معنی interrupt vector table

مهندسی كامپيوتر و IT
interrupt vector table
[جدول بردار وقفه] نگاه کنید به ‎ dispatch table
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی interrupt vector table
acceptable
قابل قبول
bistable
دوپایا ، دوحالت
bootable
راه انداز
character definition table
[جدول تعریف کاراکتر ها] جدولی از الگوها که کامپیوتر آن را در حافظه نگه داشته و برای تعیین ترتیب نقطه های شکل دهنده کاراکترهای طرح بیتی در صفحه نمایش ، مورد استفاده قرار میدهد نیز نگاه کنید به ‎ bit-mapped font
character difinition table
جدول تعریف کاراکتر
color look - up table
جدول رنگ یابی
color look-up table
[جدول رنگ یابی] جدولی از مقادیر که هر یک از آنها به رنگ مجزا و قابل نمایشی در مونیتور کامپیوتر مربوط میشود این جدول ، بخش ثابت و مهم آداپتور ویدئویی کامپیوتر بوده و اندازه آن به نوع آداپتور ویدئویی بستگی دارد وقتی پیکسلی در صفحه به نمایش درمیآید ، بیتهای رنگ مربوطه ، رنگ آن پیکسل را تعیین کرده و تعداد بیتهای رنگ ، نمایش مستقیم یا غیر مستقیم آن را مشخص میکند جدول رنگ یابی در نمایش غیر مستقیم رنگها مورد نیاز میباشد نیز نگاه کنید به ‎ color bits ، ‎ palette ، ‎ pixel
color table
جدول رنگ
compact disk rewritable
دیسک فشرده قابل بازنویسی
computable
محاسبه پذیر ، محاسبه‌پذیر
conditional probability table
جدول احتمالاتی شرطی
conversion table
جدول تبدیل
countable
قابل شمارش
cross reference table
جدول ارجاع متقابل
data table
جدول داده ها
decimal table
جدول تصمیمی
decision table
جدول تصمیم گیری ؛ جدول تصمیم ، جدول تصمیم جدول تصمیم گیری
dispatch table
جدول توزیع ، [جدول توزیع] معادل اصطلاحات ‎ jump table ، ‎ vector table ، و ‎interrupt ‎ vector table ، و جدولی است که معرفها و آدرسهای گروه خاصی از روالها را در خود جای میدهد نیز نگاه کنید به ‎ interrupt handler
executable
اجرایی
external table
جدول برونی
fact table
جدول حقیقت
Field Values Table
جدول مقادیر فیلد
file allocation table
جدول تخصیص جای فایل ، جدول تخصیص جای فایل رجوع به FAT ، [جدول تخصیص جای فایل] جدول یا لیستی که سیستمهای عامل برای پیگیری و در جریان قرار گرفتن از وضعیت بخشهای مختلف فضای روی دیسک که برای ذخیره سازی فایلها مورد استفاده قرار میگیرد ، حفظ میکنند فایلها در گروههای هم اندازه ای از بایتها (کاراکترها) روی دیسک ذخیره میشوند (و این طور نیست که به شکل رشته های پیوسته ای از متون یا اعداد روی سطح دیسک بنشینند) بنابراین ممکن است یک فایل به شکل قطعاتی در نواحی ذخیره سازی جداگانه سطح دیسک جای بگیرد جدول تخصیص جای فایل ، امکان تهیه یک نقشه از فضای ذخیره سازی دیسک را برای سیستم عامل فراهم میسازد تا بتواند بخشهای خراب و غیر قابل استفاده را علامت گذاری کند و قطعات فایلها را یافته و به هم ارتباط دهد در سیستم عامل ‎ MS-DOS ، جدول تخصیص جای فایل را بطور خلاصه ‎ FAT (با تلفظ ((فت))) مینامند نیز نگاه کنید به ‎ FAT file system
Forwarding table
جدول ارسال
guid partition table
جدول پارتیشن GUID
hash table
جدول درهم سازی
html executable
نرم افزاری برای تبدیل صفحات وب به فایل اجرایی
interrupt
وقفه ، توقف ، وقفه - دستورالعملی که به ریزپردازنده اعلام می کند که کار درحال انجام را کنار بگذارد و برنامه ی مشخصی را درخواست کند پس از پایان اجرای برنامه ، پردازنده کار عادی خود را دنبال می کند وقفه ها برای دو منظور اساسی به کار می روند: (1) حوادث سخت افزاری ، مانند فشار کلید یا دریافت کاراکتر که از مدخل سری جواب ر می گیرند این حوادث را نمی توان نادیده گرفت ؛ داده ی ورودی را یا باید فوراً پردازش کرد و یا در محلی ذخیره نمود (2) برنامه هایی که به وسیله ی سخت افزار یا سیستم عامل فراهم شده اند در IBM PC ، اکثر سرویسهای DOSو BIOS به جای استفاده از دستورالعمل احضار یک برنامه ، از طریق وقفه ها چنین کاری را انجام می دهد با این حال ، سرویسهای OS/2 و ویندوز به صورت برنامه های عادی احضار می شوند دو روش اصلی ایجاد وقفه : 1) به وسیله ی دریافت سیگنال از بیرون ریزپردازنده ( وقفه ی سخت افزاری) 2) به وسیله ی اجزای یک دستورالعمل ماشین ( وقفه ی نرم افزاری) ، توقف در هنگام اجرای برنامه یک سیگنال درخواست توجه که بهوسیله سخت افزارها یا نرم افزارها به ریزپردازنده کامپیوتر صادر می شود وقفه باعث می شود که ریزپردازنده کار فعلی خودش را معوق کند ، وضعیت کارش را ثبت و کنترل را با روال خاصی انتقال دهد که باعث انجام مجموعه دستورالعمل های خاصی می گردد وقفه ها به دلایل متعددی صادر می شوند که ممکن است عادی یا غیر منتظره باشند وقتی ریزپردازنده درخواست وقفه ای را از بیش از یک منبع دریافت کند ابتدا تقدم آنها را مشخص کرده و سپس بع نوبت پاسخ می دهد بسیاری از کارهای سیستم عامل از جمله بازکردن فایل ها ، خواندن و بستن آنها را می توان از طریق وقفه ها به عمل رساند برنامه ها با استفاده از وقفه می توانندبا سیستم عامل ارتباط برقرار کنند ، [وقفه] یک سیگنال درخواست توجه که به وسیله سخت افزارها یا نرم افزارها به ریز پردازنده کامپیوتر صادر میشود وقفه باعث میشود که ریز پردازنده کار فعلی خودش را معوق کند ، وضعیت کارش را ثبت و کنترل را به روال خاصی انتقال دهد که باعث انجام مجموعه دستورالعملهای خاصی میگردد وقفه ها به دلایل متعددی صادر میشوند که ممکن است عادی یا کاملا غیر منتظره باشند ، از جمله این وضعیتها میتوان درخواست سرویسهای سخت افزاری ، اعلام خطا در روند ، اقدام انجام کار غیر ممکن ، و اشکالات حافظه و برخی از بخشهای مهم را نام برد وقتی ریز پردازنده درخواستهای وقفه ای را از بیش از یک منبع دریافت کند ، ابتدا تقدم آنها را مشخص کرده و سپس به نوبت پاسخ میدهد بسیاری از کارهای سیستم عامل از جمله باز کردن فایلها ، خواندن و بستن آنها را میتوان از طریق وقفه ها به عمل رساند برنامه ها با استفاده از وقفه میتوانند با سیستم عامل ارتباط برقرار کنند وقفه ها ، وسیله های ریز پردازنده جهت برقراری ارتباط با اجزای دیگر تشکیل دهنده سیستم کامپیوتر هستند اگر جریان مداومی از درخواستهای وقفه باعث پیچیدگی پردازش در یک نقطه مهم گردند ، برنامه میتواند بطور موقت وقفه ها را غیر فعال کند و کنترل کامل ریز پردازنده را برای مدت مورد نیاز به دست بگیرد نیز نگاه کنید به ‎ exception ، ‎ external interrupt ، ‎ hardware interrupt ، ‎ internal interrupt ، ‎ software interrupt
interrupt driven
وقفه گرا
interrupt driven processing
پردازش وقفه گرا
interrupt handler
گرداننده وقفه ، روال خاصی که انتظار میرود هنگام صدور یک وقفه ویژه وارد عمل شود هر نوع وقفه به روال خاصی مربوط میشود مثل نوسازی ساعت سیستم یا خواندن صفحه کلید برنامه در حال اجرا الزاما روالی را فرانمیخواند مگر این که یک وقفه نرم افزاری باشد جدولی که در حافظه تحتانی ذخیره میشود ، آدرس روالهای مربوط به وقفه ها را دربرمیگیرد این آدرسها را نشانگر (یا گاهی اوقات بردار) مینامند زیرا به ابتدای روال وقفه اشاره میکند برنامه نویسها میتوانند روالهایی تهیه کنند که جایگزین روال وقفه مستقر در سیستم شده و یا آنها را کاملتر کند ، به عنوان مثال روالی تهیه کنند که به محض فشرده شدن هر یک از کلیدهای صفحه کلید ، صدای مختصری از بلندگوی سیستم پخش شود
interrupt handling
مدیریت وقفه
interrupt priorities
[اولویت وقفه ، تقدم وقفه] نگاه کنید به ‎ interrupt
interrupt pririty
اولویت وقفه ای
interrupt request lines
[خطوط درخواستی وقفه] نگاه کنید به ‎ interrupt
interrupt response time
زمان پاسخ وقفه
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه گ
interrupt service routine
برنامه ی خدماتی وقفه - نگاه کنید به interrupt
interrupt vector
بردار وقفه
interrupt-driven
اصطلاحی در مورد برنامه ای که عملیات آن به وسیله وقفه ها کنترل میشوند مقایسه کنید با ‎ autopolling
Interrupted Poisson Process
فرآیند پواسون وقفه دار
interruption
وقفه ، توقف
intractable
رام نشدنی ، رام شدنی ، حل نشدنی
jump table
[جدول پرش] نگاه کنید به ‎ dispatch table
lookup table
جدول مراجعه
Look-up table
جدول جستجو
nondeletable
nondeletable ، عدم توانایی حذف
non-preemptable
انحصاری
periodic table
جدول تناوبی این دیکشنری کافی است تنها نام یک عنصر یا نماد آن را وارد کنید و تمام اطلاعاتی مانند جرم و عدد اتمی و آن را ببینید نک دانلود(14KB): href'http://home ripway com/2005-9/427870/Babylon/PeriodicTable zip'>http://home ripway com/2005-9/427870/Babylon/PeriodicTable zip http://host picturewizard com/2005-9/427870/Babylon/PeriodicTable zip
portable
قابل حمل - 1 کامپیوتری کوچک ، سبک و قابل جا به جایی این کامپیوتر قابل حمل ، از کامپیوتر روزانویی بزرگتر است ، اما به آسانی حمل می شود 2 برنامه ای که مستقل از ماشین است؛ یعنی می توان آن را در بیش از یک کامپیوتر اجرا کرد ، قابل حمل ، قابل انتقال در مورد برنامه ها ، به برنامه ای اطلاق می گردد که بین چند سیستم مختلف قابل انتقال باشد در مورد کامپیوترها به کامپیوترهایی اطلاق می شود که به راحتی قابل حمل است ، [قابل حمل ، قابل انتقال] در مورد برنامه ها ، به برنامه ای اطلاق میگردد که بین چند سیستم مختلف قابل انتقال میباشد در مورد کامپیوترها ، به کامپیوترهای اطلاق میگردد که به راحتی قابل حمل است نیز نگاه کنید به ‎ portable computer ، انتقال ‌پذیر ، حمل‌پذیر
prtable
سبک؛ قابل انتقال ؛ قابل حمل
Record Reconstruction Table
جدول بازسازی رکورد
relocatable
جابجاپذیر
route table
جدول مسیر
stable
پایدار ، پایا
symbol table
جدول نمادی ، جدول نمادها ، جدول علامت ، جدول علامت جدول نمادها جدول نمادی
symbolic table
جدول علائم
table
جدول - آرایشی از داده ها در یک پایگاه داده که هر ردیف آن رابطه ای را میان اقلام درون آن ردیف تعریف می کند ، طرح کردن؛ میز جدول ، در برنامه نویسی ، یک ساختار داده ای است که معمولا حاوی لیستی از ورودیها می باشد که هر ورودی بهوسیله کلید منحصر به فردی مشخص شده و مجموعه مقادیر مرتبطی را در خود جای می تدهد ، [جدول] در برنامه نویسی ، یک ساختار داده ای است که معمولا حاوی لیستی از ورودیها میباشد که هر ورودی به وسیله کلید منحصر به فردی مشخص شده و مجموعه مقادیر مرتبطی را در خود جای میدهد جدول اغلب به عنوان آرایه ای از رکوردها ، لیستی از موارد مرتبط یا چند آرایه با انواع داده ای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد که همگی یک طرح شاخص دهی مشترک دارند نیز نگاه کنید به ‎ array ، ‎ list ، ‎ record در پایگاه داده های رابطه ای ، یک ساختار داده ای متشکل از ردیفها و ستونهایی است که داده ها در خانه های ایجاد شده در محل برخورد ردیفها و ستونها جای میگیرند
taboo table
جدول تابو
tractable
مهار شدنی
truth table
جدول درستی ، جدول صحت ، [جدول تعیین ارزش] جدولی که خروجیهای ممکن یک جمله بولی (منطقی) را نشان میدهد‎ ; به عبارت دیگر ، معادل بولی جدول ضرب است ورودی اصلی تمام عملگرهای بولی در این فرهنگ لغات ، یک جدول تعیین ارزش دارند نیز نگاه کنید به ‎ AND ، ‎ Boolean operator ، ‎ exclusive OR ، ‎ NOT ، ‎ OR
uncomputable
محاسبه ناپذیر
uncountable
غیر قابل شمارش
uninterruptable
ناتوان ، بی وقفه
unstable
ناپایدار
vector table
[جدول برداری] نگاه کنید به ‎ dispatch table
video look-up table
نگاه کنید به ‎ color look-up table
virtual table
جدول مجازی
volume table
برچسب حجم ؛ برچسب دیسک ، نامی است که برای دیسک یا نوار مورد استفاده قرا گرفته و معمولا هنگام فرمت شدن دیسک توسط کاربر مشخص می گردد این نام می تواند شامل حروف ، اعداد ، علامتهای ویژه و یا ترکیبی از اینها باشد سیستم MS-DOSدر لیست دایرکتوری ها به این نام اشاره می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن