معنی corner reflector

مهندسی برق
corner reflector
بازتابنده ی زاویه ای نوعی باز تابنده ی راداری که از سه سطح رسانای عمود بر هم تشکیل شده است این باز تابنده امواج الکترو مغناطیسی را به طرف منبع خود بر می گرداند با استفاده از ان می توان موقعیت کشتی ها را با استفاده از رادار بهتر تشخیص داد ، منعکس کننده گوشه ای
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی corner reflector
corner reflector antenna
آنتن با بازتابنده گوشه دار
artificial reflector
منعکس کننده مصنوعی
back-reflector
بازتابندۀ برگشتی
barrel-stave reflector, cut paraboloid reflector
بازتابنده ی غلاف - بشکه ای نوعی بازتابنده ی آنتن رادار سهمی شکل که قسمت یک سوم بالا و پایین آن طوری بریده شده است که در نهایت باریکه ی عمومی ( چتری ) تولید کند تا پیچش و نوسان یک کشتی منجر به گم شدن هدف نشود
coded passive reflector
بازتابنده غیر فعال رمزی نوعی بازتابنده رادار که ویژگیهای بارتاب آن را می توان متناسب با رمز از پیش معینی تغییر داد
corner
گوشه
corner - reflecting antenna , corner antenna
آنتن بازتاب - زاویه ای نوعی آنتن که باز تابنده ی آن به شکل دو صفحه رسانای عمود بر هم است معمولاً تغذیه ی آن توسط یک دو قطبی یا آرایه ای از دو قطبی های هم خط واقع بر نیمساز زاویه ی بین دو صفحه انجام می پذیرد صفحه ها را می توان بصورت ورقه های فلزی ، یا به شکل شبکه ی سیمی برای کاهش اثر باد ساخت بیشترین دریافت آن در امتداد نیمساز صورت می گیرد این آنتن برای باند ( یو اچ اف ) تلویزیون مناسب است
corner frequency
فرکانس گوشه
distributed Bragg reflector
بازتابندۀ براگ توزیعی
fresnel - zone reflector
بازتابنده ی منطقه ی فرنل نوعی بازتابنده ی پله ای که تابش الکترومغناطیسی برخوردی را در یک نقطه متمرکز می کند فاصله ی بین پله ها در جهت برخورد تابش تقریباً برابر با نصف طول موج متناظر با بسامد دریافتی است
grating reflector
بازتابنده ی توری نوعی ساختار فلزی مشبک که یک سطح بازتابنده ی خوب برای آنتنهای ریزموج ایجاد می کند
lamp reflector
آینه نورافکن
monostatic reflector
بازتابنده ی مونوستاتیک بازتابنده ای که انرژِی را فقط در امتداد خط پرتو تابش باز می تابد مانند بازتابنده گوشه ای
multilayer dielectic reflector
بازتابنده دی الکتریک چند لایه ترتیبی از لایه های نازک مواد شفاف با ضخامت و ضریب شکست کنترل شده که در طول موجهای معینی با تداخل سازنده بازتابشهای فرنل از سطوح مشترک دی الکتریک خاصیت بازتابش بالایی پیدا میکند این بازتابنده ها کاواک نوری لیزر را می سازند
parabolic reflector
منعکس کننده سهموی ، نورافکن اتومبیل
passive cornerreflector
بازتابنده زاویه ای غیرفعال بازتابنده زاویه ای که انرژی ارسالی از آنتن فرستنده فاصله دار را باز می تاباند این بازتابنده ، بازتابش سیگنالهای رادار از اجسامی را که نمی توانند هدفهای خوبی برای رادار باشند ، مانند قایق فایبرگلاسی ، بهبود می بخشد
radar reflector
بازتابنده رادار باز تابنده ای که امواج را دار را بازتابده یا منحرف می کند
reflector
منعکس کننده ، بازتابنده 1 یک میله تک ، سیستمی از میله ها ف صفحه فلزی یا ورقه فلزی که پشت آنتن قرار می گیرد تا جهت گیرندگحی آن را افزایش دهد 2 ورقه یا صفحه فلزی که به عنوان آینه ای برای تغییر جهت باریکه رادیویی ریز موج عمل می کند 3 الکترودی در کلایسترون بازتابی یا لامپ الکترونی دیگری که باریکه ای از الکترونها را باز می تاباند 4 repeller ، بازتابنده ، الکترد بازتابنده
repeller; reflector
بازگردان ؛ بازتابنده الکترودی که وظیفه اصلی آن نگهداری جهت جریان الکترونی در لامپ الکترونی است
retroreflector
بازتابنده برگشتی قطعه ای که تابش را در مسیری موازی با پرتوهای تابش در محدوده گسترده ای از جهت بازتابنده برگشتی باز می تاباند مانند سنجش لیزری نوعی از آن ، بازتابنده گوشه ای ، هدف موثری برای رادار است
Subreflector
زیر انعکاس دهنده
trihedral reflector
باز تابنده سه وجهی باز تابنده گوشه ای که دارای سه طرف مربعی یا مثلثی است که در یک نقطه با یکدیگر تلاقی می کنند باز تابنده سه وجهی ، باز تابنده رادار مصنوعی است و در مواردی که باید سیگنالها بازاویه ای بزرگتر از زاویه عملی با ورق باز تابنده صفحه ای به فرستنده باز تابیده شوند ، کاربرد دارد
vomplex reflector
بازتابنده ی مرکب ساختار یا مجموعه ای از ساختارها که از سطوح بازتابنده ی راداری متعدد در جهتهای مختلف تشکیل می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن