معنی drift velocity

مهندسی برق
drift velocity
سرعت رانش سرعت میانگین الکترونی که تحت تاثیر میدان الکتریکی در حال حرکت است این سرعت متناظر با جریان خالص در قطعه نیمرسانا یا لامپ الکترونی است
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی drift velocity
acoustic.velocity
سرعت صوت
adjusting velocity
سرعت تنظیمی
angular velocity
سرعت زاویه ای [ دبلیو] 1 سرعت یک جسم چرخان بر حسب رادیان در ثانیه برابر با تعاد گردش هادر ثانیه ضرب در 2 پی است 2 آهنگ تغییر فاز یک کمیت متناوب برابر با بسامد ب حسب هرتز ضرب در 2 پی است ، سرعت زاویه ای ، فرکانس مدار
diffusion velocity
سرعت نفوذ
drift
رانش ، سوق دهی 1 تغییرات کند در برخی از مشخصات یک قطهعه یا وسیله نظیر بسامد ف جریان توازن ، جهت ( مثلاًدر ژیروسکوپ ) ، یا مسیر مطلوب حرکت تغییرات دما یکی از عوامل متداول ایجاد تغییر در بسامد یا توازن مدارهاست 2 حرکت باربرها در نیمرسانا تحت تاثیر ولتاژ اعمال شده به آن 3 تغییراتی که به تدریج در ولتاژآفست و جریانهای آفت تقویت کننده عملیاتی ظاهر می شود
drift current
جریان رانش
drift field
میدان رانش
drift length
طول رانش
drift mobility , mobility
تحرک رانشی ، تحرک سرعت میانگین رانش باربرها به ازاء واحد میدان الکتریکی در نیمرسانای همگن
drift of electron
رانش الکترون
drift rasio network controller
کنترلگر شبکه رادیویی
drift region
ناحیه رانش
drift removal
حذف رانش
drift space
فضای رانش فضایی در لامپ الکترونی که به میزان زیادی عاری از میدانهای متناوب اعمال شده از بیرون است و الکترونها در آنجا دوباره مستقر می شوند در کایسترون الکترونهای مدوله شده با سرعت به صورت دسته هایی در این ناحیه جمع می شوند ، فضای تبدیل تحمیل
drift speed
سرعت رانش
drift tunnel
تونل تبدیل تحمیل
effective particle velocity , root - mean square particle velocity
سرعت موثر ذره ، سرعت ( آر ام اس ) ذره ریشه ی میانگین مربع سرعت لحظه ای ذره در یک نقطه
escape velocity
سرعت فرار کمترین سرعت لازم برای فرار جسم از سطح سیار یا جسم دیگر بدون بیشرانش اضافی سرعت فرار برای زمین 40/266 کیلومتر بر ثانیه و برای ماه 8633 کیلومتر بر ثانیه است
group velocity
سرعت گروه ، سرعت گروه سرعت انتشار پوش یک موج تخت با یک باند بسامدی که در محیطی که سرعت فاز آن با بسامد تغییر می کند ، دارای تأخیر پوش تقریباً ثابت نسبت به سرعت فاز است ، سرعت گروهی
instantaneous particle velocity
سرعت لحظه ای ذره سرعت کل ذره در یک نقطه منهای سرعت ثابت آن در همان نقطه
instantaneous velocity
سرعت لحظه ای
instantaneous volume velocity
سرعت حجمی لحظه ای سرعت حجمی لحظه ای کل در یک نقطه منهای سرعت حجمی ایستا همان نقطه
interaction - circuit phase velocity
سرعت فاز مدار بر هم کنشی سرعت فاز موج گذارنده از درون شکاف بر هم کنش لامپ موج - پیشرو در غیاب شار الکترونی
light velocity
سرعت نور
limit velocity
سرعت حدی حد اکثر سرعت الکترون متحرک در یک ماده ی جامد که به ترکیب آن بستگی دارد
orbital velocity
سرعت مداری سرعت جسم در مدار یک ماهواره زمینی با سرعت مداری مدوله (1/9 mi/s) 3km/s ، در ارتفاع 22300 mi ( km 35700 ( به مدار ساکن می رسد
particle velocity
سرعت ذره
peak particle velocity
سرعت ذره قله بیشینه مقدار مطلق سرعت لحظه ای ذره در فاصله زمانی معین
phase velocity
سرعت فاز سرعت حرکت نقطه ای که دارای فاز معینی در موج الکترومغنایس ، در جهت انتشار است سرعت فاز در موجبر می تواند بیشتر از سرعت موح باشد
propagation velocity
سرعت انتشار سرعت انتشار امواج رادیویی با سرعت نور ، 2/998 × 10 به توان 8 m/s یا 299/8 متر بر میکروثانیه است این عدد معادل است با 983/6 ft/میکروثانیه ، 0/1863 mi/ میکروثانیه یا 0/1618 مایل دریایی بر میکروثانیه
recombination velocity
سرعت باز ترکیب مولفه عادی چگالی جریان الکترون یا حفره در سطح نیمرسانا تقسیم بر چگالی بار الکترون یا حفره اضافی ر سطح
relative velocity
سرعت نسبی نرخ زمانی تغییر موقعیت بردار یک نقطه نسبت به چهار چوب مرجع
sound velocity
سرعت صوت
surface recombination velocity
سرعت بازترکیب سطحی سرعتی که الکترونها و حفره ها با آن به سطح نیمرسانا رانده و باز ترکیب می شوند
velocity
سرعت کمیت برداری مقدار آن برابر با تندی است ولی شامل جهت حرکت نیز می شود در بیان سرعت باید تندی و جهت حرکت هر دو بیان شوند اگر تندی یا جهت هر کدام تغییر کنند ، سرعت جسم تغییر می کند وقتی که جهت عوض می شود ، سرعت زاویه ای حرکت را توصیف می کند
wave velocity
سرعت موج

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن