سعاع ثابت و به مرکز انحراف باریکه خواهد بود
dynamic current
جریان دینامیکی
Dynamic economic dispatch
توزیع بار اقتصادی پویا
dynamic focusing
کانونش دینامیکی فرایند تغییر خودکار ولتاژ الکترود کانونی کننده در لامپ تصویر رنگی به گونه ای که نقاط باریکه ی الکترونی در هنگام رویش سطح تخت لامپ در حالت کانونی باقی بمانند در غیر این صورت ، بخشی از تصویر همواره ناکانونی خواهد ماند
Dynamic Frequency Scaling
مقیاس‌بندی پویای فرکانس
dynamic hazards
خطرات پویا
dynamic headphone
هدفون دینامیکی نوعی هدفون که در آن یک دیافراگم یا مخروط کوچک و انعطاف پذیر به پیچک صدا واقع در میدان مغناطیسی آهنربای دائم متصل شده است طرز کار آن مشابه با بلندگوی دینامیکی است
Dynamic Load Model
مدل بار دینامیک
dynamic loudspeaker, moving -coll loud speaker , dynamic speaker
بلندگوی دینامیکی نوعی بلندگو که دیافراگم متحرک آن به پیچک صدا متصل است و با برهم کنش با میدان مغناطیسی ثابت ، حرکات رفت و برگشتی لازم برای تولید امواج صدا را انجام میدهد این امواج متناظر با جریان بسامد - شنیداری عبوری از پیچک صدا هستند در بلندگوی آهنربا - دائم ، میدان مغناطیسی ثابت توسط یک آهنربای دائم و در بلندگوی میدان - تحریکی به وسیله یک پیچک میدان تولید می شود
dynamic loudspesker
بلند گوی دینامیک
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
dynamic microphone
میکروفون دینامیکی
dynamic micropnon , moving - coll micropnone
میکروفون دینامیکی نوعی میکروفون رسانا - متحرک که دیافراگم انعطاف پذیر آن به پیچکی واقع در میدان مغناطیسی ثابت یک آهنربای دائم متصل شده است هنگامی که امواج صدا دیافراگم را مرتعش می کنند ، پیچک صدای متصل به آن خطوط نیروی مغناطیسی را قطع می کند در نتیجه ولتاژ ( ای اف ) در پیچک القا می شود
dynamic noise suppressor
نویزگیر دینامیکی نوعی پالایه ی بسامد شنیداری که محدوده ی باند عبور خود را به صورت خودکار و متناسب با سطح سیگنال تنظیم می کند این مدار در دامنه های کم ، که اثر نویز قابل توجه تر است ، پاسخ بسامد - پایین و گاهی نیز پاسخ بسامد - بالای خود را کاهش می دهد
dynamic performance
عملکرد دینامیکی
dynamic pressure
فشار دینامیک
Dynamic protection
حفاظت پویا
dynamic random- access memory
حافظه ی دستیابی - تصادفی دینامیکی ( دی رم ) نوعی حافظه ی نیمرسانا ی فرار که برای حفظ اطلاعات روی سلولهای خازنی خود لازم است مرتباً بازنویسی شود دی رمها از حافظه های اصلی اکثر رایانه ها هستند و نسبت هزینه به بیت در آنها از سایر حافظه های نیمرسانا کمتراست ظرفیت دی رمها در حال حاضر در محدوده مگابیت است
dynamic range
محدوده دینامیکی ، گستره ی دینامیکی نسبت حدکثر دامنه قابل تحمل یک قطعه یا سیستم به دامنه نویز آن معمولاً بر حسب دیبل بیان می شود
dynamic reduction
کاهش دینامیکی
dynamic response
پاسخ دینامیکی پاسخ قطعه یا مدار قطع و وصلی به شکل موجی که سریعاً در حال تغییر است مانند تابع پله ای پاسخ دینامیکی معمولاً بر حسب مکرو ثانیه اندازه گیری می شود
dynamic sensitivity
حساسیت دینامیکی نسبت مولفه متناوب جریان آند لامپ نوری به مولفه متناوب شار ثابشی فرود آمده روی آن
dynamic stability
پایداری دینامیک
dynamic threshold
آستانۀ پویا
dynamic voltage
ولتاژ دینامیک
dynamic voltage and frequency scaling
مقیاس‌بندی پویای ولتاژ و فرکانس
dynamic voltage restorer
بازیاب دینامیکی ولتاژ
dynamic voltage restorer (DVR)
بازیاب دینامیکی ولتاژ
dynamically
به صورت پویا
scaling
مقیاس بند شمارش پالش با شمارشگر هنگامی که سرعت پالسها برای شمارش مستقیم با ابزار معمولی بسیار سریع است ، مقیاس بندی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن