معنی dielectric hysteresis

مهندسی برق
dielectric hysteresis
پسماند دی الکتریک عقب ماندن میدان الکتریکی یک دی الکتریک نسبت به ولتاژ متناوب اعمال شده به دو سر آن این اثر منجر به اتلاف پسماند دی الکتریک مسابه با پسماند مغناطیسی در ماده ی آهنی می شود
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی dielectric hysteresis
anhysteresis
ناپسمانی مغناطیس با میدان یکسویه ای که میدان متناوبی با دامنه ی به تدریج کاهنده روی آن سوار شده است
Dielectric
دی الکتریک
dielectric - phase angle
زاویه فاز دی الکتریک زاویه اختلاف فاز بین ولتاژ متناوب اعمال شده به یک دی الکتریک و جریان متناوب حاصل از آن
dielectric absorption
جذب دی الکتریکی تداوم قطبیدگی الکتریکی در دی الکتریکهای خاص بعد از برداشتن میدان الکتریکی این اثر در مخلوط های خاصی از موم که در حضور میدان الکتریکی قوی سفت شده اند تا سالها باقی می ماند دلیل وجودی الکترونها نیز این اثر است
dielectric breakdown
شکست دی الکتریک
dielectric constant
ثابت دی الکتریک
dielectric constant; permittivity
ثابت دی الکتریک ؛ گذردهی یک ویژگی از ماده که مشخص می کند به ازای واحد ولتاژ اعمال شده چه مقدار انرژی الکتروستاتیکی در واحد حجم آن می تواند ذخیره شود در عمل ، این ثابت برابر است با نسبت ظرفیت یک خازن با دی الکتریک معین به ظرفیت همان خازن دی الکتریک خلأ
dielectric current
جریان دی الکتریک جریان لحظه ای گذرنده از سطح دی الکتریکی که در میدان الکتریکی متغیر قرار گرفته است
dielectric diode
دیود دی الکتریکی خازنی که در آن الکترود منفی می تواند الکترونها را به داخل ناحیه ی عایق بین صفحات گسیل کند در نتیجه بار ذخیره شده در خازن ، پیوسته در حال گذر از الکترودهاست به گونه ای که جریانی یکسویه تولید می شود از بلورهای سولفیدکادیم به عنوان دی الکتریک این خازنها استفاده می شود
dielectric dispersion
پاشیدگی دی الکتریک پدیده ای که در آن ثابت دی الکتریک یک ماده ی عایق با بسامد تغییر می کند
dielectric dissipation factor
ضریب پاشندگی دی الکتریک کتانژانت زاویه فاز دی الکتریک در ماده ی دی الکتریک
dielectric fatigue
خستگی دی الکتریک کاهش مقاومت دی الکتریک در برابر شکست بر اثر اعمال طولانی مدت ولتاژ
Dielectric function
تابع دی الکتریک
dielectric gas
گاز دی الکتریک گازی نظیر هگزافلورید سولفور که دارای ثابت دی الکتریک بالایی است به عنوان عایق در کاواکهای لیزری و تجهیزات ریزموج توان- بالا استفاده می شود
dielectric guide
موجبر دی الکتریک
dielectric heating
گرمایش دی الکتریکی گرم کردن ماده ی عایق به وسیله ی میدان الکتریکی بسامد- بالا تغییرات سریع در قطبیدگی مولکولهای دی الکتریک منجر به اتلاف داخلی و تولید گرما می شود
dielectric insulatorlayer
لایه ی عایق دی الکتریک لایه ای از ماده ی عایق که به منظور جلوگیری از اتصال کوتاه ، بین لایه های فلزی قرار داده می شود
dielectric isolation
جداسازی دی الکتریکی جداسازی الکتریکی قطعات فعال در یک مدار مجتمع با استفاده از ماده ی عایق در این حالت به جای استفاده از پیوندهای پی ان با بایاس معکوس ، قطعات فعال در « حوضچه ها» یی از دیوکسیدسیلسیم ( شیشه) ساخته می شوند
dielectric lens
عدسی دی الکتریکی عدسی ساخته شده از ماده ی دی الکتریک که شکست امواج رادیویی در آن مشابه با شکست نور در عدسی نوری است در آنتنهای ریزموج به کار می رود
dielectric loss
افت دی الکتریک ، اتلاف دی الکتریک مقدار انرژی الکتریکی در دی الکتریک واقع در میدان الکتریکی متغیر به گرما تبدیل می شود
dielectric loss angle
زاویه اتلاف دی الکتریکی
dielectric loss factor
ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric loss tangent
تانژانت تلف دی الکتریک
dielectric matching plate
صفحه ی تطبیق دی الکتریکی صفحهای دی الکتریک که به عنوان مبدل تطبیق دهنده ی امپدانس در موج برها به کار می رود
Dielectric modulated junctionless tunnel field effect transistor
ترانزیستور اثر میدان تونلی بدون پیوند دی الکتریک مدوله¬شده با شکاف گیت مبتنی بر بار پلاسما
dielectric phase angle
زاویه فاز دی الکتریکی
dielectric planar waveguide
موجبر دی الکتریک صفحه ای
dielectric polarization
قطبش دی الکتریکی
dielectric power
قدرت دی الکتریکی
dielectric power factor
ضریب توان دی الکتریک کسینوس زاویه ی فاز دی الکتریک ، ضریب قدرت دی الکتریکی
dielectric properties
خواص دی الکتریک
dielectric resistance
مقدار مقاومت دی الکتریکی
dielectric resonator
تشدید کننده دی الکتریک
dielectric rod
میله دی الکتریک
dielectric slab waveguide
موجبر دی الکتریک ورقه ای
dielectric strain
بار دی الکتریکی
dielectric strength
استحکام دی الکتریک
dielectric strength; electric strength
استقامت دی الکتریکی ؛ استقامت الکتریکی بیشترین اختلاف پتانسیلی که ماده می تواند بدون از هم گسیختگی تحمل کند معمولاً بر حسب ولت بر میلیمتر ضخامت بیان می شود
dielectric stress
بار دی الکتریکی
dielectric test
آزمایش عایقی آزمایش مخربی که روی یک قطعه ، مدار ، یا محصول انجام می شود و طی آن ولتاژی بزرگتر از حد مجاز برای مدت زمان مشخص اعمال می شود هدف این آزمایش تعیین ولتاژ خرابی مواد عایق و تحقیق در مورد درستی انتخاب این مواد برای ساخت قطعات و محصولات الکترونیکی و نیز تعیین حاشیه ی ایمنی margin of safety آنهاست
dielectric viscosity
لختی دی الکتریکی
dielectric waveguide
موجبر دی الکتریکی نوع موجبر که از ماده دی الکتریک محصور شده با هوا ساخته می شود حرکت امواج الکترومغناطیسی در دی الکتریک جامد بسیار شبیه به حرکت آنها در موجبر تو خالی است
dielectric-lens antenna
آنتن عدسی - دی الکتریکی نوعی آنتن که پهنای باریکه ی آن توسط ابعاد عدسی دی الکتریکی که باریکه را از خود عبور می دهد ، تعیین می شود
dielectric-rod antenna
آنتن میله- دی الکتریکی نوعی آنتن موج - سطحی که الگوی تابش آن به وسیله انتشار موج از طریق یک کاواک در راستای میله ای دی الکتریک و باریک شونده تولید می شود اگر قطر میله کمتر از نیم طول موج باشد موج به فضای آزاد خارج از میله کشیده می شود اگر میله از جنس پلی استرین باشد به آن پلیراد( polyrod) و اگر از جنس فریب باشد به آن فراد ferrod) می گویند هر چه ثابت دی الکتریکی بیشتر باشد ، میله نازک تر خواهد بود
frequency hysteresis
پسماند بسامدی ناتوانی یک نوسانساز برای تغییر ملایم بسامد در هنگام تنظیم پیوسته ی آن ، به دلیل وجود خط انتقال طویل بین نوسانساز و بار
hysteresis
پسماند ، هیسترزیس ، پسماند 1 ناتوانی یک ماده ی مغناطیسی در دنبال کردن منحنی پاسخ مغناطیدگی در هنگام مغناطیس زدایی 2 تمایل یک قطعه از نمایشگر برای ماندن در وضعیت قطع off یا وصل on علی رغم تغییر وضعیت برای حل این مشکل یک بایاس نگهدارنده به گونه ای به قطعات نمایشگر اعمال می شود که بجز نقاطی که باید خاموش شوند سایر نقاط نورانی همچنان روشن بمانند 3 اثری در نوسان سازها که در آن مجموعه ای از شرایط معین سبب می شود که بسامد و / یا توان خروجی نوسان ساز مقادیر مختلفی به خود بگیرد ، پسماند مغناطیسی
magnetic hysteresis
پسماند مغناطیسی ، پسماند مغناطیسی اصطکاک داخلی که بین مولکولهای ماده ی مغناطیسی در هنگام قر ار گرفتن آن در معرض میدان مغناطیسی متغیر اتفاق می افتد نتیجه این اصطکاک ، تلفات حرارتی است و القای مغناطیسی را به وضعیت قبلی مغناطیس شدگی ماده وابسته می کند
viscous hysteresis
پسماند لخت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن