معنی binary

مهندسی برق
binary
دودویی سیستم اعداد در مبنای دو که تنها از دو عدد 0 و 1 استفاده می کند منطق دو دویی بر اساس یکی از دو حالت ( قطع ) یا ( وصل ) یا به تریب 0 و 1 عمل می کند از سیستم دو دویی برای زمز گذاری عددی دراکثر رایانههای رقمی استفاده می شود
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی binary
binary search algorithm
الگوریتم جستجوی دودویی
binary file
پرونده ی دودویی پرونده ای که بر خلاف پرونده های متنی ( text file ) داده های خام آن به شکل متن بیان نمی شود
binary-to-decimal conversion
تبدیل دودویی به دهدهی روند ریاضی تبدیل یک عدد نوشته شده در سیستم دودویی به یک عدد معادل نوشته شده در سیستم عادی دهدهی
binary-search
جستجوی دودویی
binary search
جستجوی دودویی نوعی روش جستجو که طی آن ابتدا مجموعه ای از اعضا به دو بخش تقسیم و یکی از آنها رد می شود سپس این روند روی بخش قبول شده تکرار می شود تا اینکه اعضای با ویژگی مورد نظر پیدا شوند
binary adder
جمع کننده دو دویی
binary arithmetic
حساب دورویی ، حساب دودویی
binary tree
درخت دودویی
binary coded decimal
ده دهی کد شده به دورویی
binary-coded decimal
دهدهی به رمز دودویی ( بی سی دی ) نوعی سیستم نمایش اعداد که در آن هر رقم دهدهدی توسط چهار رقم دودویی نمایش داده می شود بنابر این در نماگذاری دهدهی به رمز 1-2-4-8 عدد 17 به صورت 00010111 نشان داده می شود که در آن گروه چهاررقمی اول نمایانگر 1 و گروه چهار رقمی دوم نمایانگر 7 است
binary code disk
دیسک به رمز دودویی دیکسی که روی آن طرحهای مختلف از میله های شفاف و کدر هم مرکز نقش بسته است این میله ها زاویه ی محور را مستقیماً به یک رمز دو دویی طبیعی و معلوم تبدیل می کند
binary code
رمز دودویی رمزی که در آن هر وضعیت مجاز یکی از دو حالت دودویی ممکن ( صفر یا یک ) را دارد سیستم اعداد دو دویی یکی از رمزهای متعدد دو دویی است
binary encoder
رمز گذار دودویی نوعی رمز گذار که اشکال مختلف داده های ورودی نظیر زاویه ای ، خطی و امثال آن را به نویسه های خروجی به رمز دودویی تبدیل می کند
binary chain
زنجیر دودویی رشته ای از مدارهای دو دویی که هر یک بر مدار بعدی اثر می گذارد
binary number system; binary notation
سیستم اعداد دودویی ؛ نمادگذرای دودویی نوعی سیستم نمادگذاری که در آن ارقام متوالی به صورت ضرایبی از توانهای متوالی مبنای 2 بیان می شوند
binary system
سیستم دودویی
binary countdown
شمارش معکوس دو دویی
binary number
عدد دودویی یک مقدار عددی که به صورت رشته ای از ارقام دودویی 0 و 1 بیان می شود موقعیت رقم در گروه از راست به چپ نشاندهنده ی توانی از عدد 2 است ( 1 ، 2 ، 4 ، 8 ، 16 ، 32 ، 64 ، 128 ) از جمع این مقادیر توانی معادل دهدهی عدد به دست می آید بنابر این 010 معادل 2 ، 101 معادل 5 ، 1010 معادل 10 ، 10/000 معادل 16 ، 11110 معادل 30 است
binary signaling
علامت دهی دودویی یک سیستم مخابراتی که در آن اطلاعاتی توسط حضور و غیاب ، یا تغییرات مثبت و منفی فقط یک پارامتر از محیط سیگنال دهی عمل می شوند
binary ouwer
قذرت اتصال
binary word
کلمه دودویی
binary phass-shift keying
کلیدزنی انتقال - فازی دودویی کلید زنی داده های دودویی یا خط نقطه های رمز مورس بوسیله ی انحراف فاز 90+ـ درجه حامل
binary variable
متغیر دودویی
binary joint
محل پیوند اتصال
binary synchronons communication
مخابرات دودویی همزمان یک قرار داد مخابراتی بایت یا نویسه گرا که از مجموعه ی معینی از نویسه های کنترلی برای ارسال همزمان اطلاعات به رمز دودویی بین ایستگاههای یک سیستم مخابره ی داده ها استفاده می کند نمونه های آن عبارت اند از کنترل تبادل داده های رقمی بین رایانه ها و / یا پایانه ها از طریق خطوط تلفنی
binary power divider
مقسم توان دودویی
binary scaler ; binary counter ; scale-of-tow circuit
مقیاس بند دودویی ؛ شمارنده دودویی ؛ مدار مقیاس بند دوتایی نوعی مقیاس بند که برای هر دو پالس ورودی یک پالس خروجی تولید می کند به همین ترتیب ، دو طبقه ی پشت سر هم مقیاس بند دودویی برای هر چهار پالس ورودی یک پالس در خروجی می دهد ، یه طبقه ی پشت سر هم یک پالس برای هشت ورودی ؛ و چهار طبقه ی پشت سر هم یک پالس برای هر 16 پالس ورودی تولید می کنند
binary-coded character
نویسه به به رمز دودویی یک نویسه ی الفبای عددی که به وسیله ی آرایش معنی از ارقام دودویی متوالی نمایش داده می شود
binary magnetic core
هسته ی مغناطیسی دودویی نوعی هسته ی مغناطیسی که می تواند به هر یک از دو حالت پایدار مغناطیسی سوئیچ کند
binary-coded octal
هشت هشتی به رمز دودویی سیستم نمادگذاری هشت هشتی که در آن هر رقم هشت هشتی ( 0تا 7 ) توسط یک نویسه ی سه رقمی به رمز دودویی نمایش داده می شود
NON-BINARY
غیر دودویی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن