معنی step

مهندسی برق
step
گام 1 یک عملیات در روال کامپیوتری 2 قسمتی از شکل موج تابع پله ، که از یک تغییر ناگهانی در دامنه و مدت زمانی در مقدار دامنه ی جدید تشکیل شده است ، پله ، گام ، مرحله
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی step
step - up
افزایش 1 افزایش مقدار کمیت الکتریکی 2 واژه ای برای اشاره به افزایش کمیت الکتریکی
step up
افزایش ، بالا بردن افزایش دادن مقدار کمیت الکتریکی
step-up
افزایشی
step - by - step secitation
بر انگیختگی گام به گام انتقالهای متوالی اتم به سطوح بر انگیختگی بالاتر
step response
پاسخ پله
step - function response
پاسخ تابع پله تغییرات زمانی سیگنال خروجی هنگامی که سیگنال ورودی معین یا اغتشاش پله ای اعمال می شود
step - intup response
پاسخ ورودی پله یکی از سه پاسخ بار یا اثر انتهایی به اعمال ورودی پله به سیستم حلقه بسته یا سیستم سرووی فوق میرا ، میدان بخرانی و زیر میرا
step junction
پیوند پله ای
step function
تابع پله سیگنالی که قبل از لحظه خاصی از زمان ، مقدار آن صفر است و بلا فاصله پس از این لحظه مقدار غیر صفر ثابتی دارد ، تابع پله ای
step - index fiber
تار با ضریب شکست پله ای تار نوری چند مد ساخته شده از کوارتز بسیار خالصی روکش شده با بسیاری با ضریب شکست کمتر یا شیشه َآلایش شده هالوژنی با ضریب شکست کم - بالاترین حد بسامد عبور آن 30 مگاهرتز است
step-by-step excitation
تحریک تدریجی
step-up transformers
ترانسفورماتور افزاینده
step - up transformer
ترانسفورماتور افزاینده ترانسوفرماتوری که ولتاژ AC سیم پیچ ثانویه آن بیشتر از ولتاژ AC سیم پیچ اولیه آن است که نشان دهنده افزایش ولتاژ است
step - down transformer
ترانسفورماتور کاهنده ترانسفورماتوری که ولتاژ AC سیم پیچ ثانویه آن کمتر از ولتاژ AC سیم پیچ اولیه آن است که نشان دهنده کاسته شدن از ولتاژ است
step-up transformer
ترانسفورمر افزاینده
step down transformer
ترانسفورمر کاهنده
step-down transformer
ترانسفورمر کاهنده
step sttenuator
تضعیف کننده ی پله ای تضعیف کننده ای که تضعیف آنمی تواند با مقادیر معلوم دقیقی با استفاده از سوییچهایی تغییر داده شود
step invariance
تغییر ناپذیری پله ای
step and repeat
تکرار مرحله ای
stepping register
ثبات مرحله ای ثباتی که در آن شکل موج AC مناسب مکانهای ذخیره ی داده در کامپیوتر را کنترل می کند
step - recovery diode
دیود بازسازی - پله ای دیودی که بار را در حال هدایت در جهت مستقیم ذخیرهمی کند وقتی که ولتاژ اعمالی معکوس می شود دیود زمان کوتاهی ف تا حدود 300 ns هدایت می کند تا بارهای ذخیره شده از بین روند و سپس هدایت به طور ناگهانی متوسط شود در مدارهای تولید هماهنگ و شکل دهی پالس از آن استفاده می شود
step voltage regulator
رگولاتور ولتاژ گام
step - by - step system
سیستم گام به گام 1 سیستم کنترلی که در آن موتور راه انداز به هنگام حرکت پیوسته عنصر ورودی با گامهای گسسته حرکت می کند
step index fiber
فیبر ضریب پله ای
step-down
کاهشی
step-up DC-DC converter
مبدل DC-DC افزاینده
stepper motor
موتور گام زن موتوری که با حرکتهای زاویه ای کوتاه و یکنواخت ، به جای جرکت پیوسته ، می گردد گامهای معمول آن 30 ، 45 و 90 درجه است گامهای زاویه ای ، به جای استفاده از چرخ دنده ی ضامن دار و ساز و کار رقاصک به صورت الکترومغناطیسی ، همانند رله های پله ای به دست می آیند دو نوع اصلی آن موتورهای گام زن آهنربا - دائمی و رالاکتانس متغیر هستند
step - function generator
مولد تابع پله مولد تابعی که شکل موج خروجی آن به طور ناگهانی با پله هایی که ممکن است دامنه های آنها برابر یا نابرابر باشند افزایش یا کاهش می یابد
step input
ورودی پله اعمال تابع پله به سیستم حلقه - بسته برای آزمایش پاسخ آن به سیگنال ایده آل هدف از این آزمایش تعیین پاسخ به پله ورودی است
step voltage
ولتاژ پله ای
stepped down voltage
ولتاژ کم شونده
amplitude step
طبقه دامنه نوسان
apex step
پله ی راس پله یا پاچین ملایم در مرکز مخروطی بلند گو برای اصلاح پاسخ بسامد بالا
multistep
چند پله ای
semitone; half-step
شبه تون ؛ نیم گام فاصله بین صدایی که نسبت بسامد اصلی آنها تقریباً برابر با ریشه دوازدهم 2 است فاصله ی بین هر دو بسامد در شبه تونهای با احساس برابر ، 12 برابر لگاریتم مبنای 2 ( یا 39/86 برابر لگاریتم مبنای 10 ) نسبت بسامد است
single step
دستور به دستور
stairstep
تابع پلکانی
time step
گام زمانی
unit step
پله واحد
variable step
گام متغیر
whole tone; whole step
تن کامل ؛ گام کامل فاصله زمانی بین دو صدایی که نسبت به بسامد اصلی آنها به یکدیگر تقریباً برابر با ریشه ی ششم 2 است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن