معنی input buffer

مهندسی كامپيوتر و IT
input buffer
[میانگیر ورودی] قسمتی از حافظه کامپیوتر که برای ذخیره سازی موقت اطلاعات وارد شده جهت پردازش ، کنار گذاشته میشود نیز نگاه کنید به ‎ buffer
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی input buffer
block buffer
بلوک میان‌گیر
buffer
حافظه میانجی ؛ میانگر ؛ حافظه موقت ؛ حافظه میانی ؛ بافر ، بافر میانگیر محل ذخیره موقتی - محل نگهداری داده چیزهای مختلفی را که بافر می گویند شامل این موارد است بخشی در حافظه برای نگهداری داده ای که قرار است به چاپگر ارسال شود یا از ورودی RS-232 دریافت شود و علت آن کندی سرعت چاپگر در مقایسه با کامپیوتر است به این ترتیب کامپیوتر همه داده ها را یکباره وارد بافر کرده و از آنجا به تدریج به چاپگر ارسال می کند ورودی RS-232 نیز نیاز به بافر دارد زیرا ممکن است داده هنگامی وارد شود که کامپیوتر آماده دریافت آن نیست بخشی از حافظه که فایل را برای ویرایش نگه می دارد برخی از برنامه های ویرایشگر امکان می دهند که بتوانید بیش از یک فایل را در یک زمان ویرایش کنید در این صورت هر فایل بافر مخصوص خود را اشغال می کند بخشی از حافظه که برای ارسال داده به دیسک یا دریافت داده از آن به کار می رود برخی از سیستمهای عامل به شما امکان می دهند که اندازه یا تعداد بافرهای دیسک را تنظیم کنید تا مشکل سرعت کم دیسک گردان حل شود بخشی ارز حافظه که سیگنالهای دریافتی از کلیدها را نگه می دارد برخی از سیگنالهای کلیدهایی که علیرغم فشار دادن کامپیوتر آنها را قبول نمی کند دراین ناحیه از حافظه ذخیره می شوند بافر صفحه کلید IBM PC به طور پیش فرض 16 فشار کلید را در خود ذخیره می کند وسیله الکترونیکی که خروجی آن مانند ورودی اش است مانند تقویت کننده ( آمپلی فایر ) برای راه اندازی کابلهای طولانی ، حافظه کمکی ، حافظه میانجی ، میانگیر ، بافر بخشی از حافظه که داده ها را به طور موقت در خود نگه می دارد تا بعداً به ابزار ذخیره ساری یا محل دیگری در حافظه انتقال داده شود بعضی از ابزارها مانند چاپگرها و برخی آداپتورها ، بافرهای خاص خود را دارند قسمتی از حافظه سیستم و حافظه ویدیویی است که از نظر فیزکی غالبا بشکل یک چهارگوش میباشد و برای ذخیره اطلاعات رنگ ، عمق یا استنسیل به کار میرود ، میانگیری کردن ، میان‌گیر
command buffer
با فر فرمانها
data buffer
بافر داده ، [میانگیر داده ها] ناحیه ای در حافظه که برای ذخیره سازی موقت داده ها هنگام جابجایی آنها مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ buffer
depth buffer
بافرعمق بافری هم اندازه بافر فریم و بافر های جلویی و پشتی که اطلاعات مربوط به عمق هر پیکسل را نگهداری میکند نام دیگر آن بافر z یا بافر w است و برای تعیین رنگ پیکسل ها در حالت روی هم قرار گرفتن اشیاء استفاده میشود
disk buffer
بافر دیسک ؛ میانگیر دیسک ، [میانگیر دیسک] مقدار کمی از حافظه که برای ذخیره داده های خوانده شده از دیسک و یا در شرف نوشته شدن روی دیسک ، مورد استفاده قرار میگیرد از آن جایی که ابزارهای دیسکی در مقایسه با ‎ CPU کند هستند ، دستیابی به دیسک فقط برای یک یا دو بایت از داده ها مقرون به صرفه نیست به همین دلیل ، در هر عملیات خواندن ، تکه بزرگی از داده ها از روی دیسک خوانده شده و در میانگیر مربوطه ذخیره میگردد وقتی برنامه به اطلاعاتی احتیاج داشته باشد ، از میانگیر کپی میکند مشابه این تکنیک را نیز میتوان برای نوشتن داده ها روی دیسک به کار برد بدین ترتیب که وقتی برنامه ، اطلاعاتی برای ذخیره شدن روی دیسک دارد ، آن را در حافظه مربوط به میانگیر دیسک مینویسد پس از پر شدن این میانگیر ، کل محتویات آن در طی یک عملیات نوشتن به روی دیسک منتقل میگردد
elastic buffer
میانگیر ازتجاعی ، میانگیر ارتجاعی
frame buffer
بافر ویژه ای که تصاویر رندر شده پیش از ارسال به رسام در آن قرار میگیرند ومعمولا اطلاعات آن به صورت ورودی عملیات های آلفا ، استنسیل و برش بکار میرود ، رجوع به framebuffer ، [میانگیر قاب] بخشی از حافظه ویدئویی کامپیوتر که محتویات یک صفحه نمایش کامل را در خود جای میدهد نیز نگاه کنید به ‎video ‎ buffer
framebuffer
قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود ، یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود ، یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
framed buffer
بافر قاب ؛ میانگیر قاب
front buffer
بافر جلویی یک بافر رنگی که بطور خودکار با هر ابزار رندر ایجاد می شود ، این بافری است که در لحظه در صفحه نمایش داده می شود و نمی توان بطور مستقیم چیزی روی آن نوشت
I/O buffer
بافر ورودی خروجی
input
دادن ورودی ، درونداد ، ورودی ، ورودی اطلاعاتی که به کامپیوتر ارائه شده است ارئه اطلاعات به کامپیوتر ( توجه داشته باشید که واژه ی ورودی و خروجی ف همیشه از نطقه نظر کامپیوتر به کار می رود ) داده ی ورودی ممکن است اعداد یا رشته های کاراکتری ( فهرستی از نامها ) باشد کامپیوتر ورودی را از طریق یک دستگاه ورودی ، مانند صفحه کلید ، یا از یک دستگاه ذخیره ، مانند دیسک گردان دریافت می کند ، [ورودی ، وارد کردن] اطلاعاتی که از طریق صفحه کلید یا فایل ذخیره شده در دیسک ، جهت پردازش وارد کامپیوتر میگردد این کلمه معمولا به عنوان اسم یا صفت به کار میرود اما به عنوان فعل نیز اغلب به مفهوم وارد کردن اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد ، درون‌ داد
input - output controller
کنترل کننده ورودی - خروجی
input - output instructions
دستورات ورودی و خروجی
input - output order
ترتیب ورودی - خروجی
input - output ports
مدخل های ورودی -خروجی
input (device)
ورودی
input alphabet
الفبای ورودی
input area
ناحیه ورودی ، [ناحیه ورودی] نگاه کنید به ‎ input buffer
input block
بلاک ورودی ، واحد ورودی
input bound
کران ورودی ، وسیله ای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده ها انجام بدهد ، وسیله ای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده ها انجام بدهدR> ، وسیله ای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده ها انجام بدهد کران ورودی
input channel
[کانال ورودی] نگاه کنید به ‎ channel ، ‎ input/output channel
input data
داده ورودی ، داده ورودی داده های آماده برای پردازش ، معلومات یا داده های ورودی معطیات ورودی ، داده های اولیه
input device
دستگاه ورودی ، دستگاه ورودی دستگاههایی مانند موس و کیبورد و
input drive
نگاه کنید به ‎ device driver
input field
میدان ورودی
input job queue
صف برنامه ورودی
input job stream
مسیل برنامه ورودی
input media
رسانه ورودی
input mode
وضعیت ورودی ، حالت ورودی ، حالت ورودی وضعیت ورودی
input- outpput unit
واحد ورودی - خروجی
input output
ورودی خروجی
input- output
ورودی خروجی
input output attack
حملات ورودی/خروجی
input -output bandwidth
پهنای باند ورودی - خروجی
input- output bound
شرایطی که در آن سرعت واحد پردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم می شود
input- output bus
گذرگاه ورودی - خروجی
input -output channel
کانال ورودی - خروجی
input -output control system
سیستم کنترل ورودی - خروجی
input- output device
دستگاه ورودی - خروجی
input- output interface
میانگیر ورودی -خروجی
input- output operation
عملکرد ورودی-خروجی
input -output procedure
رویه ورودی -خروجی
input- output processor
پردازشگر ورودی - خروجی ، پردازنده ورودی -خروجی
input- output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی-خروجی
input- output symbol
علامت ورودی - خروجی
input- output system
سیستم ورودی - خروجی
input port
[درگاه ورودی] نگاه کنید به ‎ input/output port
input queue
صف ورودی
Input State Assignment
تخصیص حالت ورودی
input stream
مسیل ورودی ، جریان سیر ورودی ، مسیل ورودی داده هایی که به میبزبان فرستاده می شود ، [جریان ورودی ، مسیل ورودی] جریانی از اطلاعات که به عنوان رشته ای از بایتهای مربوط به یک کار یا مقصد خاص ، مورد استفاده قرار میگیرند در برنامه نویسی ، جریان ورودی ، میتواند مجموعه ای از کاراکترهای خوانده شده از صفحه کلید به داخل حافظه ، یا بلوکی از داده های خوانده شده از دیسک و یا نوشته شده در آن باشد مقایسه کنید با ‎ output stream
input work queue
صف کار ورودی
input/output
ورودی/ خروجی با حروف اختصاری I/O (که "آی او" تلفظ می شود) ، دو فعالیت از سه فعالیت (ورودی ، پردازش ، خروجی) مشخصه یک کامپیوتر است ورودی/ خروجی به امور گردآوری داده ها برای کار ریزپردازنده و ارائه نتایج حاصله از طریق ابزاری چون صفحه نمایش ، دیسک گردان یا چاپگر ، اطلاق می گردد صفحه کلید و ماوس ابزارهای ورودی هستند که اطلاعات را در اختیار ریزپردازنده قرار می دهند نمایشگر و چاپگر نیز ابزارهای خروجی هستند که نتایج حاصله را در اختیار کاربر قرار می دهند دیسک گردان هم ابزار ورودی و هم ابزار خروجی است زیرا هم می تواند اطلاعات ذخیره شده را ارائه بدهد و هم داده های پردازش شده را ذخیره کند ، [ورودی ‎ / خروجی] با حروف اختصاری ‎ I/O (که ((آی ا)) تلفظ میشود)) ، دو فعالیت از سه فعالیت (ورودی ، خروجی) مشخصه یک کامپیوتر است ورودی‎/ خروجی به امور گردآوری داده ها برای کار ریز پردازنده و ارائه نتایج حاصله از طریق ابزاری چون صفحه نمایش ، اطلاق میگردد صفحه کلید و ماوس ، ابزارهای ورودی هستند که اطلاعات را در اختیار ریز پردازنده قرار میدهند نمایشگر و چاپگر نیز ابزارهای خروجی هستند که نتایج حاصله را در اختیار کاربر قرار میدهند دیسک گردان هم ابزار ورودی و هم ابزار خروجی است زیرا هم میتواند اطلاعات ذخیره شده را ارائه بدهد و هم داده های پردازش شده را ذخیره کند
input/output area
[ناحیه ورودی ‎ / خروجی] نگاه کنید به ‎ input/output buffer
input/output buffer
[میانگیر ورودی ‎ / خروجی] قسمتی از حافظه کامپیوتر که برای ذخیره سازی موقت اطلاعات ورودی و خروجی کنار گذاشته میشود ابزارهای ورودی‎/ خروجی اغلب میتوانند بدون دخالت ‎ CPU در این میانگیر بنویسند ، بنابراین هنگام پر شدن میانگیر ، برنامه میتواند به کار خودش ادامه دهد که در نتیجه سرعت اجرایی برنامه افزایش مییابد نیز نگاه کنید به ‎ buffer
input/output bus
[گذرگاه ورودی ‎ / خروجی] یک مسیر سخت افزاری داخل کامپیوتر که برای انتقال اطلاعات بین ریز پردازنده و ابزارهای ورودی و خروجی مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ bus
input/output channel
[کانال ورودی ‎ / خروجی] یک مسیر سخت افزاری از ‎ CPU به گذرگاه ورودی‎/ خروجی است که از طریق آن اطلاعات بین ریز پردازنده و ابزارهای ورودی و خروجی انتقال مییابند نیز نگاه کنید به ‎ bus
input/output control system
مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایند ورودی و خروجی طراحی شده است ، سیستم کنترل ورودی و خروجی
input/output controller
[کنترل کننده ورودی ‎ / خروجی] یک مدار کنترلی به همراه ابزارهای ورودی یا خروجی یا درگاهها که یک رابط سخت افزاری (نوعی مترجم) بین ابزارهای ورودی‎/ خروجی و ریز پردازنده را شکل میدهد کنترل کننده ورودی‎/ خروجی عملیات را تحت نظارت قرار داده و امور مربوط به دریافت ورودی و ارسال خروجی را انجام میدهد ، بدین ترتیب یک وسیله ارتباطی دائمی را برای ریز پردازنده فراهم میسازد تا ریز پردازنده بتواند به کارهای دیگر خود بپردازد به عنوان مثال ، ممکن است کد صفحه کلید یک ریز پردازنده و مدار داخلی جهت ثبت ضربات کلیدی و ترجمه آنها به کدهای دودویی قابل فهم برای ریز پردازنده کامپیوتر داشته باشد همچنین دیسک گردان نیز به وسیله یک کنترل کننده کار میکند که امور پیچیده الکترونیکی مربوط به استقرار هدهای خواندن‎/ نوشتن ، خواندن از دیسک و نوشتن روی آن ، و حتی کنترل اشکالات و خطاها را نیز انجام میدهد بیشتر کنترل کننده ها به نرم افزاری احتیاج دارند که امکان دریافت و پردازش اطلاعات ارائه شده به وسیله کنترل کننده را برای کامپیوتر فراهم میسازند ابزار ورودی‎/ خروجی‎1 ابزار ورودی‎/ خروجی‎input/output device7$ یک ابزار سخت افزاری که برای گذاردن اطلاعات در اختیار کامپیوتر و دریافت اطلاعات از آن ، مورد استفاده قرار میگیرد بنابراین ابزار ورودی‎/ خروجی بسته به وضعیت موجود ، اطلاعات را در یکی از دو مسیر موجود ارسال میکند دیسک گردان ، مثالی از یک ابزار ورودی‎/ خروجی است برخی از ابزارها فقط برای دریافت ورودی مورد استفاده قرار میگیرند ، مثل: صفحه کلید ، ماوس ، قلم نوری و دسته بازی‎ ; ابزارهای دیگری نیز فقط برای ارائه خروجی قابل استفاده هستند مثل: چاپگر و مونیتور برای بیشتر ابزارها باید روال نرم افزاری خاصی (بنام راه انداز ابزار) نصب شود که امکان انتقال اطلاعات بین کامپیوتر و آن را فراهم میسازد
input/output device
دستگاه ورودی و خروجی ، [ابزار ورودی ‎ / خروجی] یک ابزار سخت افزاری که برای گذاردن اطلاعات در اختیار کامپیوتر و دریافت اطلاعات از آن ، مورد استفاده قرار میگیرد بنابراین ابزار ورودی‎/ خروجی بسته به وضعیت موجود ، اطلاعات را در یکی از دو مسیر موجود ارسال میکند دیسک گردان ، مثالی از یک ابزار ورودی‎/ خروجی است برخی از ابزارها فقط برای دریافت ورودی مورد استفاده قرار میگیرند ، مثل: صفحه کلید ، ماوس ، قلم نوری و دسته بازی‎ ; ابزارهای دیگری نیز فقط برای ارائه خروجی قابل استفاده هستند مثل: چاپگر و مونیتور برای بیشتر ابزارها باید روال نرم افزاری خاصی (بنام راه انداز ابزار) نصب شود که امکان انتقال اطلاعات بین کامپیوتر و آن را فراهم میسازد
input/output interface
[رابط ورودی ‎ / خروجی] نگاه کنید به ‎ input/output controller
input/output port
[درگاه ورودی ‎ / خروجی] کانالی که اطلاعات از طریق آن بین ابزار ورودی یا خروجی و ریز پردازنده مبادله میشود ‎ CPU به هر درگاه به عنوان یک یا چند آدرس از حافظه نگاه میکند که با استفاده از آدرسهای مزبور ، داده هایی را به درگاه ارسال کرده و یا از آن دریافت میدارد سخت افزارهای تخصصی از جمله برد مدارهای افزودنی ، داده های دریافت شده از ابزارها را در آدرسهایی از حافظه جای داده و داده های موجود در حافظه را به آنها ارسال میکنند توجه داشته باشید که برخی از درگاهها فقط به ورودی یا خروجی اختصاص دارند نیز نگاه کنید به ‎ port
input/output processor
[پردازنده ورودی ‎ / خروجی] سخت افزاری که برای برداشتن بار عملیات ورودی و خروجی از روش واحد پردازش اصلی ، طراحی شده است به عنوان مثال ، یک پردازنده سیگنال دیجیتال میتواند بدون وارد آوردن فشار بر روی ‎ CPU ، عملیات وقتگیر و پیچیده تجزیه تحلیل و شبیه سازی الگوهای صوتی را انجام دهد نیز نگاه کنید به ‎ front-end processor
input/output statement
[دستور ورودی ‎ / خروجی] یک دستورالعمل برنامه ای که باعث انتقال اطلاعات بین حافظه و ابزار ورودی یا خروجی میگردد
input/output-bound
اصطلاحی برای وضعیتی است که در آن ، مدت زمان طولانی عملیات خواندن و نوشتن داده ها در یک ابزار ذخیره سازی مانند دیسک گردان ، باعث کند شدن کار ریز پردازنده کامپیوتر میگردد این حالت وقتی پیش میآید که حین کار در حال انجام ، بطور مکرر به دیسک رجوع شود یا سرعت ابزار ذخیره سازی نسبت به سرعت ریز پردازنده خیلی پایین باشد به عنوان مثال ، ممکن است ریز پردازنده ای بتواند خیلی سریع تغییراتی در یک پایگاه داده های بزرگ ذخیره شده روی دیسک ایجاد کند ، در حالی که دیسک گردان مورد استفاده به کندی عمل میکند
input-bound
نگاه کنید به ‎ input/output-bound
input-output
ورودی و خروجی
input-output bandwidth
پهنای باند ورودی - خروجی ، پهنای باند ورودی ‎ - خروجی
input-output bound
شرایطی که در ان سرعت واحد پردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم می شود ، شرایطی که در آن سرعت واحد پردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم می شود
input-output bus
گذرگاه ورودی ‎ - خروجی
input-output channel
کانال ورودی - خروجی ، کانال ورودی ‎ - خروجی
input-output control system
سیستم کنترل ورودی - خروجی ، سیستم کنترل ورودی ‎ - خروجی
input-output controller
کنترل کننده ورودی - خروجی ، کنترل کننده ورودی ‎ - خروجی
input-output device
دستگاه ورودی و خروجی
input-output instructions
دستورات ورودی و خروجی
input-output interface
میانگیر ورودی ‎ - خروجی
input-output operation
عملکرد ورودی ‎ - خروجی
input-output order
ترتیب ورودی ‎ - خروجی
input-output ports
مدخل های ورودی ‎ - خروجی
input-output procedure
رویه ورودی - خروجی
input-output processor
پردازنده ورودی ‎ - خروجی پردازشگر ورودی ‎ - خروجی
input-output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی ‎ - خروجی
input-output redirection
تعیین مسیر ورودی -خروجی ، تعیین مسیر ورودی ‎ - خروجی
input-output symbol
علامت ورودی ‎ - خروجی
input-output system
سیستم ورودی ‎ - خروجی
input-output unit
واحد ورودی - خروجی
input-referred noise
نویز ارجاع به ورودی
inputting
وارد کردن
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید ، بافر صفحه کلید ، حافظه موقت صفحه کلید ناحیه ای از کیبورد برای نگهداری اطلاعات وارد شده توسط کیبورد در یک برنامه ، بافر صفحه کلید حافظه موقت صفحه کلید
output buffer
میانگیر خروجی ، [میانگیر خروجی ، بافر خروجی] بخشی از حافظه که برای ذخیره سازی موقت اطلاعات کنار گذاشته میشود ، از بقیه حافظه برای انجام عملیات ذخیره سازی ، نمایش ، چاپ یا مخابره استفاده میگردد نیز نگاه کنید به ‎ buffer
page-image buffer
[میانگیرتصویرصفحه ای] حافظه چاپگر حافظه ای که برای نگهداری تصویر (طرح بیتی) یک صفحه مورد استفاده قرار میگیرد ، و پردازنده تصویری چاپگر با استفاده از آن ، صفحه ساخته شده را به بخش چاپ چاپگر ارسال میکند نیز نگاه کنید به ‎page ‎ printer ، ‎ raster image processor
ping-pong buffer
[میانگیر پینگ پنگی] میانگیر مضاعف که هر یک به نوبت پر و خالی میشوند و نتیجه این روند نیز جریان کم و بیش مداوم داده های ورودی و خروجی میباشد نیز نگاه کنید به ‎ pingpong
print buffer
[میانگیر چاپ ، بافر چاپ] بخشی از حافظه که خروجی چاپی بطور موقت در آن نگهداری میشود تا چاپگر آماده دریافت آن شود میانگیر چاپ میتواند در حافظه با دستیابی مستقیم (‎RAM) کامپیوتر ، در چاپگر و یا در یک واحد جداگانه ای بین کامپیوتر و چاپگر یا روی دیسک قرار داشته باشد میانگیر چاپ در هر جایی که باشد ، خروجی چاپی با سرعت بالا را دریافت کرده و با سرعت کمتری در اختیار چاپگر قرار میدهد میانگیرهای چاپ از نظر پچیدگی مراتب مختلفی دارند: برخی فقط چند کاراکتر بعدی مورد نظر برای چاپ شدن را نگه میدارند ، و برخی دیگر نیز اسناد ارسالی به چاپگر را در صف قرار میدهند ، چند بار چاپ و یا این که از روند چاپ حذف میکنند میانگیر چاپ اغلب هنگام لغو شدن فرمان چاپ مشخص میگردد ، در این حالت ، (لغو شدن فرمان چاپ) چاپگر به عمل چاپ خود ادامه میدهد تا محتویات میانگیر خالی شود
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که در هنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری می کند ، یک مکان حافظه موقت که در هنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری می کند
regeneration buffer
نگاه کنید به ‎ video buffer
screen buffer
[میانگیر صفحه نمایش] نگاه کنید به ‎ video buffer
sound buffer
[میانگیر صوتی] ناحیه ای از حافظه که برای ذخیره سازی رشته بیتی صداهای ارسالی به بلندگوی کامپیوتر مورد استفاده قرار میگیرد
temporary buffer
میانگیر موقت
Tristate buffer
بافر سه حالته
type-ahead buffer
نگاه کنید به ‎ keyboard buffer
vertex buffer
بافر گره بخشی از حافظه که اطلاعات مربوط به گره ها را در خود نگهداری می کند برای دسترسی به محتویات آن و تغییر آنها باید بافر را قفل و پس از اتمام کار آن را آزاد نمود
video buffer
میانگیر ویدیویی(تصویری) حافظه ای در آداپتور ویدیویی (تصویری) که برای ذخیره سازی داده هایی که قرار است به نمایش در آیند ، مورد استفاده قرارگیرد وقتی آداپتور ویدیویی در حالت کاراکتری باشد ، این داده ها شکل کدهای اسکی و کنترلی را به خود می گیرند(میانگیر ویدیویی می تواند برای ذخیره سازی تعاریف مجموعه حروف نیز به کار رود) وقتی آداپتور ویدیویی در حالت گرافیکی باشد ، هر یک یا چند بیت از داده ها ، یک پیکسل را تعریف می کنند تعداد بیت هایی که برای تعریف هر پیکسل به کار می روند ، تعدادر نگهای قابل نمایش به طور همزمان را مشخص می سازند ، [میانگیر ویدئویی(تصویری)] حافظه ای در آداپتور ویدئویی (تصویری) که برای ذخیره سازی داده هایی که قرار است به نمایش درآیند ، مورد استفاده قرار میگیرد وقتی آداپتور ویدئویی در حالت کاراکتری باشد ، این داده ها شکل کدهای کاراکتری اسکی و کنترلی را بخود میگیرند (میانگیر ویدئویی میتواند برای ذخیره سازی تعاریف مجموعه حروف نیز به کار رود) وقتی آداپتور ویدئویی در حالت گرافیکی باشد ، هر یک یا چند بیت از داده ها ، یک پیکسل را تعریف میکنند تعداد بیتهایی که برای تعریف هر پیکسل به کار میروند ، تعداد رنگهای قابل نمایش بطور همزمان را مشخص میسازند نیز نگاه کنید به ‎ bit image ، ‎ bit plane ، ‎ color bits ، ‎ pixel image
z-buffer
بافر Z - ( در برنامه ی سع بعدی ) بافر ویرایشی - این بافر به برنامه امکان می دهد تا اشیایی را که از دید سایر اشیا پنهان می مانند ، رهگیری کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن